روایت قربانی اسیدپاشی از روزهای سخت زندگی در بارسلون : هزینه جراحی‌هایم را ندارم
مجید چند روز بعد از اسیدپاشی بازداشت شد و در تحقیقات به اسیدپاشی اعتراف کرد و گفت: من و آمنه در یک دانشگاه درس می‌خواندیم. از آمنه خواستگاری کردم و جواب رد داد.
آفتاب‌‌نیوز : آمنه بهرامی، دختری که ١٣ سال پیش قربانی اسیدپاشی شده، در حالی با عوارض اسیدپاشی دست‌وپنجه نرم می‌کند که به دلیل ناتوانی در تأمین هزینه‌هایش در خارج از کشور تنها مانده است.
به گزارش شرق، این دختر زمانی که ٢٥ساله بود، توسط جوانی که به او علاقه‌مند شده بود مورد اسیدپاشی قرار گرفت و نه‌تنها بینایی هر دو چشمش را از دست داد بلکه آسیب‌های جدی و شدیدی به سایر قسمت‌های صورت و بدنش وارد و به دلیل استنشاق گاز اسید، ریه او هم دچار آسیب بسیار شدیدی شد. آمنه آبان سال ٨٢ زیر پل سیدخندان در فضای سبز مورد حمله جوان هم‌کلاسی‌اش به نام مجید قرار گرفت و با اسید سوزانده شد. تحقیقات پلیس نشان داد مجید از مدت‌ها قبل به آمنه علاقه‌مند شده و از او خواستگاری کرده بود اما به دلیل شنیدن جواب منفی از این دختر جوان تصمیم گرفت او را با اسید بسوزاند تا آمنه نتواند با شخص دیگری ازدواج کند.
مجید چند روز بعد از اسیدپاشی بازداشت شد و در تحقیقات به اسیدپاشی اعتراف کرد و گفت: من و آمنه در یک دانشگاه درس می‌خواندیم. از آمنه خواستگاری کردم و جواب رد داد. زمانی که اصرار من را دید، گفت می‌خواهد با شخصی دیگر ازدواج کند اما من نمی‌توانستم چنین شکستی را تحمل کنم و آمنه را با اسید سوزاندم تا فقط با من ازدواج کند. با توجه به اعترافات متهم و تشکیل پرونده علیه این جوان، او در جلسه محاکمه با درخواست شاکی به قصاص هر دو چشم xو جبران خسارات آمنه محکوم شد. زمانی که پرونده برای اجرای حکم آماده شد، درست در لحظه اجرای حکم دختر جوان از قصاص چشم‌های مجید صرف‌نظر کرد اما از آنجایی که قاضی اجرای حکم در صورت‌جلسه ننوشته بود که آمنه از قصاص صرف‌نظر کرده و خواستار دیه است، دیه چشمان آمنه به او تعلق نگرفت.
این موضوع از سوی آمنه پیگیری شد و او تأکید کرد چون بینایی ندارد و نمی‌توانسته صورت‌جلسه را ببیند و اجازه حضور وکیلش را هم در محل اجرای حکم ندادند، بنابراین صورت‌جلسه را قبول ندارد و خواستار دیه چشم‌هایش است اما این اعتراض بلاتکلیف ماند. هرچند اعلام گذشت او بازتاب بین‌المللی زیادی داشت.
آمنه بهرامی در این میان درمان خود را نیز پیگیری کرد و برای اینکه بتواند درصدی از بینایی‌اش را به دست آورد، به بارسلون رفت اما عمل‌های انجام‌شده روی او موفقیت‌آمیز نبود و هزینه‌های عمل جراحی نیز بسیار سنگین بود. با این حال آمنه توانست با کمک خانواده‌اش و از طریق فروش کتابش که در چند کشور اروپایی به چاپ رساند و کمک مالی دولت وقت هزینه‌هایش را تأمین کند اما بعد از مدتی این کمک‌ها قطع شد و مشکلات آمنه که هنوز با عوارض اسیدپاشی دست‌وپنجه نرم می‌کند، ادامه دارد.
آمنه بهرامی که اکنون در بارسلون به سر می‌برد و برای درمان مشکل تنفسی‌اش به این شهر رفته، روز گذشته به خبرنگار ما گفت: حدود یک ماه است که برای ادامه درمان به بارسلون بازگشته‌ام و به دلیل مشکل تنفسی به جراحی بینی و جراحی‌های پلک چشم چپ نیاز دارم. هزینه سفر به بارسلون به شکل قرض از بانک تأمین شده است اما متأسفانه هنوز هزینه جراحی‌ها تأمین نشده است. به علت ضرورت عمل، کلینیک اعلام کرده بود می‌توانم جراحی کنم و بعدا هزینه را بپردازم، اما وقتی روز عمل به کلینیک رفتم، قسمت مالی مانع شد و علت آن را بدهی قبلی جراحی و پرداخت‌نشدن فاکتور توسط سفارت ایران به مدت چهار سال اعلام کردند و خواستار تسویه آن شدند و ذکر کردند در چهار سال بارها از طریق نامه و تلفن خواستار پرداخت فاکتور شدند ولی متأسفانه تاکنون موفق به تسویه‌حساب نشده‌اند.
آمنه در ادامه گفت: من در مجموع تحت ٢٦ عمل جراحی قرار گرفته‌ام که هزینه‌های پنج عمل آن را ریاست‌جمهوری‌های ایران تقبل کرده بودند و فاکتور ذکرشده متعلق به عمل پنجم است و هر زمان که برای صحبت با سفیر، با سفارت ایران در مادرید تماس می‌گیرم، می‌گویند او در سفر است. از زمان ریاست‌جمهوری آقای روحانی تا امروز هیچ کمکی از ریاست‌جمهوری دریافت نکرده‌ام، حتی سال گذشته به من اطلاع دادند که برای دریافت کمک به ریاست‌جمهوری بیایید و وقتی به همراه مادر و برادرم به آنجا رفتم، از مشکلاتم پرسیدند و من هم جواب دادم اما کمکی به من نکردند. حالا در شهر بارسلون مانده‌ام و فقط هزینه روزمره‌ام را دارم و نتوانستم هزینه عمل جراحی که مربوط به مشکلات تنفسی‌ام را تأمین کنم و روزهای سختی را می‌گذرانم.
به گزارش شرق، این دختر زمانی که ٢٥ساله بود، توسط جوانی که به او علاقه‌مند شده بود مورد اسیدپاشی قرار گرفت و نه‌تنها بینایی هر دو چشمش را از دست داد بلکه آسیب‌های جدی و شدیدی به سایر قسمت‌های صورت و بدنش وارد و به دلیل استنشاق گاز اسید، ریه او هم دچار آسیب بسیار شدیدی شد. آمنه آبان سال ٨٢ زیر پل سیدخندان در فضای سبز مورد حمله جوان هم‌کلاسی‌اش به نام مجید قرار گرفت و با اسید سوزانده شد. تحقیقات پلیس نشان داد مجید از مدت‌ها قبل به آمنه علاقه‌مند شده و از او خواستگاری کرده بود اما به دلیل شنیدن جواب منفی از این دختر جوان تصمیم گرفت او را با اسید بسوزاند تا آمنه نتواند با شخص دیگری ازدواج کند.
مجید چند روز بعد از اسیدپاشی بازداشت شد و در تحقیقات به اسیدپاشی اعتراف کرد و گفت: من و آمنه در یک دانشگاه درس می‌خواندیم. از آمنه خواستگاری کردم و جواب رد داد. زمانی که اصرار من را دید، گفت می‌خواهد با شخصی دیگر ازدواج کند اما من نمی‌توانستم چنین شکستی را تحمل کنم و آمنه را با اسید سوزاندم تا فقط با من ازدواج کند. با توجه به اعترافات متهم و تشکیل پرونده علیه این جوان، او در جلسه محاکمه با درخواست شاکی به قصاص هر دو چشم xو جبران خسارات آمنه محکوم شد. زمانی که پرونده برای اجرای حکم آماده شد، درست در لحظه اجرای حکم دختر جوان از قصاص چشم‌های مجید صرف‌نظر کرد اما از آنجایی که قاضی اجرای حکم در صورت‌جلسه ننوشته بود که آمنه از قصاص صرف‌نظر کرده و خواستار دیه است، دیه چشمان آمنه به او تعلق نگرفت.
این موضوع از سوی آمنه پیگیری شد و او تأکید کرد چون بینایی ندارد و نمی‌توانسته صورت‌جلسه را ببیند و اجازه حضور وکیلش را هم در محل اجرای حکم ندادند، بنابراین صورت‌جلسه را قبول ندارد و خواستار دیه چشم‌هایش است اما این اعتراض بلاتکلیف ماند. هرچند اعلام گذشت او بازتاب بین‌المللی زیادی داشت.
آمنه بهرامی در این میان درمان خود را نیز پیگیری کرد و برای اینکه بتواند درصدی از بینایی‌اش را به دست آورد، به بارسلون رفت اما عمل‌های انجام‌شده روی او موفقیت‌آمیز نبود و هزینه‌های عمل جراحی نیز بسیار سنگین بود. با این حال آمنه توانست با کمک خانواده‌اش و از طریق فروش کتابش که در چند کشور اروپایی به چاپ رساند و کمک مالی دولت وقت هزینه‌هایش را تأمین کند اما بعد از مدتی این کمک‌ها قطع شد و مشکلات آمنه که هنوز با عوارض اسیدپاشی دست‌وپنجه نرم می‌کند، ادامه دارد.
آمنه بهرامی که اکنون در بارسلون به سر می‌برد و برای درمان مشکل تنفسی‌اش به این شهر رفته، روز گذشته به خبرنگار ما گفت: حدود یک ماه است که برای ادامه درمان به بارسلون بازگشته‌ام و به دلیل مشکل تنفسی به جراحی بینی و جراحی‌های پلک چشم چپ نیاز دارم. هزینه سفر به بارسلون به شکل قرض از بانک تأمین شده است اما متأسفانه هنوز هزینه جراحی‌ها تأمین نشده است. به علت ضرورت عمل، کلینیک اعلام کرده بود می‌توانم جراحی کنم و بعدا هزینه را بپردازم، اما وقتی روز عمل به کلینیک رفتم، قسمت مالی مانع شد و علت آن را بدهی قبلی جراحی و پرداخت‌نشدن فاکتور توسط سفارت ایران به مدت چهار سال اعلام کردند و خواستار تسویه آن شدند و ذکر کردند در چهار سال بارها از طریق نامه و تلفن خواستار پرداخت فاکتور شدند ولی متأسفانه تاکنون موفق به تسویه‌حساب نشده‌اند.
آمنه در ادامه گفت: من در مجموع تحت ٢٦ عمل جراحی قرار گرفته‌ام که هزینه‌های پنج عمل آن را ریاست‌جمهوری‌های ایران تقبل کرده بودند و فاکتور ذکرشده متعلق به عمل پنجم است و هر زمان که برای صحبت با سفیر، با سفارت ایران در مادرید تماس می‌گیرم، می‌گویند او در سفر است. از زمان ریاست‌جمهوری آقای روحانی تا امروز هیچ کمکی از ریاست‌جمهوری دریافت نکرده‌ام، حتی سال گذشته به من اطلاع دادند که برای دریافت کمک به ریاست‌جمهوری بیایید و وقتی به همراه مادر و برادرم به آنجا رفتم، از مشکلاتم پرسیدند و من هم جواب دادم اما کمکی به من نکردند. حالا در شهر بارسلون مانده‌ام و فقط هزینه روزمره‌ام را دارم و نتوانستم هزینه عمل جراحی که مربوط به مشکلات تنفسی‌ام را تأمین کنم و روزهای سختی را می‌گذرانم.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
انتشار یافته: ۱
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید
خاک بر سرت که یزید لیاقتش از تو بیشتره ...