آفتابنیوز : روزنامه ایران در شماره یکشنبه نوشت: نخستین کنسرتی که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم لغو شد و سر و صدای زیادی به پا کرد، کنسرت هفدهم دی ماه 93 گروه «لیان» در شیراز بود. آن زمان کسی نمی دانست که این حادثه قرار است به زنجیره ای از تنش تبدیل شود. فهرستی بلند که حالا بالغ بر 40 هنرمند یا 40 گروه را شامل می شود.
چندی پس از ماجرای شیراز در هفتم اسفند 93 کنسرت گلبهار مشهد علیرضا قربانی نیز با دخالت نیروهای امنیتی و حکم دادستانی چناران لغو شد. علی رضوی مدیر ارکستر «اشتیاق» که قرار بود در این اجرا قربانی را همراهی کند به رسانه ها گفته بود: «وقتی اعضای گروه به مشهد رسیدند، نیروهایی در نزدیکی محل اجرای کنسرت مستقر شده بودند تا مانع ورود مردم به محل اجرا شوند و از موضوع لغو برنامه اطلاع پیدا کنند.»
هنرمند دیگری که کنسرت او نیز بدون هیچ دلیلی لغو شد، پرواز همای بود؛ او که قرار بود پس از هشت سال در 20 خرداد 94 به مدت پنج شب در تهران روی صحنه برود ، با اشتیاق فراوان به ایران آمده بود و بلیت های کنسرتش را پیش فروش کرده بود. اما دقیقاً شب اجرا، تمام مجوزها لغو شد. همای در واکنش به این ماجرا گفت: «من پاسخ اعتماد نظام را، پاسخ محبت مردم را و پاسخ انتقاد اهالی موسیقی و منتقدان را فقط روی صحنه می توانم بدهم، چرا این فرصت را نداشته باشم؟»
5 خرداد 95 کنسرت مازیار فلاحی نیز در یزد به دلایل نامعلومی لغو شد. این در حالی بود که تنها چند ساعت به اجرای او مانده بود و مردم مشتاقانه منتظر دیدن و اجرای این هنرمند پاپ بودند.
24 فروردین 95 بار دیگر لغو یک کنسرت خبرساز شد. این بار نوبت علی زند وکیلی بود که قرار بود در شاندیز مشهد کنسرت برگزار کند. علی سمیعی سرپرست اداره موسیقی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی در این رابطه گفت: «به دلیل برخی حساسیت ها و مخالفت هایی که در پی این موضوع ایجاد شده، مبنی بر اینکه شاندیز هم جزو حریم مشهد به حساب می آید و یکسری مخالفت های دیگر از این دست، مصلحت این شد که کنسرت برگزار نشود.»
کافی است عبارت «لغو کنسرت» را در گوگل جست و جو کنید و نام هر هنرمندی را که به ذهن تان می رسد کنار این عبارت بنویسید تا در جریان کامل اتفاقات قرار بگیرید. نام رضا یزدانی را جست و جو کنیم؛ کنسرت رضا یزدانی که قرار بود در تاریخ 29 تیر 94 برگزار شود، به دلایل نامعلومی لغو شد. اما این بار مسئولان سالن به صورت خودسر جلوی این کنسرت را گرفتند و دلیل دندان گیری هم ارائه ندادند. چیزی شبیه بیرون کردن میهمان توسط صاحبخانه.
21 اردیبهشت 95 نیز کنسرت «کیهان کلهر» در نیشابور، به دستور دادستان شهر لغو شد. خبر لغو کنسرت در آخرین دقایق و در فرودگاه مهرآباد تهران، زمانی که اعضای این گروه راهی مشهد بودند، طی تماسی کوتاه اعلام شد. این در حالی بود که تمام مجوزهای لازم برای برگزاری کنسرت، اعم از مجوز شورای تأمین استان، اداره اماکن و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته شده بود و صورتجلسه شورای تأمین، مبنی بر موافقت با برگزاری این کنسرت نیز به اعضای گروه ارائه شده بود. اما بنابر تصمیم های جدید دادستان نیشابور، این کنسرت لغو شد.
این پایان زنجیره لغو کنسرت های مجوزدار در دولت یازدهم نبود. لغو کنسرت بعدی که در رسانه ها سر و صدای زیادی بپا کرد برای بار دوم در پنج خرداد 95 در نیشابور اتفاق افتاد. این بار دادستان نیشابور شهرام ناظری شوالیه آواز ایران را از کنسرت در این شهر محروم کرد. تهیه کننده برنامه شهرام ناظری به رسانه ها گفت: «با همراهی رئیس اداره فرهنگ وارشاد اسلامی نیشابور خدمت جناب دادستان رفتیم و ایشان باز مخالفت خود را به شکل جدی اعلام کرد. من با اشاره به اخذ تمام مجوزهای قانونی و قولی که آقای فرماندار به استاد ناظری برای برگزاری این برنامه داده بودند، تأکید کردم که این برنامه همه مجوزها را دارد ولی آقای دادستان خیلی واضح تهدید به برخورد با شخص شهرام ناظری در صورت برگزاری کنسرت کرد.»
وقتی که سنگ روی سنگ بند نمی شود
کار چنان بالا گرفت که پای هیأت رئیسه مجلس، سیاسیون، استادان دانشگاه و... هم به میان آمد. در این میان رسانه های خارجی نیز با لغو هر کنسرتی، خوراک تاز ه ای برای بحث و تحلیل یافتند. رئیس جمهوری در تازه ترین واکنش به لغو کنسرت های مجوزدار عنوان کرد: «یک جا می خواهد کنسرتی برگزار شود، مجلس قانونگذاری شکل می گیرد در حالی که ما مجلس شورای اسلامی داریم. هر کس که صبح بیدار می شود و یک تریبون پیدا می کند، نمی تواند قانونگذاری کند. افتخار ما این است که کشورمان کشور قانون است و امام(ره) بارها بر اینکه حکومت اسلام و جمهوری اسلامی حکومت قانون است تأکید کردند. چرا که اگر قانون زیر پا رود سنگ روی سنگ بند نمی شود.»
لغو کنسرت ها قرار است ریشه موسیقی را بزند یا ریشه امید مردم را؟ قانون اساسی، فتاوای امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب در زمینه موسیقی، کجای این معادله قرار می گیرد؟ آیا قرار است مردم را از معدود تفریحات سالم و قانونی که دارند محروم کنیم؟
تلاش های ما برای گفت و گو با هنرمندان در این زمینه بجز یک مورد که او نیز از ترس لغو کنسرت بعدی، حاضر نشد نامش را بگوییم به نتیجه ای نرسید. این خواننده معروف که چند سالی است طرفداران زیادی پیدا کرده و کنسرت هایش با استقبال خوبی مواجه بوده در گفت و گو با «ایران» از مشکلات زیاد برگزاری کنسرت بخصوص در شهرستان ها می گوید: «یک شب مانده به اجرا ساعت 12 شب گوشی موبایلم زنگ خورد. مردی پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت که از طرف حراست فرهنگ وارشاد اسلامی آن استان حرف می زند. گفت در لابی هتل محل اقامت شما هستیم، لطف کنید برای گفت و گوی کوتاهی بیایید پایین. دو نفر بودند یکی از اداره اماکن و یکی از حراست فرهنگ و ارشاد اسلامی استان. آنها به من گفتند از بالا دستور آمده که کنسرت را لغو کنید چون دو روز دیگر مراسم عزاداری است. آن دو نفر با اصرار از من می خواستند کنسرت را لغو کنم و تهدید می کردند که بهتر است با مقامات بالا درگیر نشوی. گفتند دوست داری بریزند کنسرت را برهم بزنند؟ پس بهتر است خودت کنار بکشی!»
هنرمند محبوب هم پذیرفت. به شرطی که با گذاشتن پستی در شبکه های اجتماعی دلیل واقعی لغو کنسرت را به مردمی که بلیت خریده اند در میان بگذارد: «آنها مصر بودند که این کار را نکنم و از من خواستند که به دروغ بگویم مشکلی شخصی برای خودم یا یکی از اعضای گروه پیش آمده و کنسرت لغو شده.»
بحث بین هنرمند و دو مأمور بالا می گیرد و او با تهیه کننده کنسرت تماس می گیرد و وی را در جریان قرار می دهد. تهیه کننده همان شب با علی مرادخانی معاون وزیر فرهنگ و ارشاد تماس می گیرد و ایشان هم بلافاصله به رئیس فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنگ می زند و از وی می خواهد به هیچ عنوان کنسرت لغو نشود. حتی اگر مقامات محلی او را تحت فشار قرار دهند: «ما هنوز در لابی نشسته بودیم و در حال جر و بحث بودیم که گوشی یکی از آقایان زنگ خورد. بعد از پایان مکالمه آنها از من خداحافظی کردند و رفتند و من هم فردا کنسرت را برگزار کردم.»
ماجرای آن شب ختم به خیر شد و فشارهای غیرقانونی نتیجه نداد اما این موارد تقریباً استثناست. روند لغو کنسرت ها نشان داد، گاه خواست یک گروه کوچک در یک استان می تواند همه قوانین کشور، خواست اجتماعی، مشروعیت فرهنگی و هرچیز دیگری را در یک لحظه دود کند و به هوا بفرستد. آقای هنرمند در ادامه گفت و گو درباره مشکلات و سنگ اندازی های برخی مقامات محلی یا گروه های فشار می گوید: «کافی است کنسرتی، در یک شهرستان مورد توجه مردم قرار بگیرد تا سیل مشکلات به سمت آن هنرمند سرازیر شود. تنها جایی که همه هنرمندان موسیقی کار راحت تری برای اجرا دارند تهران است. از تهران که بیرون بروید، باید هر لحظه منتظر تعطیلی یا برخورد در کنسرت باشید. در شهرستان ها هر کسی که زورش برسد دخالت می کند.»
همه هنرمندانی که در ایران، با عبور از مجاری قانونی و گرفتن مجوزهای لازم، آماده برگزاری کنسرت می شوند تا لحظه پایان کنسرت نیز باید منتظر هر اتفاقی باشند. چندی پیش بعد از لغو کنسرت سالار عقیلی در سبزوار، یکی از مقامات استانی گفت: «مشکلاتی در محتوا و اجرای کنسرت ها و همچنین نحوه حضور شرکت کنندگان وجود داشت - سوابق آنها نیز موجود است- که باعث شد از ناحیه اقشار مختلف مردم، حوزه علمیه و علما گلایه های مختلفی در مورد اجرای کنسرت ها در پایتخت معنوی کشور به دادستانی اعلام شود.» اما سؤال جامعه هنری در قبال چنین اظهار نظرهایی این است که کنسرت موسیقی سنتی با اشعاری از شاعران بزرگ ایرانی همچون حافظ و مولانا، چطور می تواند محتوای بد یا زننده ای داشته باشد و آیا خوانندگان سنتی ما به طور مثال شهرام ناظری، هنگام اجرای موسیقی ژست خوانندگان راک غربی را به خود می گیرند؟
لغو کنسرت ها سیاسی است نه اعتقادی
عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانه سرا در گفت و گو با «ایران» درباره لغو کنسرت های مجوز دار می گوید: «کنسرت های موسیقی فاخر ما تقریباً خوب و بی حاشیه برگزار می شود. اما چون تنها جایی که فعلاً در کشور برای تخلیه احساسات و هیجانات مردم وجود دارد، کنسرت های موسیقی است، گاهی پیش می آید که مخاطبان آن طور که شایسته است برخورد نکنند.» کاکایی معتقد است تمام بار احساسات مردم به دوش کنسرت های موسیقی است و از این لحاظ طبیعی است که گاهی بعضی ها واقعاً مستمع موسیقی نباشند.»
کاکایی خطاب به کسانی که در برخورد با مخاطبان موسیقی بزرگنمایی می کنند، می گوید: «بهتر است دوستان ابتدا غلط های دیکته خود را درست کنند و بعد بیایند حرف بزنند.» کاکایی با اشاره به بودجه فرهنگی کشور و دلواپسی نهادهای بودجه بگیر و غیرپاسخگو می گوید: «آقایانی که این بودجه های کلان فرهنگی را می گیرند باید پاسخگو باشند که با این بودجه ها چه می کنند؟ شش هفتم بودجه فرهنگی کشور در نهادهای فرهنگی همسو با وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی مصرف می شود. »
کاکایی با اشاره به اینکه انتقادها و سنگ اندازی ها در راه برگزاری کنسرت های موسیقی بیشتر جنبه سیاسی دارد تا اعتقادی، می گوید: «این جوی که در کشور برای جلوگیری از برگزاری کنسرت ها راه افتاده، بیشر فضاسازی سایت ها و رسانه هایی است که می خواهند جامعه را در شرایط بحران نگه دارند. چون وضعیت بحرانی به سود آنهاست. آنها می خواهند با عصبانی کردن مردم، از رفتن پای صندوق های رأی جلوگیری کنند.»
آنطور که عبدالجبار کاکایی می گوید گروه های تندرو با ایجاد این موانع، به نوعی در پی ناامید کردن مردم از دولتی هستند که به آن رأی دادند تا حقوق از دست رفته شهروندی شان را برگرداند. اما حالا هر روز مورد هجوم اخباری از این دست قرار می گیرند و شاید با خود فکر کنند آیا دولت هنوز هم می تواند در برابر گروه ها و جریان هایی که به قانون تمکین نمی کنند، بایستد یا ادامه این داستان پرکش و قوس، شکست و یأسی فراگیر است؟
اسماعیل امینی عضو شورای عالی شعر و موسیقی صدا و سیما هم با کاکایی هم عقیده است او نیز لغو کنسرت ها را بیشتر مسأله ای سیاسی می داند تا عقیدتی: «در دولت قبل هم این کنسرت ها برگزار می شد و کسی هم انتقاد نمی کرد اما چون با کلیت این دولت مشکل دارند اعتراض ها روز به روز بیشتر می شود.»
امینی در گفت و گو با «ایران» با ابراز نگرانی از فراگیر شدن پدیده لغو کنسرت ها در کشور می گوید: «محروم کردن مردم از حقوق اجتماعی و قانونی شان ظلمی بزرگ است. وقتی کشوری قانون و مجلس دارد، کسی نمی تواند در برابر روند هر چیزی که خوشایندش نیست، بایستد.» امینی با اشاره به اعتراض علما در دوران شاه به برنامه ها و جشنواره ها و جلوگیری از آنها می گوید: «در آن دوره این اتفاق ها می افتاد چون بسیاری از علما و مردم، قانون و حاکمیت را قبول نداشتند و دست به اعتراض می زدند. اما امروز قانون جمهوری اسلامی مورد میثاق همه مردم و علمای کشور است و دلیلی برای اعتراض و جلوگیری وجود ندارد.»
شرع و فقه در قانون لحاظ شده است
چندی پیش مجید انصاری معاون حقوقی رئیس جمهوری در گفت و گو با «ایران» درباره لغو کنسرت ها گفت: «اگر کنسرتی مجوز قانونی دریافت کند، هیچ شخص و شخصیتی در کشور حق ندارد اجرای این کنسرت را لغو کند. چراکه این مسأله به هرج و مرج اجتماعی منجر می شود. وقتی قانونی از تصویب مجلس می گذرد و شورای نگهبان نیز آن را تأیید می کند یعنی با شرع تضاد ندارد. پس در اینجا دیگر نظر و فتوای شخصی افراد در موضوعات اجتماعی محلی از اعراب ندارد بلکه قانون حاکم است و در قانون نیز حتماً نظر فقه و شرع رعایت شده است وگرنه تبدیل به قانون نمی شد.»
حالا سال هاست که در شهرستانی مثل بابل و مشهد کنسرتی برگزار نشده است. کنسرت هایی که با وجود همه مجوزهای قانونی و با وجود علاقه مردم این شهرها هیچ هنرمندی حق برگزاری کنسرت ندارد. حتی اگر شعر مولانا باشد و هنرمندی جهانی مثل شهرام ناظری. تنگ نظری های گروه های فشار و تأویل های شخصی از فقه و قانون، کار را به جایی رسانده که هنرمندان معروفی مانند علیرضا قربانی ناچارند دست به دامن اینترنت شوند و کنسرت موسیقی آنلاین برگزار کنند تا شاید بتوانند نیاز مخاطبان خود را در شهرهای ممنوعه برآورده کنند.
حجت السلام والمسلمین نیکی ملکی استاد حوزه علمیه قم و مشاور سابق وزیر فرهنگ و ارشاد در گفت و گو با «ایران» کنسل شدن کنسرت های موسیقی به صورت سلیقه ای را شدیداً مورد انتقاد قرار می دهد و می گوید: «درست است که موضوع موسیقی از ابتدا در فقه شیعه مورد مناقشه بوده اما کمتر کسی در فقه شیعه موسیقی را به کل منکوب کرده است و غالب آنها موسیقی را که تحریک آمیز نباشد مجاز می دانند.» نیکی ملکی با اشاره به فتوای امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب مبنی بر جایز بودن موسیقی که غنا نداشته باشد می گوید: «کشور ما قانون دارد و قانون آن با توجه به مرجعیت شیعه نگاشته شده. پس دلیلی ندارد ائمه جمعه شهرهای مختلف برای خودشان قانون صادر کنند. اگر قاعده بر این مسأله قرار گیرد، دیگر در کشور سنگ روی سنگ بند نمی شود.»
علی مطهری نایب رئیس مجلس بتازگی در اظهارنظری در رابطه با برخورد سلیقه ای با کنسرت های موسیقی گفت: «درباره اجرای کنسرت ها در استان های مختلف نباید تفاوت قائل شد. زیرا کشور که حکومت فدرالی نیست و اینگونه نیست که بگوییم خراسان رضوی دارای خودمختاری است و قوانین خاصی بر آنجا حکومت می کند. این موضوع از کجا آمده است؟ چنین چیزی اصلاً معنی ندارد. اگر یک کنسرتی اشکال شرعی دارد، در هیچ جا مجاز نیست و نباید اجرا شود و اگر اشکال شرعی ندارد، برای همه شهرها قابل اجراست.» با این همه پرسش های اصلی همچنان بی پاسخ می ماند؛ آیا گروه ها و اشخاصی که جایگاه خود را فراتر از قانون و فقه می دانند، به قانونی که فقها پای آن را امضا کرده اند تمکین خواهند کرد؟ آیا حیثیت فرهنگی کشور در مجامع بین المللی و رسانه های جهان برای آنها اهمیتی دارد؟ آیا با این سنگ بنا به دنبال آنارشی و هرج و مرج در عرصه های دیگر نخواهند بود؟ آیا ناامیدی مردم و روی گردانی آنها از صندوق رأی تا این اندازه استراتژیک و حیاتی است؟ آیا...