کد خبر: ۳۸۲۳۴
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۳۸۴ - ۱۰:۲۴

نگاهی به سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران

آفتاب‌‌نیوز :

شرق

"م.آزاد درگذشت ،براى گذشتن از اين رود..." عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صفدر تقى زاده كه در آن آمده است:
محمود مشرف آزاد تهرانى كه از ايام جوانى نام م.آزاد را براى خود برگزيد، به نحوى غريزى شاعر بود و از جمله شاعرانى كه شيوه زندگى اش با آنچه ما از معناى شاعر در ذهن داريم هميشه همخوانى داشت: آزاده، وارسته، شوريده حال و بى اعتنا به زرق و برق و ظواهر زندگى. 

آزاد از نخستين كسانى بود كه به اهميت شعرهاى نيما يوشيج پى برد و به ستايش از او پرداخت و گفت: «شعرهاى نيما تا روزگار، روزگار است، مى ماند و مادر زمانه هم، چندان ديرزا و سخت زا است كه زمانى در ابد بين حافظ و نيما مى خواهد.» او نخستين كسى بود كه در مقاله اى اظهار كرد كه شعرهاى فروغ فرخ زاد را بايد در سطحى جهانى بررسى كرد.م.آزاد پس از پايان تحصيلاتش در دانشگاه تهران، به آبادان رفت و دبير دبيرستان هاى آبادان شد و همراه با حسن پستا به بسيارى از دانش آموزان و جوانان علاقه مند آبادان و نيز جوانانى كه پس شكست و ناكامى مبارزات ملى شدن صنعت نفت، مايوس و دلمرده شده بودند، اميدوارى ها داد و چيزها آموزاند و خود نيز از محيط فرهنگى آبادان چيزها آموخت و از جمله زبان انگليسى و آشنايى با فرهنگ و ادبيات و شعر آمريكا و انگليس. در اين ايام بود كه سرودن شعرهاى غيرآهنگين تا مرز شعر سپيد را تجربه كرد.آزاد از آبادان با تجربه و اندوخته هاى معنوى پروپيمان به تهران بازگشت و به كار معلمى ادامه داد و همزمان در انتشار مجله ادبى آرش با سيروس طاهباز همكارى كرد و در اعتبار و رونق اين مجله، سهم زيادى داشت. در دوران همكارى با اين مجله نشان داد كه در نقدنويسى هم، دستى چيره دارد و مقاله هايى در باب شعر نيما يوشيج، احمد شاملو، مهدى اخوان ثالث و فروغ فرخ زاد نوشت و با فروغ مصاحبه جانانه و تاثيرگذارى كرد و در نشريه هاى ديگر در باب داستان نويسى و شعر شاعران جوان مقاله هايى انتشار داد و نخستين مقاله تحليلى درباره شعر سپانلو در زمانى كه اين شاعر فقط بيست و دو سال داشت نوشت و با مطالعه چند داستان كوتاه ناصر تقوايى آينده درخشانى براى او پيش بينى كرد. 

...نخستين مجموعه شعر م.آزاد «ديار شب» در سال 1334 منتشر شد.بامداد مقدمه مهمى بر اين كتاب نوشته بود. آثار بعدى اش عبارت اند از قصيده بلندباد و ديدارها، آينه ها تهى است، با من طلوع كن، بهارزايى آهو، گل باغ آشنايى و بايد عاشق شد و رفت. آثار پراكنده ديگرى نيز از او به جا مانده است از جمله كتابى به نام «يادداشت هاى جنوبى» و نامه هاى فراوانى كه براى دوستان نزديكش نوشته است و تصوير روشنى است از اوضاع و احوال غمبار آن زمانه كه ياس و نوميدى ذهن تقريباً همه نويسندگان و شعرا را گرفته بود.از لحاظ مشرب فكرى آنچه هميشه براى آزاد مهم بوده است سرنوشت انسان و مقام والاى انسان است.

جمهوري اسلامي

ايران و تحولات سوريه و لبنان عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن آمده است:سفر رئيس جمهور به سوريه، نماد حمايت جمهوري اسلامي ايران از پايداري صلح و ثبات در منطقه خاورميانه عربي بويژه سوريه و لبنان است .
اين سفر در شرايط حساسي صورت گرفته و در عين حال كه حمايت آشكار و موثري از بشار اسد، رئيس جمهور سوريه، خواهد بود، از اين واقعيت نيز خبر ميدهد كه اين منطقه از جهان اسلام و خاورميانه عربي در آستانه تحولات مهمي قرار دارد. گفتگوهاي ديك چني، معاون رئيس جمهور آمريكا، با سران كشورهاي عربستان، مصر و كويت در روزهاي پاياني هفته گذشته نيز از همين واقعيت حكايت دارد. 

طرح 7 ماده اي عربستان سعودي كه عنوان « حل مناقشات سوريه و لبنان » را بر آن نهاده اند، يكي از نشانه هاي آشكار ملتهب شدن اوضاع منطقه در آينده اي نزديك است . نفس مطرح شدن اين نكته كه سوريه و لبنان دچار مناقشه هستند و عربستان درصدد حل اين مناقشات برآمده، با توجه به منافعي كه عربستان در اين منطقه دنبال مي كند، سئوال برانگيز و بحران آفرين است.نكته اي كه در اين ميان جاي كنجكاوي دارد اينست كه عربستان از يكطرف آشكارا اعلام مي كند دولت سوريه بايد با گروه تحقيق سازمان ملل درباره قتل رفيق حريري همانگونه كه آمريكا ميخواهد همكاري كند و از طرف ديگر براي حل مناقشات ميان سوريه و لبنان طرح ارائه ميدهد. كار اول به معناي دامن زدن به مناقشه است و كار دوم به معناي اعلام وجود مناقشه . 

پشت پرده اين تحركات، اهداف استعماري آمريكا براي هموار ساختن راه تحقق طرح « خاورميانه بزرگ » قرار دارد. ماجراي قتل رفيق حريري اصولا با اين هدف به راه افتاده كه آمريكا بتواند رسما در سوريه و لبنان دخالت كند و حداقل چهار خواسته ديرينه خود را تحقق بخشد و از اين طريق يك گام به اجرائي شدن طرح استعماري « خاورميانه بزرگ » نزديك تر شود. اين چهار خواسته عبارتند از : 

1 ـ ايجاد بحران در روابط سوريه و لبنان
2 ـ خلع سلاح حزب الله لبنان
3 ـ تغيير يا تسليم ساختن حاكميت سوريه
4 ـ حل مشكلات رژيم صهيونيستي در بيرون مرزها 

دولت عربستان سعودي كه با از دست دادن « رفيق حريري » هم پيمان قوي خود در لبنان و مواجه شدن با مشكلات جدي در عراق از رهگذر انتخابات مجلس اين كشور، اكنون دست خود را در بخش هاي عمده اي از منطقه خالي مي بيند، همراهي با اهداف آمريكا در سوريه و لبنان را به نفع خود ميداند.
 
در اين ميان، جمهوري اسلامي ايران به دلايل مختلف، از جمله داشتن روابط استراتژيك با سوريه و لبنان، همفكري با حزب الله لبنان، مخالفت باطرح آمريكائي ـ استعماري « خاورميانه بزرگ » و اعتقاد به ضرورت تقويت جبهه مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي در منطقه، لازم است تحركات جدي، همه جانبه و موثري براي تقويت دولت سوريه، تحكيم روابط سوريه و لبنان و حمايت از حزب الله لبنان داشته باشد. سفر آقاي احمدي نژادرئيس جمهوري اسلامي ايران به سوريه يكي از اقدامات موثري است كه در چارچوب همين تحركات صورت گرفته است .
جمهوري اسلامي ايران , بايد تحولات سوريه و لبنان را با هوشياري و حساسيت بالا دنبال كند و با اقدامات همه جانبه، مانع تحقق توطئه آمريكا در منطقه شود. روابط ايران و عربستان نيز ميتواند زمينه مناسبي براي رايزني دو كشور جهت تصحيح سياست عربستان در منطقه باشد. دولتمردان سعودي بايد اين واقعيت را دريابند كه افزايش نفوذ آمريكا در منطقه به زيان همه دولت ها و ملت هاي منطقه است . آمريكا در چارچوب طرح « خاورميانه بزرگ » حتي به عربستان نيز رحم نخواهد كرد و ايجاد تغييرات وسيع در حاكميت عربستان نيز بخشي از اهداف آمريكا در چارچوب اين طرح است . بنابر اين , مصلحت عربستان نيز در اينست كه با آمريكا در توطئه اي كه در لبنان و سوريه دردست اجرا دارد همراهي نكند. ثبات منطقه به نفع همه دولت ها و ملت هاست و هيچكس نبايد اجازه دهد منطقه به خواست آمريكا به طرف بحران به پيش برود.

كيهان

به امام(ره) بازگرديم عنوان سرمقاله روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه درآن آمده است:هدف اين يادداشت طرح يك سؤال ساده و كوتاه است: آيا اصلاح طلبان به مباني انديشه سياسي امام خميني(ره) بازگشته اند و آيا حاضرند بپذيرند اين مباني، به عنوان چارچوبي براي بررسي سابقه عمل و انديشه آنها در نظر گرفته شود؟ اين روزها علل سياسي متعددي همچون ترس از نوعي فراموش شدگي سياسي و تلاش براي متاثر ساختن انتخابات سال آينده مجلس خبرگان رهبري، جمعي از نيروهاي سياسي اصلاح طلب را بر آن داشته كه ناشيانه خود را به ميانه معركه اي بيفكنند كه نهايتاً حاصلي جز افزودن تناقضي ديگر بر همه تناقضات پيشين موجود در رفتار و انديشه سياسي آنها به بار نخواهد آورد. سيبل اصلي حملات ماشين پروپاگانداي اصلاح طلبي اين روزها آيت الله محمدتقي مصباح يزدي است و اينكه او- يا شاگردانش- درباره منشأ مشروعيت حكومت ديني و نقش و جايگاه رأي مردم در آن، آرائي دارند خلاف آنچه امام بدان قائل بوده است. 

... اصلاح طلباني كه اين روزها به نحو رقت انگيزي در تلاشند تا استاد مصباح را در مقابل امام قرار دهند و در اين ميان نه حقانيت امام بلكه حقانيت خود را نتيجه بگيرند، آيا آمادگي دارند كه يك بار هم نسبت ميان آنچه آنها در اين سال ها گفتند و كردند با آنچه امام مي انديشيد و مي گفت و مي پسنديد، سنجيده شود؟ و اگر نتيجه اين مقايسه دورافتادگي و فاصله كه سهل است بلكه -خداي نخواسته- به رنگ و بوي عناد آنها با مباني مورد قبول و تأكيد امام از آب درآمد، آيا حاضرند نادرستي رفتار خود را بپذيرند و قدمي در راه اصلاح آن بردارند؟
به عنوان يك نمونه -و فقط يك نمونه- مي توان به آن آموزه اي بازگشت كه كانون نظريه سياسي امام(ره) را تشكيل مي دهد: ولايت فقيه. امام ولايت فقيه را چگونه مي فهميد و تفسير مي كرد؟ اجازه بدهيد كمي از امام(ره) بشنويم، اگرچه اين سخنان آنچنان معروف و مكرر است كه بعضي آن را ازبر دارند: 

«ولو به نظر من (قانون اساسي) يك مقداري ناقص است و روحانيت بيشتر از اين در اسلام اختيارات دارند و آقايان براي اينكه با اين روشنفكرها مخالفت نكنند، يك مقدار كوتاه آمدند. اين كه در قانون اساسي است، اين بعضي شئون ولايت فقيه است نه همه شئون آن... اين را قرارش داده اند با آن همه قيودي كه همه اش قيود يك چيزي بوده است كه خب قرار داده اند ما هم تابعيم، لكن اين مسئله نيست، مسئله بالاتر از اين است» ... 

بر اين جملات مي توان همينطور صفحه ها از پي يكديگر افزود. آيا اصلاح طلبان آماده اند اين اصول كه اصالت و وضوح آنها بي نياز از هرگونه توضيح اضافه است، مبنايي براي ارزيابي انديشه سياسي آنها قرار بگيرد؟ و بر مبناي اين ارزيابي قرب و بعد آنها با آنچه امام در نظر داشت، محاسبه شود؟ 

براي اصولگرايان هيچ چيز خوشايندتر و خواستني تر از اين نيست كه رفتار و انديشه سياسي امام خميني(ره) فصل الخطاب همه مجادلات سياسي و بالاتر از آن مجادلات تئوريك مطرح در عرصه جامعه تلقي شود و وزن و جايگاه همه اقوال و افعال با ارجاع به امام معين گردد. انديشه امام خميني(ره) نيز هم ظرفيت و هم غناي كافي براي برعهده گرفتن چنين نقشي را دارد. اما اصلاح طلبان با توجه به سابقه آراء خود، بدون ترديد بايد از اينكه كسي امام(ره) را معيار سنجش آنها قرار دهد، بيمناك باشند. 

اصل قضيه بسيار ساده است: اصلاح طلبان مي دانند كه به 2 دليل در انتخابات خبرگان رهبري از هم اكنون سرنوشت چندان خوشي در انتظار آنها نيست. اول- اصلاح طلبان كانديداي كافي كه شروط علمي و عملي لازم براي حضور در اين انتخابات را دارا باشد، در اختيار ندارند و دوم- هيچ نشانه اي در دست نيست -و بلكه نشانه هاي خلاف آن با قوت وجود دارد- كه نشان دهد روند رويگرداني مردم از مدعيان بي عمل اصلاح طلبي كه در 3 انتخابات گذشته جريان داشته، در انتخابات سال آينده تداوم نخواهد يافت. كاملاً قابل درك است كه اصلاح طلبان در مواجهه با انتخاباتي كه اولاً توان و ظرفيت حضور گسترده در آن را ندارند و ثانياً ولو به طور گسترده در آن حاضر شوند خود به خوبي مي دانند نتيجه اي جز ناكامي انتظار آنها را نمي كشد، نااميد و مأيوس شده به فكر افتاده باشند حالا كه به پيروزي خودشان چندان اميدي نيست، لااقل ضربه اي به حريف بزنند. 

دولت اصولگرا را بايد تحسين كرد كه با جديت به كار اصلي خود يعني خدمت رساني به ملت بزرگ ايران مشغول است و از افتادن در ورطه اين بازي هاي ساختگي پرهيز مي كند. 

نيروهاي سياسي اصولگرا را نيز زنهار بايد داد كه گرمابخشيدن به اين بازار كه نتيجه آن ايجاد سوءتفاهمات و سپس دلخوري ها و مرزبندي هاي غيرضروري و فرساينده است، نفعي به حال آينده جريان اصولگرايي نخواهد داشت اگر به سود دشمن تمام نشود.

ايران

«ايران» عنوان سرذمقاله امرروز روزنامه ايران به قلم بيژن مقدم است كه در آن آمده است:روزنامه ايران يازده سالگى خود را پشت سر گذاشت. سال 73با توجه به تعداد روزنامه ها و رسانه هاى آن زمان، دولت تصميم مى گيرد روزنامه اى منتشر كند، نامهاى متعددى پيشنهاد مى شود، اما باز «ايران» است كه بر پيشانى اين رسانه نوظهور نقش مى بندد تا با نگاه به بلنداى نام «ايران»، خود را متعلق به همه مردمان اين سرزمين ماندگار و بلندآوازه دانسته، راه خود را بيابد. 

«ايران» وارد دوازدهمين سال حيات خود مى شود. درحالى كه دنيايى از حوادث تلخ و شيرين را در دل خود جاى داده است، در شاديهاى مردم شاد و در رنجهايشان غمگين بوده است. بى ترديد امروز نه در صدديم به گذشته برگرديم و آن را نقد كنيم و نه قصورها و كوتاهى ها را ناديده بگيريم، چرا كه هيچ منتقدى بهتر از خوانندگان فهيم روزنامه سراغ نداريم. اميدواريم فرصتى يافته، بار ديگر به ميان شما بياييم و حرفها و نقدهايتان را بشنويم و آن را چراغ ادامه راه قرار دهيم. 

امروز خوشبختانه روزنامه ايران هم در سبد هزينه نخبگان جامعه قرار دارد و هم نزد گروههاى اجتماعى مختلف از ارج و قربى ويژه برخوردار است. 

واقعيت آن است روزنامه ايران ظرفيتهايى بسيار در بطن خود دارد و مى تواند آينده بهترى را در بين مطبوعات كشور از آن خود كند. تنظيم رابطه بين مردم و دولت، توجه به مطالبات اصلى مردم، اطلاع رسانى شفاف و اقناع كننده و گسترده، توجه به نيازهاى همه مخاطبان مى تواند به رشد و نفوذ بيشتر روزنامه كمك كند.
امروز جشن آغاز دوازدهمين سال انتشار روزنامه را با حضور معنوى همه ايرانيان برگزار مى كنيم و بر همه كسانى كه در اين مسير عامل رشد و شكوفايى آن بوده و بر مدار آرمانهاى الهى اين ملت ره پيموده اند و بر همه كسانى كه در آينده اين پرچم و مسؤوليت را برعهده خواهند گرفت، درود مى فرستيم و تلاشهاى گذشتگان و آيندگان را ارج مى نهيم و يادآور مى شويم «ايران» روزنامه اى «ملى» است كه بايد استانداردهاى لازم براى حفظ و اعتلاى چنين جايگاهى در آن رعايت شود.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین