آفتابنیوز : "احسان نراقي" در نشست شعر معاصر ايران گفت: سال 2005 براي روشنفكران و اهل انديشه و قلم در فرانسه مصادف با يكصدمين سال تولد "ژان پل سارتر" بود، شايد كمتر متفكري در قرن 20 توانسته باشد چنين اجماعي را پيرامون نام وآثارش به وجود آورده باشد و در شئون مختلف و متنوع فكري و فرهنگي اين چنين صاحب نام شده باشد.
وي تصريح كرد: ما به خوبي مي دانيم به محض اين كه فشار اشغال ارتش آلمان بر سر ملت فرانسه سنگيني مي كرد، سال 1944 فرو ريخت , ناگهان مردمي كه از خفقان بيگانه رنج برده بودند، مشتاقانه در پي چشماندازهاي جديدي براي زندگي مي گشتند، با چهره مردي آشنا شدند كه در زمينههاي مختلف پيشكسوتي اش را به اثبات رسانده بود. آثار "سارتر" به دليل اين كه محور اصلي آنها زندگي بود، مورد توجه همه قرار مي گرفت .
اين متفكر با اشاره به زبان فلاسفه كه دشوار و پيچيده است، گفت: "ژان پل سارتر" براي اين كه ايده و تفكري را ميان جامعه بسط و گسترش دهد، در ابتدا, ايدههاي خود را در خصوص نمايشنامه منتشر مي كرد و اين نمايشنامه به مدت طولاني بر روي صحنه مي ماند، ولي پس از آن در پي ارائه فلسفهاش بر ميآمد و از اين رو خيلي زود آراء و انديشههاي او در ميان اقشار مختلف منتشر مي شود .
نراقي با اشاره به رابطه "سيمون دوبوار" با "ژان پل سارتر" اظهارداشت: رابطه "ژان پل سارتر" با "سيمون دوبوار" با اين كه هرگز با هم ازدواج رسمي نكرده اند، مستمر و پايدار بود و اين زوج روشنفكر همواره در محافل فرهنگي و زندگي همراه و يار هم بودند. به طوري كه "سارتر" هر مطلب و كتابي را كه مينوشت ،در ابتدا به "سيمون دوبوار" مي سپرد و او "سيمون" را به نام "قاضي عزيز من" ياد مي كرد و هر چه درباره نوشته هاي او مي گفت، مي پذيرفت.
وي ادامه داد: همراهي هميشگي "سيمون دوبوار" با "ژان پل سارتر" باعث شده است در گفتار و نوشتار او هيچ گونه رد مرد سالارانهاي به چشم نخورد و او بتواند داوريهاي يك زن را در كليه امور خود همراه كند و آثار خود را ناخودآگاه مردسالارانه مصون نگاه دارد .
نراقي با اشاره به "ژان پل سارتر" كه همواره مدافع آزادي بيان بود، گفت: "ژان پل سارتر" همواره مدافع مواضع مردمي بود كه از فشار حاكم و استبدادي كه در جوامع خود وجود داشت , رنج مي بردند و به همين دليل در دوران پادشاهي "محمدرضا شاه" كساني كه در زندان به سر مي بردند، به "سارتر" نامه نوشتند و اين نامه نگاري ها با توجه به جايگاهي كه "سارتر" در جهان داشت، موجب تعديل اين حبس ها شد.
وي افزود: "سارتر" يكي از افرادي بود كه همواره به حمايت روشنفكران و افرادي كه در زندان به سر مي بردند، مي پرداخت و براي او اهميت نداشت از كسي كه حمايت مي كند چپ است يا راست، مسلمان است يا غير مسلمان است. او حتي سه بار به حمايت امام خميني در دوراني كه در تبعيد به سر مي بردند، پرداخت. حتي او زماني كه "سيد كاظم بجنوردي"، جوان 24 ساله اي بيش نبود و محكوم به اعدام شده بود را مورد حمايت قرار داد، نامه او باعث شد كه كيفر او به حبس ابد تخفيف يابد .
نراقي با اشاره به "سارتر" كه يكي از مخالفان جنگ فرانسه با الجزاير بود و به شدت با اين موضوع برخورد كرد و گفت: او به جواناني كه به جنگ با الجزاير فراخوانده مي شوند، اعلام كرده كه از زير پرچم رفتن فرانسه تمرد كنند و به جنگ بروند، همين امر وزير كشور فرانسه را واداشت كه لايحه اي را تقديم هيات دولت كند و "سارتر" و روشنفكراني كه از اين موضوع حمايت مي كردند را حبس كنند .
نراقي با اشاره به سخنان ژانرال "دو گل" كه به مخالفت با وزير كشور درآمد، اظهارداشت: از كشور فرانسه 300 سال است كه روشنفكران دم از آزادي مي زنند و ما مجبوريم كه به آزادي احترام بگذاريم و من نمي توانم اين لايحه را تاييد كنم . زيرا بازداشت "سارتر" به منزله بازداشت "ولتر" است .
وي افزود: اين سخن "دو گل" موجب محوبيت "ژان پل سارتر" شد و "سارتر" از اين آسيب پذيري در مواضع مختلف بهره مند شد، به طوري كه او روزنامههايي را كه از سوي دولت توقيف مي شدند، آزادانه در خيابان مي فروخت و كسي نيز نميتوانست كاري با او داشته باشد.
نراقي با اشاره به اينكه "سارتر" معتقد بود نويسنده ها بايد به مسووليت روشنفكري خود اهميت بدهند، گفت: "سارتر" هيچ گاه از سخن گفتن براي آزادي باز ننشست. او هيچ جايزه يا سمت دولتي را نپذيرفت و پس از مرگش نيز "سيمون دوبوار" قبول نكرد كه او را طي مراسمي با شكوه به خاك بسپارند و او همان گونه كه سال ها زيست، در خاك آرام گرفت .
اين اقاي نراقي چون دروغگو هستند كم حافظه نيز تشريف دارند. از ايشان بپرسيد چرا سارتر جايزه ادبيات نوبل را رد كرد ولي جايزه ادبيات اسراييل را قبول كرد؟ اين عمل او در ان زمان حتي هواداران ايراني اش را هم بشدت دلخور كرد . ايا او از مدافعان پر حرارت اسراييل نبود؟ نوشته ها و اثار او در اين زمينه موجود است.