کد خبر: ۳۸۰۴
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۳۸۴ - ۱۱:۳۴

«آقاي حجاريان! در جامعه خبرهايي هست»

آفتاب‌‌نیوز : يادداشتي كاملاً احساسي كه از راهبرد عميقاً پوپوليستي اين جريان در شكل‏بخشي و هدايت افكار عمومي ايرانيان در آستانه‏ي انتخابات پيشين رياست جمهوري برمي‏خاست.
نويسنده در يادداشت مزبور، با اشاره به برخي بحرانهاي اجتماعي آن هنگام جامعه‏ي ايراني كه تازه سر برآورده بودند، ضمن يادآوري بخشي از حيات سياسي – اجتماعي انقلاب فرانسه كه تحت شرايطي نسبتاً مشابه، به كودتاي بناپارت منتهي شده بود، چنان نتيجه مي‏گرفت كه بحرانهاي احتمالي برشمرده شده توسط وي (بيكاري، فحشا، جنايتهاي سازمان‏يافته، جرائم گروهي سازماني، فساد مالي و لمپنيزم اجتماعي) بي‏ترديد به ظهوربناپارتيسم ايراني و قدرت‏گيري نظاميان در كشور به بهانه‏ي مهار بحرانهاي اجتماعي و استقرار امنيت منجر خواهد شد و در اين رهگذر حيات جنبش اصلاح‏طلبي ايرانيان و دستاوردهاي آن به مخاطره خواهد افتاد.
از اين رو به ايرانيان توصيه مي‏كرد كه با حضور چشمگير در پاي صندوقهاي رأي و اعتماد دوباره به جرياني كه تحت شعارهايي عوام‏پسندانه چون «گل ياس» و «ياعلي» راهبري جنبش را بر عهده گرفته بود و تمايل داشت در ادامه نيز مديريت جنبش را عهده‏دار باشد، كشور را از خطري كه هر لحظه و يك سره آن را تهديد مي‏كرد رهايي بخشند!
مباني استدلالي يادداشت «پيش به سوي هجدهم برومر» عميقاً متزلزل و قابل چون و چرا بود اما درج آن در ساعاتي پيش از برگزاري انتخابات از يك سو به نويسنده و جريان متبوع وي اين فرصت و امكان را مي‏داد تا از آن به قدر لزوم و كفايت بهره برند و از ديگر سو امكان پاسخ‏گويي را از مخالفين سلب مي‏كرد و اجازه نمي‏داد تا به يك بحث عمومي فراگير ميان مخالفان و موافقان، دست كم در رسانه‏هاي نسبتاً بي پرواتر‏ (از جمله اينترنت) تبديل شود.
نزديك به چهار سال از آن هنگام مي‏گذرد. انتخابات تازه‏اي با همان ميزان از رعايت معيارهاي دموكراتيك در پيش است و دست كم شش كانديدا از هشت كانديداي نسبتاً شناخته شده‏تر رياست جمهوري، داراي سوابق برجسته نظامي‏گري‏اند و شناخته‏شده‏ترين آنها (محمدباقر قاليباف) در فرصت باقي‏مانده تا روز رأي‏گيري، مي‏رود تا به اصلي‏ترين و جدّي‏ترين رقيب جريان دوم خرداد و ديگر جريانهاي سياسي حاكم تبديل شود.
آن هنگام نه براي نگارنده و نه براي ديگر منتقدين يادداشت «پيش به سوي...» فرصت آن فراهم نشد كه پس از يادآوري اين نكته كه «بحرانهاي اجتماعي به ناگاه شكل نمي‏گيرند، پس به ناگاه نيز حل نمي‏شوند» از نويسنده بپرسند كه «چگونه يك مكانيزم قراردادي براي رجوع به افكار عمومي، خواهد توانست به خودي خود مانع ظهور بناپارتيسم ايراني و قدرت‏گيري نظاميان در صحنه سياسي شود؟
يا بحرانهاي اجتماعي مورد اشاره‏ي نويسنده وجود ندارند (كه داشتند و دارند) اما به آنها استناد مي‏شود تا نويسنده به نتيجه‏ي مورد پسند خود دست يابد و ايرانيان را از بيم نظاميان و كودتا به رأي‏دادن تشويق كند، يا بحرانهاي مذكور وجود دارند و دير يا زود – در هنگامه‏ي تاريخي و طبيعي خود يا پس از تأخيري مصنوعي و دست‏ساز – تأثيرات خود را بر حيات سياسي جامعه‏ي بحران‏زده آشكار خواهند كرد (كه كرده‏اند).
از روح و محتواي مصاحبه‏ي اخير حجاريان با روزنامه‏ي اقبال چنين به نظر مي‏رسدكه توصيه‏هاي اخير او نيز از همان درجه‏اي از اعتبار و كارآمدي برخوردارند كه توصيه‏هاي پيشين او در انتخابات پيشين برخوردار بوده‏اند!
توصيه‏هايي از اين دست كه «بايد اصلاحات را از نو ساخت»، يا «دُز اصلاحات را بايد بالا برد» يا اينكه «همان شعارهاي معمول را بايد يك خرده جمع و جور كرد». اين در همان حالي است كه كمي پيش تر از مرگ اصلاحات و جنبش اسلاحي پس از برگزاري انتخابات ناعادلانه مجلس هفتم توسط خاتمي سخن مي‏راند.
از خط به خط مصاحبه‏ي اخير تئوريسين اصلاحات دوم خرداد، درماندگي حيرت‏آوري پيداست كه بيش از هر چيز ناكارآمدي و ناراستي وي همفكرانش در مديريت مناسب و اصولي جنبش اصلاحي به ويژه در شش سال گذشته ناشي شده است.
سعيد حجاريان در بخشهايي از مصاحبه‏ي اخيرش مي‏گويد: «نمي‏دانم چه خواهد شد. خيلي عجيب است....در نظرسنجيهاي اخير، مشاركت از 50 درصد به 40 درصد رسيده است و ديگر تكان نخورده است...(درحالي كه) در دوم خرداد نظرسنجيها خيلي بالا و پايين مي‏شد. معلوم بود در جامعه خبري هست».
بر خلاف او بسياري از شهروندان «مي‏دانند كه چه شده است. وضعيت فعلي را چندان تعجب‏آور ارزيابي نمي‏كنند و معلوم است كه در جامعه خبرهايي هست».
اگر چه چندان خوشايند حجاريان و جريان متبوع او نيست و نخواهد بود!
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین