آفتابنیوز : صادق ملکی میگوید: هدف نهایی ترکیه دستیابی به منطقه برتری ژئوپولیتیک است.
ابوالفضل خدایی: عملیات سپر فرات وارد هفتمین روز شد. این در حالی است که وزارت خارجه سوریه دو روز پیش در نامه به دبیرکل و رئیس شورای امنیت سازمان ملل، حمله نظامی ترکیه به سوریه را یک "جنایت تمام عیار در حق بشریت" خواند. در این میان فرانسه و ایران نیز نسبت به ادامه این عملیات ابراز نگرانی کردند. اینکه حملۀ نظامی ترکیه به سوریه چه پیامدهایی خواهد داشت، پرسشی است که صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین به آن پاسخ داده است:
ارزیابی تان از لشگرکشی ترکیه به خاک سوریه چیست؟ آیا هدف مقابله با کردهاست یا داعش؟
حمله به جرابلس تحت هر عنوانی که صورت گرفته باشد، تجاوز و نقض حاکمیت ملی سوریه است. هدف عملیات سپر فرات کردهای سوریه هستند. این در حالی است که ترکیه اعلام کرده بود که هدف این عملیات داعش و گروههای کردی هستند. در حال حاضر پیشروی سریع و راحت ترکیه نشان از تبانی ترکیه با داعش دارد؛ چون آثاری از داعش در مناطق تحت اشغال ترکیه در سوریه وجود ندارد و درگیری ها به طور عمده میان کردهای سوری و ارتش ترکیه است. این مسأله نشان می دهد که در مرحله اول هدف اصلی این عملیات کردهای سوریه هستند و هدف نهایی ترکیه دستیابی به منطقه برتر ژئوپولیتیک است.
برخلاف بسیاری از تحلیل ها که مبنی بر این موضوع است که سیاست ترکیه پس از کودتا و رویکرد آن نسبت به ایران تغییر کرده است، بنده معتقدم که سیاست ترکیه تغییر راهبردی نکرده است. با توجه به موفقیت یا شکست کودتا و یا بودن دولت اردوغان و یا هر دولتی که به جای آن سرکار باشد، این کشور به دنبال برتری ژئوپولیتیک در منطقه است.
پس از کودتای ترکیه نبود که سیاستهای ترکیه تغییر کرد، بلکه ادبیات این کشور بود که عوض شد و در واقع ترکیه با استفاده از ادبیات نرم، به نوعی از واکنش تند ایران و روسیه در قبال عملیاتی که منجر به تجاوز به خاک سوریه شده است جلوگیری کرد.
ممانعت از اتصال عفرین به کوبانی و ایجاد یک دولت فدرالی کرد از مهمترین نگرانی های دولت آنکارا بوده است که منجر به این عملیات شده است.
اما فارغ از موضوع کردها، در بلند مدت و در روزهای آتی شاهد خواهیم بود که تسلط بر حلب و ایجاد تغییرات میدانی به نفع مخالفان اسد نیز، جز اهداف و عملیات ترکیه در خاک سوریه خواهد بود.
یکی از دلایلی که ارتش سوریه و نیروهای مقاومت نتوانسته اند تسلط کامل بر حلب داشته باشند، این است که کمک های تسلیحاتی از مرزهای سوریه به معارضین می رسد، لذا یکی از اهداف این عملیات ها تقویت جبهه معارضین به زیان جبهه مقاومت در حلب خواهد بود.
ترکیه چقدر میتوانند با عمیات سپر فرات این معادله را تغییر دهند؟
البته دستهای ترکیه در ورود به سوریه چندان باز نیست. روز سه شنبه وزیر دفاع آمریکا، اشتون کارتر به ترکیه تذکر داد که ترکیه تمرکز خود را برای مبارزه با داعش بگذارد و از درگیری با کردها اجتناب کند.
اما در انتخاب نهایی و در کوتاه مدت قرار باشد که واشنگتن بین آنکارا و کردها یکی را انتخاب کند، به واسطه نوع ارتباطی که آمریکا با ترکیه دارد، ملاحظات آنکارا را بیشتر از کردها رعایت خواهد کرد و لذا به خاطر همین ملاحظات آنکارا هست که عملیات جرابلس هم با اجازه آمریکا صورت گرفت و حتی آمریکایی ها از کردها خواستند که به شهر فرات عقب نشینی کنند که ترکیه هم در این زمینه روی آن تأکید خاصی دارد.
در حال حاضر بازی پیچیده ای در منطقه وجود دارد، در این بازی کردها نقش محوری دارند و آمریکا نیز از کارت کردها برای تنظیم معادلات در رابطه با سوریه، ترکیه، عراق استفاده می کند و در آینده نیز اگر در مورد ایران هم بتوانند، از آن بهره خواهند برد.
اگر بخواهیم واقعیتهای صحنه ترکیه را تحلیل کنیم، چیزی که در سوریه اتفاق افتاده است حاصل سیاستهای تخریبی ترکیه در 5 سال گذشته است، یعنی حتی ظهور کانتون های کردی که در حال حاضر ترکیه خواهان جلوگیری این کانتون ها است، حاصل سیاستهای ترکیه بوده است. سیاست ترکیه در مقابل کردها با یک تناقض مواجه است. از یک سو با مسعود بارزانی وارد تعاملاتی شدند که به بستن قراردهای گازی و نفتی منجر شد در حالیکه این قراردادها و روابط مورد تائید بغداد نیست.
از سوی دیگر با کردهای سوری وارد درگیری شده است که با توجه به این مسائل ترکیه کردها را به خوب و بد تقسیم کرده است و یکی از علل بحران های منطقه چه در ظهور داعش و چه در ارتباط با با درگیری هایی که در اطراف دارد، حاصل سیاستهایی است که ترکیه با توجه به منافع خودش، حتی تروریست و کردها را به خوب و بد تقسیم کرده است. بدین معنا که با هر تروریست و هر کردی که در راستای سیاست های آنکارا حرکت کند وارد تعاملات مثبت می شود و هر گروهی که با آنکارا همراهی نمی کند با آنها وارد چالش و برخورد می شود.
هدف مورد نظر ترکیه از سپر فرات چیست؟
ترکیه با عملیات جرابلس و پیشروی که به طرف بخشهای جنوبی سوریه انجام می دهد، سعی دارد با پیروزی نظامی و میدانی در سوریه و در قبال کردها به چیدمان جدیدی دست بزند؛ چیدمانی که دخالت ترکیه در سوریه میتواند شکل جدیدی در معادلات رقم بزند. بدین ترتیب ترکیه در مذاکرات می تواند دست بالا را داشته باشد تا بتواند این پیروزی نظامی را تبدیل به یک پیروزی سیاسی در مذاکراتی که در ارتباط با سوریه در دستور کار قرار دارد تبدیل کند.
در واقع هدف ترکیه بیش از اینکه ایجاد و برقراری امنیت در مرزهای خود باشد، بیشتر برای پنهان نمودن نیات ترکیه برای ایجاد برتری ژئوپولیتیک برای خود در منطقه است. این مورد را هم نباید فراموش کرد که مرزهای ترکیه سالهاست که محل عبور داعش است.
توجه داشته باشیم که کودتا در حال حاضر نه تنها سبب کاهش توان ترکیه نشده، بلکه موجب افزایش توان آن نیز شده است. بسیاری از تحلیلگران در ترکیه اعتقاد دارند که ارتش این کشور قبل از کودتا، غالباً مخالف دخالت ترکیه در امور سوریه بوده است و تصفیه های وسیعی که در ارتش صورت گرفت، ارتش را مطیع سیاسیون کرده و این فرصت را ایجاد کرد که سیاسیون امکان ورود به سوریه برای تغییرات معادلات به نفع خود را پیدا کنند.
مقامات ترکیه اظهار داشته اند که ورودشان را به خاک سوریه به ایران و روسیه اطلاع داده اند، نظر شما در این باره چیست؟
این یک دروغ و بلوف سیاسی است. معاون نخست وزیر ترکیه گفته است که عملیاتی که در شمال سوریه انجام گرفته است به اطلاع دمشق هم رسانده شده است. پیشتر نیز وقتی که ترکیه در منطقه بشقیه در موصل دخالت نظامی و نیرو اعزام کرد و بغداد به این تجاوز اعتراض کرد باز هم مقامات ترکیه اعلام کردند که عملیات آنها در عراق با اطلاع بغداد بوده است، در حالیکه بغداد این عملیات را نقض حاکمیت خود عنوان کرده بود. معمولاً دولت ترکیه از این دیپلماسی های فریب در روابط خود با کشورها استفاده می کنند و این جز ادبیاتی است که آنها در گذشته نیز به کار برده اند و به نظر می رسد که پاسخی که بغداد و دمشق در ارتباط با نقض حاکمیت خاک خود به ترکیه داه اند به اندازه کافی گویا باشد.
همزمان با عملیاتی که در سوریه در حال انجام است، ترکیه مواضع پ.ک.ک را نیز در شمال عراق بمباران میکند که بغداد به این موضوع نیز اعتراض کرده است. لذا صرف اطلاع رسانی هم مجوزی نمی توان داد که از نظر حقوق بین المللی این اختیار به آنکارا داده شود که حاکمیت یک کشور را نقض کند. حقوق بین الملل تعریف خاص خود را دارد و نقض حاکمیت ملی یک کشور با توجیه اینکه کشوری به کشورهای دیگر اطلاع داده است، پذیرفتنی نیست. اگر این مسئله به صورت یک رویه شود می تواند نقض حاکمیت دیگر کشورها را دربر داشته باشد. لذا این مسأله به یک بی نظمی و هرج و مرج در جهان تبدیل خواهد شد.
آینده را چگونه پیش بینی می کنید؟
عملیات ترکیه در جرابلس با اجازه آمریکا صورت گرفت و با اخطار آمریکا هم در آینده خاتمه خواهد یافت. در گذشته نیز ورود ترکیه به شمال عراق با اجازه آمریکا و با اشاره آن تمام میشد. اما چون در منطقه شرایط حساسی حکمفرماست و به واسطه اتهامات نمایشی که ترکیه در مورد کودتا نسبت به آمریکا مطرح می کند، به نوعی آمریکایی ها با اجازه دادن به ترکیه برای عملیات محدودی، سعی کرده اند ملاحظات امنیتی و نگرانی های امنیتی آنکارا را تا حدودی برطرف کنند.
اگر خواسته های ترکیه فراتر از ظرفیتی که آمریکا برای دخالت مطرح کرده، باشد، به طور قطع این عملیات پایان خواهد یافت.
اگر یادتان باشد گفته میشد که کار بشار اسد تمام میشود. اما امروز ریاست جمهوری وی از آغاز جنگ به دوره 6 ساله رسیده و هنوز وی در رأس قدرت حضور دارد. لذا ترکیه نمی تواند معضل سوریه و پ.ک.ک را به تنهایی حل کند. معضل پ ک ک و ریشه اصلی آن در نفی هویت کردی در داخل ترکیه است. مشکل پ.ک.ک بیش از اینکه از خارج از مرزهای ترکیه ناشی شود، از معادلات داخلی این کشور و از نفی حقوق اکراد در طول تاریخ جمهوریت این کشور ناشی می شود. لذا اگر قرار است مشکل پ ک ک حل شود، ترکیه می بایست نگاهی به درون خودش داشته باشد و با رویکرد تعامل داخلی مشکل خود با کردها را حل کند.
در مورد سوریه چطور؟
در ارتباط با آینده سوریه با توجه به تغییرات میدانی اخیر و جابجایی های سریعی که در میدان نبرد صورت می گیرد نمیتوان آینده را خیلی روشن دید. شرایط ترکیه مبهم است و شاید نیروهای معارض و نیروهای دولتی با محدودیتهایی به یک جابجایی میدانی تن بدهند. اما اینکه طرفی بر طرف دیگر غلبه کند در سوریه رخ نخواهد داد. راه حل سوریه در نقطه نهایی راه حل سیاسی است و اگر قرار باشد این سیاست مبتنی بر دموکراسی در سوریه باشد، این نگاه مبتنی بر دموکراسی باید به همه تحولات میدانی که در سطح خاورمیانه مطرح است تعمیم و تسری داده شود.
اگر در سوریه گفته می شود که علوی ها اقلیت هستند و اکثریت باید قدرت را دست بگیرند، در عراق هم بایستی به جای استفاده از ادبیات دولت فراگیر، از ادبیات دولت اکثریت استفاده شود. در بحرین هم نیز شیعیان که 80 یا 90 درصد از جمعیت بحرین را تشکیل می دهند باید در رأس قرار بگیرند و اقلیت سنی نباید در بحرین حکومت کند.
لذا اگر قرار است نظام بین المللی از دموکراسی و معیارهای دموکراتیک برای حل و فصل معضل سوریه استفاده کند، این ادبیات نیز باید شامل بحرین هم بشود.
با توجه به اینکه هنوز بسترهای لازم برای تعقیب این سیاست فراهم نشده است، من آینده سوریه را حداقل در یک یا دو سال آینده تداوم شرایط جاری می بینم و مهمترین موضوع سوریه که همچنان برقرار است آینده مبهم بعد از بشار اسد است. هنوز نظام بین الملل جانشینی برای بعد از اسد تعیین نکرده است.
لذا قریب به یقین دولت لائیک و سکولار بشار اسد برای نظام بین الملل گزینه بهتری نسبت به نظامی است که براساس تفکرات داعش یا جبهه النصره بخواهد در سوریه قدرت را دست بگیرد.