کد خبر: ۳۸۲۱۱۵
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۳

آن روزها و آن شخص را فراموش نکنید

ممکن است مردم ایران به عملکرد حسن روحانی نمره بالایی ندهند؛ اما به قول حامیان قدرتمند سیاسی و مورد توجه مردم در دولت‌های قبل که می‌گویند «مردم شرایط سخت روحانی را درک می‌کنند و از علل آن آگاهند»، بی‌تردید به او در جمع معدل نمره قبولی داده‌اند.
آفتاب‌‌نیوز :
در یادداشت روزنامه «آفتاب یزد» به قلم متین مسلم - کارشناس روابط بین‌الملل - آمده است: چه سرنوشتی در انتظار ایران بود اگر توافق اتمی 13 جولای 2015 صورت نمی‌گرفت؟ این تنها یک سوال و تعارف مخاطره‌آمیز سیاسی نیست. واقعیتی برگرفته از یک نگرانی عمیق جدی است. حتی اگر به موضوع توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی نه صرفاً از جنبه دستاوردهای آن نگاه شود، اساس توافق صورت گرفته ماهیتاً دارای ارزش بالایی در ایجاد و تثبیت صلح و آرامش منطقه‌ای و جهانی است.

شاید این انتقادی گزنده برای رئیس‌جمهور ایران حسن روحانی باشد، اما فکر می‌کنم او این ارمغان بزرگ، تاریخی و حیرت‌آور خود برای کشور و مردمش را آنچنان که باید به افکار عمومی عرضه نکرد. حداقل از جنبه شخصی انتظاری فراتر از او می‌رفت. مخالفان روحانی بیش از او به اهمیت این توافق تاریخی واقف هستند.

آینده چه خواهد شد؟ این مهمترین سوال مردم ایران تا پیش از توافق اتمی جولای تاریخی 2015 بود؛ سؤالی که منعکس‌کننده عمیق‌ترین نگرانی‌های افراد یک جامعه بود. فشارهای روز افزون و کمرشکن ناشی از کاهش درآمدهای خانوارها، موج بیکاری‌های نگران‌کننده، گسترش و توزیع فقر، ورشکستگی تصاعدی شرکت‌ها؛ کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی و صنعتی، افت حیرت‌آور و بی‌سابقه ارزش پول و در نتیجه نابودی اندوخته‌ها و دارایی‌های نقدی و غیرنقدی مردم، تورم تا مرز 42 درصد، رکود دهشتناک در حوزه عمومی اقتصاد، کاهش فروش نفت تا حد توقف تولید و صادرات آن، بی‌اعتمادی و بی‌اعتباری گسترده به ایران نزد جامعه بین‌المللی، آنگونه که هم روحانی وهم وزیر خارجه او محمدجواد ظریف بعدها به آن اشاره کردند، تنها بخش‌های کوچکی از معضلات و نگرانی‌های پیش روی جامعه ایرانی، دستکم تا پیش از سال 2013 بود.

شاید امروز گفتن و یادآوری آن روزگار سپری شده ساده باشد، که نیست؛ اما جامعه ایرانی هنوز از تاریخ آنقدر فاصله نگرفته تا مجبور شود برای خواندن شرایط آن روزها به کتاب‌ها و اسناد مراجعه کند.

شاید کمتر کسی به اندازه اکبر هاشمی رفسنجانی این مرد قدرتمند و تاثیرگذار بر سیاست و جامعه ایرانی توانسته شرایط آن زمان را توصیف کند. آنگاه که در اوج سیاست‌های ماجراجویانه و ویرانگر محمود احمدی‌نژاد و دولت او گفته بود «آنها (منظور مخالفان کارکشته فعلی حسن روحانی) هر روز یک بمب زیر پای مردم منفجر می‌کردند».

مدت‌هاست حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهوری زیر ضربات کشنده، بنا به دلایلی که نمی‌دانیم چیست، ترجیح داده فعلا سکوت اختیار کند. اما این سکوت او به مجاب کردن مخالفانش برای درک آنچه وی و حامی قدرتمندش اکبر رفسنجانی «شرایط حساس و غیرقابل جبران کشور» توصیف می‌کنند، منجر نشده؛ گرچه افکار عمومی در آنچه که به عملکرد او متاثر از میراث دریافتی، روحانی را کمتر مقصر می‌دانند، اما دو نکته به باور من نباید فراموش شود و متقابلاً مورد توجه قرار گیرد:

1- ایرانیان باید و برای همیشه نام محمود احمدی‌نژاد را در سابقه ذهنی و تقویم سالانه خود ثبت کنند. این نام هرگز نباید فراموش شود.

2- ممکن است مردم ایران به عملکرد حسن روحانی نمره بالایی ندهند؛ اما به قول حامیان قدرتمند سیاسی و مورد توجه مردم در دولت‌های قبل که می‌گویند «مردم شرایط سخت روحانی را درک می‌کنند و از علل آن آگاهند»، بی‌تردید به او در جمع معدل نمره قبولی داده‌اند.

واکنش توده‌های مردم به عملکرد سه ساله روحانی چندان قابل پوشاندن نیست. دستکم در یک مورد عمومی و بزرگ یعنی انتخابات پارلمانی 26 فوریه سال جاری، نشانه‌های قوی‌بودن پایگاه اجتماعی روحانی به وضوح نمایان شد و نشان داد سازمان عمومی رأی و اعتبار ملی او (نقطه اتکایی و تبلیغاتی کاندیداها) کماکان فعال و معتبر و در مقایسه با سال 2013، با اندکی کاهش، تقریبا دست‌نخورده باقی مانده است. تحلیل‌گران امور ایران معتقدند «این ذخیره برای افزایش کارکرد و نقش‌آفرینی سیاسی روحانی در آینده کافی است. مهم این است او چگونه می‌خواهد از آن استفاده کند».

واقع‌گرایانه، شاید جامعه ایرانی عصر حسن روحانی در مقایسه عددی هزینه‌ها و میزان برآمدگی یا چسبندگی جیب پولشان، خوشبخت‌تر از دوران احمدی‌نژاد نباشند، اما در تحلیل نهایی و نیز ارزیابی بافت سیاسی و روانی مردم ایران بسیار ضروری است به این نکته توجه شود که نوع قضاوت و برخورد آنها با سیاستمداران، الزاماً برگرفته از کمیت ارقام نیست و نگاه و داوری نهایی آنها در کانسپتی عمومی‌تر از رسم هندسه مثلثی متساوی‌الاضلاع، یعنی «حدتوانایی، میزان عملکرد و عمق حسن نیت» شکل می‌گیرید.

اکنون رئیس‌جمهور روحانی در جولای تاریخی 2015 ودر اولین سالگرد توافقنامه هسته‌ای خوب می‌داند توافق هسته‌ای، مهم‌ترین و برجسته‌ترین دستاورد دولت اوست (و حق هم دارد) اما از این جنبه که به خوبی نتوانسته (خود یا اطرافیانش) دستاوردهای استراتژیک و راهبردی ناشی از این توافق بسیار مهم را تشریح کند، فکر می‌کنم تا حدی مورد انتقاد است. همین کاستی کلامی و سیاسی حیا گونه که رقبا از آن بهره زیادی می‌برند، عملاً موجب شده آنها روحانی و دولتش را مسبب بسیاری از نابسامانی‌های کنونی معرفی کنند، بدون آنکه به نقش دیرینه خود در ایجاد آنها اعتراف و اشاره‌ای داشته باشند.

یک چنین رویکرد سیستماتیکی بالقوه می‌تواند به چهار پیامد مخاطره‌آمیز منجر شود. نخست، فراموشی شرایط دهشتناک گذشته. دوم، مقصر و بی‌کفایت نشان دادن دولت و شخص روحانی. سوم، فراموشی نقش و سهم عاملان و مسببان در ایجاد وضعیت. چهارم، افزایش سطح انتظارات عمومی تا حد عدم توانایی دولت در رفع آنها.

مشکل این است که رئیس‌جمهور و نزدیکان او به دلیل داشتن صدای ساکت! اهمیت، شرایط تحقق و نتایج توافق هسته‌ای که عدم حصول آن می‌توانست به یک فاجعه ختم شود را به خوبی برای افکار عمومی تشریح نکرده‌اند. متقابلاً مخالفان به ارزش این توافق پی برده و به جبران سکوت روحانی مبادرت می‌ورزند. اما همواره وزیرکانه از پاسخ به این سؤال که گزینه جایگزین آنها چیست فرار کرده‌اند.

اکنون هم ایران و هم جامعه بین‌المللی می‌توانند از دستاورد مشترک خود راضی و به رفع پاره‌ای موانع پیش روی امیدوار باشند. فراموش نکنیم دیپلماسی عرصه حصول ممکن‌ها در ضرورت‌هاست. بهترین‌ها در دوردست و شاید مانند اسب سفید بالدارپری مهربان رؤیایی باشند؛ اما ممکن‌ترین، حتماً بهترین است.


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین