آفتابنیوز : «تخریب» تنها سلاحی است كه دلواپسان برای دستیابی به اهداف خود از آن استفاده میكنند. دولت تدبیر و امید در مقایسه با دولتهای نهم و دهم و به شهادت رئیس قوه مقننه، از قانونمدارترین دولتهای جمهوری اسلامی است. همین قانونمداری، كاسبی دلواپسان را كساد كرده است و آنها میكوشند با تیر تخریب، جایگاه دولت را در افكار عمومی متزلزل كنند.
به گزارش آفتابنیوز، در همین حال، شایعه «رد صلاحیت» رئیس دولت یازدهم، جدیدترین علمی است كه دلواپسان به آن دخیل بستهاند و امید دارند تا با توسل به آن، كمر دولت یازدهم را بشكنند و حسن روحانی را به رئیسجمهوری «تك دورهای» بدل كنند. آنهایی كه با افشای موضوع فیشهای حقوقی نجومی، طرفی نبستند و با واكنش صریح و قاطع دولت با متخلفان مواجه شدند، اینبار میكوشند رئیس دولتی را كه هنوز یك سال تا پایان دوره اول ریاستجمهوریاش باقیمانده، «بیكفایت» جلوه دهند!
آنها كه میدانند در انتخابات سال ۹۶ هیچیك از چهرههایشان توان رقابت با رئیسجمهور منتخب مردم را ندارد، میكوشند با تیر غیب او را زمینگیر كنند! اما سوال اینجاست كه اصلاحطلبان در این میان باید چه واكنشی نشان دهند؟ آیا طرح موضوع رد صلاحیت رئیسجمهوری كه هنوز دولت خود را به پایان نبرده، توهین به رئیس قوه مجریه محسوب نمیشود؟
این سوالات و پرسشهایی دیگر را با «احمد شیرزاد» فعال سیاسی اصلاحطلب در میان گذاشتیم. شیرزاد كه روزگاری نماینده مجلس ششم بود، گرچه ارتباطی تشكیلاتی با اصلاحطلبان ندارد و با تدریس در رشته فیزیك دانشگاه صنعتی اصفهان، اوقات میگذراند اما به آنچه در منظومه سیاسی كشور میگذرد، به نیكی آگاه است!
به اعتقاد او، اصلاحطلبان بهجای بازی در زمین حریف، باید هرچه زودتر به فكر تشكیل كمپین انتخاباتی«حسن روحانی» باشند تا به شك و تردیدها خاتمه داده شود! پاسخهای«احمد شیرزاد» به پرسشهای «آرمان» را در ادامه میخوانید:
به عنوان سؤال اول، فكر میكنید كه گزینهای مناسبتر از آقای روحانی برای انتخابات سال ۹۶ وجود دارد؟
در حال حاضر هیچ گزینهای مناسبتر از آقای روحانی برای انتخابات سال ۹۶ وجود ندارد. تصور ما بر این است كه آقای روحانی برای دور دوم ریاستجمهوری، در انتخابات حاضر میشوند و هیچ علامتی كه ناامیدكننده باشد، در این زمینه وجود نداشته و ندارد. شاید شایعات و صحبتهایی مطرح باشد اما بهجای اینكه سراغ گزینه دوم و بعدی برویم (كه البته جای نگرانی برای این موضوع نیست، چراكه این گزینهها موجود است) اما ما باید به سراغ كمپین انتخاباتی آقای روحانی برویم و از همین امروز، این كمپین را تقویت كنیم.
موضوع اینجاست كه رسانههای دلواپس عزم جزم كردند تا با ایجاد شانتاژ رسانهای، به افكار عمومی القا كنند كه آقای روحانی برای دور دوم ریاستجمهوری، رد صلاحیت خواهد شد!
دقیقا به همین دلیل است كه من معتقدم طرح معرفی جایگزین برای آقای روحانی، مصداق آب به آسیاب دلواپسان ریختن است. طرح این موضوع از سوی اصلاحطلبان نیز اقدام مناسبی نیست.
فكر میكنید كه اساسا طرح موضوع رد صلاحیت رئیسجمهوری كه هنوز یك سال تا پایان دوره ریاستجمهوریاش باقیمانده، چه هدفی را دنبال میكند؟
بله، باید توجه داشته باشیم كه سازوكارهای لازم برای رسیدگی به تخلفات رئیسجمهور در قانون موجود است. اگر رئیسجمهوری رفتاری خلاف قانون داشته باشد، امكان رسیدگی به آن وجود دارد؛ بنابراین اگر دلواپسان میتوانند روی موضوع خاصی دست بگذارند و بگویند كه رئیسجمهور در این موضوع خلاف كرده است، باید آن تخلف را مشخص كنند؛ اما اگر دلواپسان بگویند كه چون ما از آقای روحانی خوشمان نمیآید، پس رد صلاحیت خواهد شد، سخنی منطقی نیست! نهایت كار این است كه آنها بگویند ما با مشی و مرام و دیدگاه سیاسی آقای روحانی موافق نیستیم. بسیار خوب، موافق نباشید! كشور كه نمیتواند خودش را با علایق شما تطبیق دهد! دقیقا دلواپسان هم با مشی و نظرات سیاسی آقای روحانی موافق نیستند. ممكن است آنها روی بعضی نهادها هم نفوذ و اثر داشته باشند اما باید در نظر داشته باشیم كه آن نهادها باید رفتار قانونی داشته باشند. در چنین موردی كه رفتار سلیقهای اعمال میشود، آن نهادها نمیتوانند رفتار و نظر سلیقهای داشته باشند. دلواپسان از آرزوهای خود سخن میگویند.
در این میان، این نوع اظهارنظر از سوی برخی از اصلاحطلبان كه ما باید به فكر این باشیم كه اگر آقای روحانی رد صلاحیت شد، جایگزینی داشته باشیم، سخنی بسیار اشتباه و بازی در میدان دلواپسان است! امیدوارم كه دوستان اصلاحطلب این نظرات را اصلاح كنند. چنین اظهاراتی خطا و خلاف مسیر جریان اصلاحات است. در حال حاضر ما باید در پی ایجاد كمپین انتخاباتی دور دوم ریاستجمهوری آقای روحانی باشیم و اوضاع را به مسیر اصلاحطلبی هدایت كنیم. نه اینكه بهمحض آنكه اظهارنظری از جانب دلواپسان شد، ما هم در همان راستا سخنی بگوییم. در این صورت، ما باید از دلواپسان اجازه بگیریم كه آنها كاندیدای ما را مشخص كنند! ما باید در این مسیر محكم بایستیم. دلواپسان نیز باید بدانند كه هزینه رد صلاحیت آقای روحانی بسیار بالاتر از آن چیزی است كه فكر میكنند و این هزینه، هزینه دلآزرده كردن یك ملت است! درعینحال، به خاطر داشته باشیم، آنچه در انتخابات سال ۹۲ اتفاق افتاد، این بود كه ما در وهله اول، سرمایه اجتماعی و نگاه بدنه جامعه اصلاحطلبی را به سوی رئیس دولت اصلاحات بردیم و بعد از آن، این سرمایه به سمت آیت ا... هاشمیرفسنجانی هدایت شد. زمانی كه آقای هاشمی رد صلاحیت شدند، شاید تا چند روز تمام بدنه اصلاحطلب در بهت و ناراحتی بسر میبرد اما بلافاصله گزینه جایگزین مطرح و مسیر اصلاح و هدایت شد و در نهایت، حماسه ۲۴ خرداد ۹۲ خلق شد.
ما نباید نگران این باشیم كه اگر آقای روحانی رد صلاحیت شد، چه خواهیم كرد! اتفاقاتی بدتر از این در گذشته رخ داده و اصلاحطلبان توانستند آن را مدیریت كنند. به جای نگرانی در باب این موضوع، باید همه سرمایهها را روی این موضوع متمركز كنیم كه قرار نیست كشور بنا بهدلخواه آقایان دلواپس اداره شود! كشور مشكلاتی دارد كه برای حل این مشكلات باید كسانی در صحنه حاضر شوند كه كاردان هستند. متاسفانه در چنته اصولگرایان تندرو و دلواپسان، غیر از دلواپسی متاعی پیدا نمیشود! آنها كسی را ندارند كه توانایی آن را داشته باشد كه كشور را اداره كند! بنابراین دلواپسان تنها روشی كه به كار میبرند، چوب لای چرخ اداره كشور گذاشتن است! اگر آنها واقعا چهره مثبتی را در میان خود دارند كه توانمندی اداره كشور را دارد، معرفی كنند! ما بسیار مشتاق هستیم كه دلواپسان به جای اینكه از طریق تبلیغات، موضوع رد صلاحیت یا ایراد گرفتن به آقای روحانی را مطرح كنند، بگویند كه چه كسی را دارند كه كشور را اداره كند! وزیر نیرو، كار یا اقتصادشان كیست؟ مهمتر از همه اینكه رئیسجمهورشان چه كسی است. بدیهی است دلواپسان كسی را ندارند كه به عنوان نامزد ریاستجمهوری مطرح كنند. در حالی كه اصلاحطلبان در همه دورهها، از یك سال قبل از انتخابات، روی چهرههای خود دست میگذاشتند و میگفتند كه ما چنین چهرههایی را داریم. اصولا وقتی دلواپسان چهره مناسبی ندارند، نباید به حرفهای دیگرشان هم گوش داد!
دلواپسان انتخاب آقای روحانی را زاییده شرایط میدانند! همین چند روز پیش آقای باهنر از چهار«اگر» سخن گفت كه اگر رخ نمیداد، آقای روحانی رئیسجمهور نمیشد! اگر آیتالله هاشمی ثبتنام نمیكرد، اگر ایشان رد صلاحیت نمیشد، اگر آقای عارف كنارهگیری نمیكرد و اگر اصولگرایان با چهار نامزد رقابت نمیكردند! واكنش شما به این اظهارنظر چیست؟
بعضی از این شرایط، دایر به همان دوره است. مثلا رد صلاحیت آقای هاشمی! كمابیش این تحلیل را قبول دارم اما ممكن است سهم بعضی از «اگر»ها زیاد باشد و بعضی كمتر. به عنوان نمونه، شمارش آرا نشان میدهد كه حضور چهارنفری اصولگرایان در عرصه انتخابات، اثر چندانی در نتیجه كلی انتخابات نداشت. چراكه رأی شخص آقای روحانی از مجموع آرای چهار نامزد اصولگرا بیشتر بود! اگر انتخابات سال ۹۲، انتخاباتی بود كه به دور دوم كشیده میشد و آقای روحانی در دور اول بهتنهایی بیش از نیمی از آرا را كسب نكرده بود، آنوقت میشد گفت این تحلیل درست است. البته حضور چهار نامزد اصولگرا در انتخابات سال ۹۲ فضای اجتماعی را به ضرر آنها كرد و اصولگرایان نتوانستند از مزیتهایی كه قطبی شدن انتخابات ایجاد میكرد، استفاده كنند.
با نگاه به این تحلیل، میتوان اینگونه استنباط كرد كه وجود آن «اگر»ها برای باقی ماندن رئیسجمهور در پاستور ضروری است؟
شرایط سال ۹۶ با سال ۹۲ بسیار متفاوت است. فكر میكنم كه هیچكدام از «اگر»های آن تحلیل برای پیروزی آقای روحانی ضروری نیست، جز حمایت بدنه اصلاحطلبی جامعه و بزرگان اصلاحات از ایشان. این موضوع از همهچیز مهمتر است. از همینالان، هم بدنه اصلاحطلبی و هم بزرگان اصلاحطلب حمایت خود را از آقای روحانی اعلام كردهاند. امیدوارم كه برخی از دوستان اصلاحطلب، در مصاحبههای خود گل به خودی نزنند و مراقب باشند كه چه سخنانی را مطرح میكنند. در این صورت، اتحاد یكپارچهای برای كمپین دور دوم آقای روحانی شكل خواهد گرفت. شخصا در حال حاضر در تشكیلات اصلاحطلبی فعال نیستم اما دوستانی كه در این تشكیلات حضور دارند، بهتر است كه كمپین آقای روحانی را به راه اندازند! این مهمترین اولویت اصلاحطلبان است. وقتی كمپین آغاز شود، هم شك و تردیدها از بین میرود و هم طرف مقابل، متوجه میشود كه حمایت و حركت اصلاحطلبان جدی است.
اما سوال اینجاست كه اصلاحطلبان چرا باید از آقای روحانی حمایت كنند؟
من راجع به زندگی پنجاهساله آقای روحانی صحبت نمیكنم اما برنامه آقای روحانی و تفكرات ایشان در چهارساله ریاستجمهوریشان، به اصلاحطلبان نزدیك است. ممكن است برخی از چهرههایی كه ایشان به كار گرفتند، مطلوب طبع اصلاحطلبان نباشد اما به هر حال برنامهای كه آقای روحانی از آن سخن میگوید و تفكراتی كه از آن دفاع میكند و مسیر كلی كه در پیشگرفته است، همان مسیری است كه اصلاحطلبان دارند. به طور مثال در بحث برجام و تنشزدایی در سیاست خارجی، دولت آقای روحانی تقریبا همان مسیری را میرود كه جامعه اصلاحطلبی دنبال میكند؛ بنابراین رئیسجمهوری كه مطرح است و نیاز به تبلیغات و معرفی چهره ندارد و برای معرفی اجتماعی، نیازی به سرمایهگذاری كلان ندارد و كمابیش هم موفقیتهایی داشته، فرصت بسیار بزرگی است. چرا اصلاحطلبان باید این چهره را نادیده بگیرند و درباره چهرههای دیگر صحبت كنند؟ اصولا فكر میكنم كه طرح صحبت روی چهرههای دیگر، تضعیف جبهه اصلاحطلبی است. اصلاحطلبان باید كمپین انتخاباتی خود را به راه بیندازند تا این اماواگرها و شك و تردیدها خاتمه پیدا كند. آقای روحانی نزدیكترین چهره به اهداف اصلاحطلبی است! در بحث انتقادات از دولت، ممكن است كه هر یك از ما انتقاداتی از دولت داشته باشیم اما بحث انتخابات، موضوع كمپین انتخاباتی است كه لازم است در این مدت، طرح انتقادات را به وقت دیگری موكول كنیم.
اصولگرایان ادعا میكنند كه اصلاحطلبان نیز مانند آنها چهرهای را ندارند كه بخواهند به جامعه معرفی كنند! به قولی معضل «قحطالرجالی» گریبانگیر جبهه اصلاحات نیز هست. شما با این موضوع موافق هستید؟
این ادعا پوست خربزهای است كه ما به هیچوجه نباید گول آن را بخوریم. این موضوع نوعی گفتمان تحریككننده است كه میخواهند با توسل به آن شكافی در جامعه اصلاحطلبی بیندازند و همه ما میدانیم كه ما در جبهه اصلاحات، چهرههای متعددی داریم. در گذشته داشتیم و در گذشته نه چندان دور هم داشتیم. چهرههایی هستند كه بههیچوجه، لزومی به نام بردن از آنها نیست. چراكه نام بردن و دست گذاشتن روی این چهرهها، میتواند شكاف ایجاد كرده و انگیزهها را کم كند. من بههیچعنوان به صلاح نمیدانم كه اسامی چهرههای دیگری مطرح شود اما این بدان معنا نیست كه چنته اصلاحطلبان از چهرههای شاخص و سرشناس، خالی است! اینكه میگوییم چنته اصولگرایان خالی است، به این معنی است كه به طور طبیعی، این انتظار از آنها میرفت كه چهره موردنظر خود را از چند ماه مانده به انتخابات، روی صحنه بیاورند؛ اما تنها چهرهای كه در حال حاضر باانگیزه وارد صحنه شده، آقای احمدینژاد است كه بسیار بعید است كه كاندیدای اصولگرایان باشد! بنابراین، اصولگرایان اگر كسی را داشتند تا امروز وارد صحنه شده بود؛ اما درباره اصلاحطلبان، موضوع متفاوت است. اصلاحطلبان نباید در مقابل آقای روحانی كسی را وارد صحنه كنند! این دو موضوع، اساسا قابل قیاس نیست. چراكه اصلاحطلبان برای جلوگیری از ایجاد شكاف، دست به چنین كاری نزدند.
این احتمال را نمیدهید كه اصولگرایان شكست در انتخابات سال ۹۶ را پذیرفتهاند و چهره خود را به انتخابات سال ۱۴۰۰ احاله كردهاند؟
همینالان تا سال ۹۶ یك سال باقیمانده است و چهار سال هم بعد از آن سال تا انتخابات سال ۱۴۰۰ فرصت وجود دارد. بههرحال ظرف پنج سال، هر اتفاقی ممكن است رخ دهد! اجازه دهید ببینیم ما خواهیم توانست دو یا سه سال رشد اقتصادی بالا را تجربه كنیم. اوضاع سیاسی منطقه هم هرروز دستخوش تغییرات است. میگویند در تدبیر مملكتداری، باید دوراندیشی وجود داشته باشد؛ اما در چارچوب سیاست، هیچ حزبی در هیچ جای دنیا برای پنج سال بعد، چهرهای را مطرح نمیكند.
در نهایت، اصولگرایان میانه از آقای روحانی حمایت خواهند كرد؟
همینالان هم حمایت میكنند. آن بخش از اصولگرایانی كه پیش از این از آقای روحانی حمایت كردند، بعدازاین هم حمایت خواهند كرد. همچون بخشی از نیروهای اصولگرایی كه در مجلس هستند. بخشی از نیروهای اصولگرا كه در چهار سال اول دولت آقای روحانی از او حمایت كردند، در ادامه هم از او حمایت خواهند كرد و فكر نمیكنم كه انشقاق جدیدی در جناح اصولگرا اتفاق افتد و همین شكافهایی كه در حال حاضر موجود است، ادامه پیدا خواهد كرد.
فكر نمیكنید كه طرح این موضوع از سوی اصلاحطلبان كه اصلاحات باید به چهرهای جز آقای روحانی هم فكر كند، ناشی از دلخوریهایی است كه در موضوع انتخابات رئیس مجلس ایجادشده است؟
من درباره اینكه آقای عارف به ضیافت افطاری رئیسجمهور نرفتند، هیچ پاسخی ندارم. این گلایهها در همه جریانات سیاسی وجود دارد؛ اما این دلخوریها نوساناتی جدی نیست كه روی حركت كلی یك جریان تاثیرگذار باشد. طبع انتخابات مجلس بهنوعی است كه ممكن است میان بعضی از طیفهای اصلاحطلبی یا حزب اعتدال و توسعه یا احزاب دیگر، اصطكاكهایی به وجود بیاید اما موضوع انتخابات ریاستجمهوری فراتر از این اصطكاكهاست. البته نقد عملكرد وزرا و دولت آقای روحانی ارتباطی به انتخابات ندارد. بعضی از وزرا ضعیف عمل میكنند و همینالان هم میتوان این ضعفها را مطرح كرد. اما نقد عملكردها به معنای نقد مسیر كلی دولت نیست. ما كمابیش مسیر كلی دولت را قبول داریم. البته نه صد درصد! اما مجموعا عملكرد دولت در راستای اهداف اصلاحطلبان است. دوستان ما در مجلس یا آقای عارف، ممكن است انتقاداتی از دولت داشته باشند كه در جای خود محفوظ است اما این موضوع بههیچوجه به معنای عدمحمایت از دولت نیست.
دولت آقای روحانی برای اینكه انتظارات اصلاحطلبان را برآورده كند، دقیقا باید حول چه محورهایی قدم بردارد؟
شخصا فكر میكنم كه اصولا دولت نباید در موضوعاتی كه در حوزه قدرتش نیست، وعدهای دهد. درباره وعدههایی هم كه در گذشته داده، دولت باید صادقانه با مردم سخن بگوید و بگوید كه تلاشهای خود را انجام داده، اما منتج به نتیجه نشده است؛ وعدههای جدید در آن حوزهها، كار درستی نیست و منجر به تضعیف آقای روحانی خواهد شد. دولت باید در حوزههایی كه میتواند عملكرد خوبی داشته باشد، وعده دهد و مقداری هم از فضاسازیهایی كه در انتخابات سال ۹۲ برای آقای روحانی رأی آوری هم داشته، كم كند. آقای روحانی هیچ گاه تا این حد در قدرتی كه ظرف سه سال گذشته داشته، نبوده است. البته ایشان همیشه جزو رجال سیاسی كشور بوده و سابقه نمایندگی مجلس و نایبرئیسی آن را در كارنامه دارد. همه اینها بهجای خود محفوظ است؛ اما تصوری در ذهن بسیاری وجود دارد كه مثلا مسئولان یا اصلاحطلبان در گذشته، نتوانستند با نهادهای دیگری غیر از قوه مجریه تعامل كنند. این تصور وجود داشته كه مسئولان قبلی، به شكل صحیحی با قوه قضائیه تعامل نكردند و این امكان وجود داشته كه میشد با مذاكره بسیاری از مسائل را حل كرد. اما تجربه نشان داده كه این اتفاق رخ نداده است. در همین چارچوب، اگر موضوعی به قوه قضائیه بر میگردد، بهتر است كه دولت تنها قول تلاش در آن موضوع را بدهد و از وعدههای دیگر اجتناب كند، چراكه ابدا دولت نقشی در آن ندارد.
موارد بسیاری است كه دولت میتواند كار كند. دولت میتواند استانداران، فرمانداران و بخشداران بهتر و قویتری را به كار گیرد. دولت میتواند در بحث هیاتهای اجرایی و انتخابات، بسیار بهتر و قویتر از آنچه در سال ۹۴ عمل كرد، رفتار كند. در بحث بودجه و بودجهریزی میتوان انتظارات بیشتری از دولت داشت. در موضوع بهكارگیری استعدادها و مدیریتهای درجه اول، پتانسیل بیشتری در دولت وجود دارد. نكته دیگری كه مایلم به آن اشاره كنم كه كمتر كسی از آن سخن گفته، آن است كه انتظار من از شخص رئیسجمهور و وزرا این است كه وقت بیشتر و جدیتری برای كار دولت بگذراند. قطعا دولت در این حوزه میتواند بسیار بهتر عمل كند. ما از همه وزرا میخواهیم كه یا مسئولیت قبول نكنند یا اگر قبول میكنند، بهاندازه وزرای موفق وقت بگذارند. بعضی از مسئولان تراز اول دولت، میزان وقتگذاری كمی دارند و به قول عوام «مدیركلی» مدیریت میكنند. امروز زمان ۹ صبح سركار رفتن و ۴ عصر تعطیل كردن و دو جلسه در عصر برگزار كردن، نیست. وزرا باید جدیتر جلو بیایند. ضمن اینكه دولت باید به مدیران جوانتر هم میل كند. این موضوعی است كه دولت میتواند در آن وعده دهد كه به سمت استفاده از مدیران جوانتر حركت خواهد كرد. باید ۵ تا ۱۰ سال از میانگین سنی مجموع مدیرانی كه در دولت هستند، كاسته شود. این به معنای حذف و طرد نیروهای خبره، باتجربه و كارآمد نیست. همه این افراد میتوانند در سیستم جا داشته باشند.
فكر میكنید كه آقای روحانی در دور دوم ریاستجمهوری خود این امكان را دارد كه از نیروهای اصلاحطلب بیشتری در كابینه استفاده كند؟
من «ایلی» به قصه نگاه نمیكنم كه دولت باید از لیست اصلاحطلبان یا از كسانی كه مارک اصلاحطلبی دارند، استفاده كند؛ اما در همین وزارت كشور، نیروهای توانمندتری هم وجود دارند. دولت باید دست به جوانگرایی بزند. باید به جوانترها اعتماد كرد و نباید نگران شهرت سیاسی افراد بود. شهرت سیاسی لزوما توان اجرایی در پی ندارد. ما همینالان چند وزیر «پیر» در كابینه داریم. وزرایی كه بالای ۶۵ سال سن دارند، باید به نحو دیگری به اداره كشور كمك كنند. قطعا این نیروها ارزشمند هستند اما در یك یا دو مورد به عنوان استثنا باید از این نیروها استفاده كرد. در حال حاضر، تعداد قابلتوجهی از وزرا یا استانداران، بالای ۶۰ یا ۶۵ سال سن دارند. دولت باید معیار زیر ۶۵ سال سن را برای وزرا و استانداران رعایت كند و تلاش كند میانگین سنی را به زیر ۶۰ برساند. این كاملا امكانپذیر است. اگر چند نیروی كارآمد برای تصدی یك وزارتخانه مطرح است، رئیسجمهور به كسی كه جوانتر است، اعتماد كند. مدیریتهای میانی و پایین هم كاملا این ظرفیت را دارند كه با میانگین سنی ۴۰ سال به كار گرفته شوند تا برای آینده كشور، سرمایههای خوبی داشته باشیم. این وعدهها، بسیار متفاوت از وعدههایی است كه دولت به مردم میدهد و عملی هم نمیشوند و ممكن است سرخوردگی ایجاد كند.
خداوکیلی چند نفر تو ایران حتی تو تخیلاتشون ممکنه فکر کنن باید یک اصولگرا بیاد سر کار؟!!
این تخریب ها هر کلمه ش داره مثل یک برگ برنده می افته دست آقای روحانی.
این دلواپسا تخریب کردنشون هم مثل خودشون ناشیانه و متحجرانه س ...