آفتابنیوز : سركيس نعوم، نويسنده و روزنامه نگار مشهور لبناني ويكي از ستون نويسان روزنامه النهار است. وی در سال 2011 جایزه جهانی جبران خلیل
جبران را در استرالیا دریافت کرد. به واسطه ارتباطاتش با مقام های امریکایی و سفرهای هر ساله اش به امریکا از روزنامه نگاران سرشناس عرب در امریکا محسوب می شود. وی در میان روزنامه نگاران عرب نیز از چهره های مورد احترام است.
به گزارش آفتاب، برای ششمین سال است که یک سایت ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم را که در پی دیدارش با مقام های فعلی و سابق امریکایی نوشته است، منتشر می کند. اهمیت این یادداشت ها در این است که به روز هستند و مطابق با تحولات جاری در منطقه تهیه شده اند و در آنها نکاتی مشاهده می شود که برای خوانندگان می تواند جذاب باشند.
در این جا قسمت سی و چهارم آن را می خوانید: یکی از مقامات حاضر در تجمع سازمان اکثریت یهودیان امریکا درباره پیشنهاد سیاست اعتماد "قدم به قدم" امریکا به ایران گفت: «امریکا چنین کاری نمی کند. کاری که اوباما کرد چیز دیگری است. او به اروپایی ها گفت از این که بانک هایتان در تعامل با ایران هدف قرار بگیرند، نترسید. اما از اروپایی ها هم خواست که همیشه هوشیار باشند. اوباما می خواهد دورانش با روابط دیپلماتیک میان امریکا و ایران و گشایش سفارتش در تهران تمام شود و حتی حاضر است برای افتتاح آن به ایران سفر کند. من از این بابت کاملا مطمئنم و می دانم که واقعا به چنین چیزی فکر می کند. آیا فکر می کنی در این کار موفق شود؟»
جواب دادم: «فکر نمی کنم موفق شود. ایرانی ها به هیچ وجه آماده این کار نیستند. آنها به زمان طولانی برای آماده شدن برای این کار نیاز دارند. علاوه بر این فقط 8 ماه از دور دوم ریاست جمهوری اوباما باقی مانده است.»
نظر داد: «شاید تلاش می کند گام هایی را در شورای امنیت برای احیای فرایند سیاسی فلسطینی – اسرائیلی بر اساس دو دولت بردارد. شاید خودش هم بداند، اگر موفق به انجام این کار هم بشود، نتیجه ای در بر نخواهد داشت و راه حلی پیش روی کسی نمی گذارد و موفق نخواهد بود.»
نظر دادم: «به هر حال اوباما اهداف داخلی خود را فراهم کرد. به دو هدف از سه هدف اصلی اش در سیاست خارجی که از ابتدای آغاز ریاست جمهوری اش تعیین کرده بود، رسید. یکی تحقق توافق هسته ای با ایران بود که باب عادی سازی تدریج روابط با آن را می گشاید. دیگری عقب نشینی از عراق و عدم دخالت نظامی جدید در خارج از امریکا به خصوص در خاورمیانه است مگر این که منافع حیاتی و استراتژیک امریکا ایجاب کند که مداخله نظامی انجام دهد. اما در تحقق هدف سوم، یعنی رسیدن به دستاوردی برای تشکیل دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیلی ناکام ماند و نتوانست کاری از پیش ببرد.»
نظر داد: «اوباما به گونه با این منطقه برخورد کرده که انگار برایش اهمیتی ندارد. اصلا به آن اعتنا نکرده است. می بینیم که در آن چه می گذرد. به عربستان رفت و در نشست شورای همکاری خلیج فارس شرکت کرد و قبل از آن با ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان تشکیل جلسه داد اما هیچ چیز از آن در نیامد. اوباما می داند که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس او را سرزنش می کنند یا حداقل به شدت از او انتقاد دارند.»
بعد از این که درباره بعضی چیزهای دیگر صحبت شد و درباره ایران که چند ماه پیش به آن سفر کردم، حرف هایی زدیم، پرسیدم که نظرت درباره عربستان چیست. گفتم به اعتقاد من یکی از دلایلی که این اتفاقات در آن می افتد شور و هیجان جوان های تازه به قدرت رسیده آن است و بعضی در داخل هیئت حاکمه با هم رقابت دارند. جواب داد: «پادشاه عربستان مریض است و هیچ کس نمی داند چه وقت به رحمت ایزدی می رود. پسرش محمد، جانشین ولیعهد و رئیس دیوان پادشاهی، نمی گذارد کسی نزد پدرش برود. او خودش طرح حمله به یمن را ریخت و دستور حمله را داد و گفت که ظرف دو هفته به نتیجه می رسد. اما تا الآن هیچ نتیجه ای در بر نداشته است. بیشتر از یک سال گذشته هیچ نتیجه ای نگرفته است. برای این که طرح خوبی ریخت اما اجرای آن خوب نبود. محمد بن نایف، ولیعهد انسان حکیمی است. نمی دانیم چه وقت درگیری داخلی آنها منفجر می شود. همین امروز موضوع عربستان را با بعضی از میهمانانم بحث می کردم.»
نظر دادم: «چرا تا الآن کاری نکرده اید و با نامزدی که بر اساس اطلاعات و شناختتان از افکار عمومی گمان می کنید بیشترین شانس را برای رسیدن به کاخ سفید دارد، ننشسته اید و طرحی برای مسائل داخلی و قضایای خارجی که مطابق با مصالح حیاتی و استراتژیک تان است نریخته اید؟» جواب داد: «کدام طرح؟ با اوباما که به پایان دوران ریاست جمهوری اش نزدیک شده است که نمی توان به طرحی رسید. با دیگر نامزدها در ارتباط هستیم و با آنها بر سر همه قضایا و مشکلات صحبت می کنیم. مساله مهم مرحله حد فاصل میان امروز و روز ترک ریاست جمهوری از سوی اوباما است. او تا آخرین روز دوران ریاست جمهوری اش بر اساس صلاحیت هایش به کار خود ادامه می دهد.»
نظر دادم: «هیچ راه حلی در سوریه و یمن و عراق و لیبی بدون تفاهم امریکا و ایران وجود نخواهد داشت، اما بعد از این که به حکومت ایران شیعی فهمانده شود که برای امریکا مسلمانان اهل تسنن که 85 درصد از جمعیت مسلمانان جهان را تشکیل می دهند، مهم هستند. و امریکا نمی تواند آنها را نادیده بگیرد و نسبت به مصالح و قضایای آنها بی اعتنا باشد برای این که آنها می توانند از پشت خنجر بزنند. ایران با وجود حجم دموگرافی بزرگ آن (که بین 82 تا 90 میلیون نفر جمعیت دارد) با توجه به قدرت و درآمدهای متنوع مهم آن به امریکا نیاز دارد برای این که توسط کشورهای مهم اهل تسنن از غرب تا شرق احاطه شده است. خطر گسترش سنی خشن رادیکال وجود دارد. همان طور که شما و سنی های معتدل در جهان هم به ایران نیاز دارید.»
منبع: دیپلماسی ایرانی
ایشون پاش روی خرخره ملت بود دیگه نه؟
کد خدا رو ولش
ببينين ايراني ها فقط يه قدم بيشتر نميبينن شماهايي كه دشمن امريكا هستي بايد از ژاپن ياد بگيري فكر مردم و منافعت باشي يا اگر طرفدار روسيه هستي بدون كشور ما دويست سال پيش دوبرابر بود الان اين شده فقط بخاطر روسيه كه اذربايجانو ارمنستان گرجستان تركمنستان از ايران جدا كرد هموطن اگر روزي تونستي بشيني حرف همرو گوش كني و در اخر تصميمو خودت بگيري بدون اون روز روز پيشرفت ايرانه
شک نکن
اگر خدا دوستمون داره. اين امر را ممكن ميكنه
جمهورهاى امريكا بود يك انسان كاملاً مورد احترام وباشخصيت
چرا رییس جمهور مسلمان نیاید
برچسب مارکسیت ........
مثل بعضی چیزها مزه تاریخ گذشته از آمدن پوتین به تهران می شود