کد خبر: ۳۸۲۵۷۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۷

دلنوشته رییس انجمن پزشکان عمومی برای "کیارستمی"

رییس انجمن پزشکان عمومی در مطلبی با عنوان "برای تو که ریشه در گیاهان و کودکان داری…" به یاد "عباس کیارستمی" گفت: رفتنت از ندانم‌کاری دوست و اجنبی نیست، مرگِ واژه‌ی فرجام است. اکنون که آرمیده‌ای تا حقیقت پروازت عیان شود، صبری برای خویشانت خواهانم که بزرگی‌ات را به سکوتی گران حفظ کنند و حضورت را به شانی واقعی حیات بخشند.
آفتاب‌‌نیوز :
بنابر اعلام روابط عمومی انجمن پزشکان عمومی، در دلنوشته عباس کامیابی برای مرحوم "کیارستمی" آمده است:دلنوشته رییس انجمن پزشکان عمومی برای

« سلام عباس

سال‌هاست می‌شناسمت؛ اما تصویر کنونی‌ات غریب و ناآشناست. فارغ بودم از هر کنجکاوی دیدن، که چهره‌ی واقعی‌ات را در ذهن خویش ساخته بودم. از خالقی خلاق که به بازار هنر غریب و به نمایشی متفاوت از دردهای جامعه، شهیر. آثار درد از دل آثارت هویدا بود. تصویر بستر بیماری‌ات در جریده‌ آن صبح، انعکاس واقعی درد هنر، درد طب، درد اندیشمندی و دردهای پنهانی است که ادعای دانستن‌شان رنج‌افزاست.

راستی! عمرت عجب زیاد بود. انگار که چندین عمر فروبسته را به سالخوردگی خویش به تملک درآوردی. امید به زندگی این‌همه طولانی؟ سال‌های ازدست‌رفته‌ این‌همه کوتاه؟ و این‌همه اثر در آثار معدود؟ بخت خوبی هم داشتی که در اوج بودن رفتی و نبودنت همه را مدعی خویشاوندی و انتقام کرد. عمر طولانی فیلم‌های کوتاهت بر اندیشه‌ی نسل‌های بعد سایه خواهد انداخت، مختصر و موثرتر از عمرهای پر بطالت و طولانی.

ترجیح داشتی که بمانی و آثارت نماند، اما روزگار را ببین که نماندی و آثارت در مبالغه‌ تفسیر و تاویل دست به دست می‌شود. یادمان باشد که اشتیاق ما برای باقی عمر تعیین‌کننده نیست. دادار می‌داند که شایسته‌ی بودنی، بی‌حامی و بی‌سفر؛ یا بهتر که نباشی حتی به رنج طبیب و جور سفر. بودن و نبودن مساله‌ای نیست زیرا که در ژرفای ایمان و معرفت بی‌اثر است. حتما در این خیالی که این جبر را نیز به تصویر درآوری! اما دستت کوتاه است و دیگران در فوران نبودنت مشغول به مرثیه و به عادت، اندیشه‌ات را غفلت می‌کنند.

من نیز ماتم‌زده‌ام و سلسله‌ی سوگ را خوب می‌شناسم؛ خشم مصیبت‌زدگانی که آبرویی را مثله می‌کنند. اما دعا می‌کنم که اندوه یادت در پذیرش معنایت موثر باشد. درد هنرمند و وهن طبیبی که تب تو را با تاب خویش تخفیف می‌داد، نگرانم می‌کند. از عمقی که در غیاب تو این‌گونه به سطح آمده است، از «کوچه و نانی» که ترس کودکی تنها را به حق‌شناسی جانداری دیگر پیوند می‌زند. به کودکی که می‌فهمد با مرکبی تندرو یا سالخورده‌ای در راه مانده، به مقصدی عمیق نمی‌توان رسید. با تندی‌ها و کندی‌ها چه کنیم؟ انگار این بوم همچنان به ‌افراط ‌غفلت و تفریط از عقل به سامان نمی‌رسد.

قضیه‌ات دو شکل داشت؛ شکل اول: با اعتماد بمانی؛ شکل دوم: به اعتماد بروی. چه کنیم که تاریخ‌گریزیم! امیرکبیر راه اول را برگزید و بهبود خود را با ایمان به دارالفنون نوبنیان و میهنی‌اش به کرسی نشاند. گفته بودی: «اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادری‌اش می‌تواند بدهد نیست.» روزگار غریبی است…

در تجربه‌ی علوم، قطعیت بی‌معنی است، مرز و بوم نمی‌شناسد. علمِ بی‌خطا، موهوم است و هنر بی‌عارضه، دور از ذهن. ‌گاه حتی با درمانی صحیح، عافیتی حاصل نمی‌شود و ‌گاه ماتمی حتمی با حیاتی بعید جایگزین می‌شود و این‌گونه جهانی را نجات می‌بخشیم و طعم خوش گیلاس را می‌چشانیم.

عباس عزیز، می‌دانی؟ مردمِ باعزت ما دردشان در همین شفاخانه‌های به‌ظاهر ساده ساکت می‌شود. طبیبانی سوخته در جوانی و بی‌سهم از آرامش، مرهم از روح خویش می‌سازند و جاودانه بر سوگندشان می‌مانند. فرقی بین ما و این مردم احساس نمی‌کنی زیرا یکسانیم و بی‌برتری؛ اما باید طبیب دل بود که درد را شناخت و باید هنرمندی جوینده بود که معنای بی‌مهری در کلام را درک کرد. درد هنر را نمی‌دانم اما درد طبابت در تحجری است که به «بیماری» می‌اندیشد و نه صاحب درد. در علاج معلولیت‌ها غوطه‌وراست و علت‌ها را از کف می‌دهد. این ارتجاع همچنان قربانی خواهد گرفت چرا که سایبان طب در سستی عمود خیمه‌ای است که استواری می‌طلبد، در فقدان حکمتی است که همجوار خانه‌ها ماوا کند و در نبود طبی است آگاه بر پیشینه و اعتمادانگیز.

رفتنت از ندانم‌کاری دوست و اجنبی نیست، مرگِ واژه‌ی فرجام است. به‌جد می‌دانی که ماندگار و محترمی. بر این باور همین بس که ریشه در گیاهان و کودکان داری! اکنون که آرمیده‌ای تا حقیقت پروازت عیان شود، صبری برای خویشانت خواهانم که بزرگی‌ات را به سکوتی گران حفظ کنند و حضورت را به شانی واقعی حیات بخشند. تویی که مرا می‌شناسی تو را درود.
عباس

تیرماه 1395»


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۲
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۸
0
2
جناب آقاى دكتر سلام در ابتدا خواهشمندم رسم ادب را به جا آورده و هنرمند يگانه عاليجناب آقاى عباس كيارستمى را با اسم كوچك صرف به كلام نياوريد ،كه به كاربردن القاب براى ايشان به جهت بالابردن القاب ميباشد نه حضرت ايشان ، در جامعه اى كه نود درصد پزشكان بساز و بفروش شده اند و از درد و رنج و بيماريهاى مردم براى خود كيسه
دوخته اند ، اين چنين سهل انگاشتن جان مردمان به امرى عادى و طبيعى تبديل شده است ، اين حقير در كشور بريتانيا زندگى ميكنم و از نزديك با سيستم درمانى كشورهاى اروپايى آشنا هستم ، و به ضرس قاطع عرض ميكنم ،در هيچ كجاى قاره اروپا چنين هزينه سنگينى به مردم و بيماران تحميل نميشود و چنين اختلاف طبقاتى كه در ايران بين جامعه پزشكان و ديگر جوامع مردمى وجود دارد در سراسر اروپا وجود ندارد ،به عنوان مثال حقوق يك شهروند روفتگر در بريتانيا با حقوق يك دندانپزشك آنچنان اختلافى ندارد و بطور كلى بين اقشار جامعه توازن نسبى برقرار است و از اين گذشته آنچنان نظارت قوى بر سيستم درمانى قاره اروپا حاكم است كه احدى از اعضاى اين سيستم درمانى جرأت كم كارى و فساد را ندارند ، چه ؛ اگر اينچنين شد سيستم دولتى و قوه قضا بشدت با آن برخورد ميكند و در اغلب موارد به باطل شدن مجوز پزشكى و اخراج و جريمه هاى آنچنان سنگينى
مى انجامد كه فرد يا پزشك متخلف تا سالهاى مديد و يا حتى تا آخر عمر موفق به جبران نميگردد ، به همين جهت است كه سيستم درمانى آنها اينچنين موفق است كه حتى از تمام دنيا جهت درمان و به خاطر اطمينان از حصول نتيجه به اروپا مراجعه ميكنند (البته افراد متمول) به اين جهت كه هزينه درمان فقط براى شهروندان اروپايى تقريبا مجانى است و براى شهروندان كشورهاى ديگر اينچنين نمى باشد .
حال اين سيستم را مقايسه كنيد با نظارت بر بهداشت و درمان كشور ايران ،كه گويى نظارتى وجود ندارد كه هيچ ،آنچنا حمايتى گسترده اى از اين قشر ميشود و آنچنان مافيا و باند بازى در حمايت از پزشكان وجود دارد تو گويى از دنياى ديگرى آمده اند ، والبته همه اينها به جهت درآمدهاى نجومى و ميلياردى است كه پزشكان ايرانى دارند كه در هيچ كجاى دنيا و نسبت به درآمد سرانه كشور ، وجود ندارد و به جرأت ميگويم در تمام دنيا درآمد پزشكان ايرانى با توجه به تمامى جهات بى نظير است ، ( حتى در مقايسه با كشور آمريكا ) ، پس از همه خواننده هاى محترم سايت وزين ،سوال ميكنم كه به نظر شما اين حمايت بسيار قوى از پزشكان ايرانى بى دليل است ؟؟؟ وآيا دولت مردان ما چرا به جامعه پزشكى ايران اينچنين باج ميدهد ؟
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۹
0
2
بعضی از دکترا واقعا ..... زدین طرفو کشتین حالا شعر میگین!
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین