کد خبر: ۳۸۱۸۸۹
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱

چرا شرایط قبل از برجام نبایدفراموش شود

مشکل این است که رئیس جمهور و نزدیکان او به دلیل داشتن صدای ساکت!اهمیت،شرایط تحقق ونتایج توافق هسته یی که عدم حصول آن می توانست به یک فاجعه ختم شود را برای افکار عمومی به خوبی تشریح نمی کنند.متقابلا مخالفان به ارزش این توافق پی برده وبه جبران سکوت آقای رئیس جمهور،اما به نفع خود به فریاد مبادرت می ورزند
آفتاب‌‌نیوز :
چه سرنوشتی در انتظار ایران بود اگر توافق اتمی 13 جولای 2015صورت نمی گرفت ؟. این تنها یک سوال و تعارف مخاطره آمیز سیاسی نیست. واقعیتی بر گرفته از یک نگرانی عمیق جدی ست.حتی اگر به موضوع توافق هسته یی ایران و قدرت های جهانی نه صرفا از جنبه دستآوردهای آن نگاه شود،اساس توافق صورت گرفته ماهیتا دارای ارزش بالایی در ایجاد و تثبیت صلح و آرامش منطقه یی و جهانی ست.شاید این انتقادی گزنده برای رئیس جمهور ایران حسن روحانی باشد.اما فکر میکنم او این ارمغان بزرگ، تاریخی و حیرت آور خود برای کشورومردمش را آنچنان که باید به افکار عمومی عرضه نکرد.حداقل از جنبه شخصی انتظاری فراتر از او میرفت .مخالفان روحانی بیش ازاوبه اهمیت این توافق تاریخی واقف هستند.
آینده چه خواهد شد؟ مهمترین سوال مردم ایران تا پیش از توافق اتمی جولای تاریخی 2015 بود.سوالی منعکس کننده عمیق ترین نگرانی های یک جامعه درانتظار.مردم حق داشتند.فشارهای روز افزون وکمرشکن ناشی کاهش درآمدهای خانوارها،موج بیکاری های نگران کننده ، گسترش و توزیع فقر وناامنی های اجتماعی،ورشکستگی تصاعدی شرکت ها؛کارخانه ها و کارگاههای تولیدی و صنعتی، افت حیرت آور و بی سابقه ارزش پول و در نتیجه نابودی اندوخته ها وداریی های نقدی و غیر نقدی مردم ، تورم تا مرز 42 درصد،رکود دهشتناک در حوزه عمومی اقتصاد،کاهش فروش نفت تا حد توقف تولید و صادرات آن،بی اعتمادی و بی اعتباری گسترده به ایران نزد جامعه بین المللی واز همه بدتر سایه ممتد و شوم تهدید نظامی و جنگ، آنگونه که هم روحانی وهم وزیر خارجه او محمد جواد ظریف بعدها به آن اشاره کردند، تنها بخش های کوچکی از معضلات و نگرانی های پیش روی جامعه ایرانی، دستکم تا پیش از سال 2013 بود.
شاید امروز گفتن و یاد آوری آن روزگار سپری شده ساده باشد - که نیست ؛اما جامعه ایرانی هنوز از تاریخ آنقدر فاصله نگرفته تا مجبور شود برای خواندن شرایط در دآور و مخاطره آمیز آن روزها به کتابها و اسناد مراجعه کند.
شاید کمتر کسی به اندازه اکبر هاشمی رفسنجانی این مرد قدرتمند و تاثیر گذار بر سیاست و جامعه ایرانی توانسته شرایط آن زمان را توصیف کند.آنگاه که در اوج سیاست های ماجراجویانه و ویرانگر محمود احمدی نژاد و دولت اوگفته بود" آنها ( منظور مخالفان کارکشته فعلی حسن روحانی) هر روز یک بمب زیر پای مردم منفجر می کردند".
مدتهاست حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری زیر ضربات کشنده، بنا به دلایلی که نمی دانیم چیست؟ ترجیح داده فعلا سکوت اختیار کند.اما این سکوت او به مجاب کردن مخالفنش برای درک آنچه وی و حامی قدرتمندش اکبررفسنجانی "شرایط حساس و غیرقابل جبران کشور توصیف می کنند"منجر نشده . گرچه افکار عمومی درآنچه که به عملکرد او متاثر از میراث دریافتی،روحانی را کمترمقصر می دانند،اما 2 نکته به باور من نباید فراموش شود و متقابلا مورد توجه قرار گیرد:
1- ایرانیان باید و برای همیشه نام محمود احمدی نژاد رادر سابقه ذهنی و تقویم سالانه خود ثبت کنند.این نام نباید و هر گزفراموش شود.

2- ممکن است مردم ایران به عملکرد حسن روحانی نمره بالایی ندهند؛اما به قول حامیان قدرتمند سیاسی و مورد توجه مردم در دولت های قبل که می گویند " مردم شرایط سخت روحانی را درک و از علل آن آگاهند" بی تردید به او در جمع معدل نمره قبولی داده اند".
واکنش توده های مردم به عملکرد 3 ساله روحانی چندان قابل پوشاندن نیست. دستکم در یک مورد عمومی و بزرگ یعنی انتخابات پارلمانی 26 فوریه سال جاری، نشانه های قوی بودن پایگاه اجتماعی روحانی به وضوح نمایان شد و نشان داد سازمان عمومی رای و اعتبار ملی او(نقطه اتکایی و تبلیغاتی کاندیداها) کماکان فعال و معتبرو در مقایسه با سال 2013 ،با اندکی کاهش،تقریبا دست نخورده باقی مانده است. تحلیل گران امور ایران معتقدند"این ذخیره برای افزایش کارکرد و نقش آفرینی سیاسی روحانی در آینده کافی ست. مهم این است او چگونه می خواهد ازآن استفاده کند".
واقع گرایانه، شاید جامعه ایرانی عصر حسن روحانی در مقایسه عددی هزینه ها و میزان برآمدگی ویا چسبندگی جیب پولشان، خوشبخت تر از دوران احمدی نژاد نباشند.اما در تحلیل نهایی و نیز ارزیابی بافت سیاسی و روانی مردم ایران بسیار ضرورری ست به این نکته توجه شود که نوع قضاوت و برخورد آنها با سیاستمدران، الزاما برگرفته ازکمیت ارقام نیست و نگاه و داوری نهایی آنها در کانسپتی عمومی تر از رسم هندسه مثلثی متساوی الاضلاع، یعنی" حدتوانایی،میزان عملکرد و عمق حسن نیت" شکل می گیرید.
اکنون رئیس جمهورروحانی در جولای تاریخی 2015 ودر اولین سالگرد توافقنامه هسته یی خوب می داند توافق هسته یی، مهمترین و برجسته ترین دستآورد دولت اوست(وحق هم دارد)اما از این جنبه که به خوبی نتوانسته(خود یا اطرافیانش) دستاوردهای استراتژیک و راهبردی ناشی از این توافق بسیار مهم را تشریح کند، فکر میکنم تا حدی مورد انتقاد است.همین کاستی کلامی و سیاسی حیا گونه که رقبا از آن بهره زیادی می برند،عملا موجب شده آنها روحانی و دولتش را مسبب بسیاری نابسامانی کنونی معرفی کنند، بدون آنکه به نقش دیرینه خود در ایجاد آنها اعتراف واشاره یی داشته باشند.
یک چنین رویکرد سیستماتیکی بالقوه می تواند به 4 پیامد مخاطره آمیز منجر شود.
نخست،فراموشی شرایط دهشتناک گذشته.
دوم، مقصر و بی کفایت نشان دادن دولت و شخص روحانی .
سوم، فراموشی نقش و سهم عاملان و مسببان در ایجاد وضعیت.
چهارم، افزایش سطح انتظارات عمومی تا حدعدم توانایی دولت در رفع آنها.
مشکل این است که رئیس جمهور و نزدیکان او به دلیل داشتن صدای ساکت!اهمیت،شرایط تحقق ونتایج توافق هسته یی که عدم حصول آن می توانست به یک فاجعه ختم شود را برای افکار عمومی به خوبی تشریح نمی کنند.متقابلا مخالفان به ارزش این توافق پی برده وبه جبران سکوت آقای رئیس جمهور،اما به نفع خودبه فرباد مبادرت می ورزند. اما همواره وزیرکانه ازپاسخ به این سوال که گزینه جایگزین آنها چیست فرار کرده اند.جنگ؟اصرار بر ادامه تحریم ها؟قطع رابطه ایران با جامعه بین المللی؟.آنها به ویژه توضیح نمی دهند روحانی چگونه قادراست شرایط سخت 12 سال پیچیدگی فنی -سیاسی و امنیتی موضوع هسته یی و 8 سال ویرانی تمام عیار اعتماد ملی و بین المللی و نیز زیر ساخت های اقتصادی کشو را صرفا ظرف 5 ماه از اجرای برجام به یک باره حل کند؟. 
اکنون هم ایران وهم جامعه بین المللی می توانند از دستآورد مشترک خودراضی و به رفع پاره یی موانع پیش روی امیدوار باشند.فراموش نکنیم دیپلماسی عرصه حصول ممکن ها درضرورت هاست. بهترین ها در دورست وشاید مانند اسب سفید بالدارپری مهربان رویایی باشند.اما ممکن ترین ،حتما بهترین است.
منبع: خبر انلاین
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین