آفتابنیوز : به نقل از از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، 18 تیرماه مصادف است با سالروز درگذشت نویسنده برجسته داستانهای کودک و نوجوان، آقای مهدی آذریزدی در سال 1388؛ او که خیلیها اسمش را با کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» میشناسند. رهبر معظم انقلاب در سفر خود به استان یزد در سال 1386، وقتی متوجه میشوند که ایشان هم در جلسه حضور دارند، از ایشان تجلیل کرده و سخنانی درباره ایشان میفرمایند. متن بیانات رهبر انقلاب در زیر آمده است:
نکته دوم در مورد آقای آذر یزدی است که الان اطلاع دادند ایشان در این جلسه نشستهاند و ظاهراً بیمار هم بودند و با حال بیماری زحمت کشیدهاند و آمدهاند.
من چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی دیدم که از ایشان تجلیل کرده بودند. من با اینکه وقتم هم کم است، از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم که از ایشان دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم.
ایشان در آنجا می گفتند که در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچ کس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده است. آن برنامه را که من دیدم، نکتهای در ذهنم بود و دلم خواست که آن را یک وقتی به ایشان بگویم، فکر می کردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذر یزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفاً امشب ایشان اینجا هستند.
آن نکته این است که من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد می دانم. آن وقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آن وقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب» - من رفتم تورق کردم.
بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ - می رسیدند، دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل در جهت گمرهسازی ذهن و دل جوان حرکت می کرد. من دلم می خواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خوب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب می نوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش می شد، اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش می گردم.
به نظرم دو جلد یا سه جلد آن وقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمی دانم، یادم نیست - درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم.
نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم.
خواستم این حقشناسی را من به نوبه ی خود کرده باشم. ایشان یک خلأئی را در یک برههی از زمان برای زنجیره طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. خداوند از شما - آقای مهدی آذر یزدی! - این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهایی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمی شود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد.