آفتابنیوز : مقاصد سرسختانه و آشکار ایران در تولید و به دست آوردن انرژی هستهای، مستلزم موشکافی و مطالعه دقیقتر درباره ابهامات هستهای در خاورمیانه است. ابهام دیرینه فعالیتهای هستهای اسراییل موجب میشود ایران و دیگر کشورهای جهان به این بیندیشند که چرا برخی دولتها به خصوص آمریکا و دولتهای اروپایی ترجیح میدهند درباره منع تکثیر سکوت کنند و یا اینکه زیرکی کافی برای تشخیص آنچه تاریخنویسان و روزنامهنگاران در حال حاضر درباره به دست آوردن آب سنگین و اورانیوم به طور غیرقانونی از سوی اسراییل، به عنوان تاریخ جمعآوری میکنند، به خرج ندهند.
تعمیق در این باره حس عمیقی از ناراحتی و بیاعتمادی نسبت به همه دولتها یا رهبران سیاسی که همچنان درباره گذشته، حال و آینده «سرنوشت آشکار» صهیونیست که برای پاکسازی قومی و تنبیه گروهی مردمی که قرنهاست از اشغال وحشیانه رنج میبرند، ملتی که سرزمینشان از آنها دزدیده شده، سکوت کردهاند، بهانهتراشی میکند، به دست میدهد.
به علاوه، مخالفت با آینده هستهای ایران بدون فشار آوردن و کشاندن اسراییل به پای مذاکرات شفاف و صادقانه درباره زرادخانه هستهایاش و جمله بازرسی سریع آن، به نظر بیهوده و ظالمانه میرسد و توهین نه تنها به دنیای عرب بلکه به تمام جهان به شمار میرود.
ایالات متحده و بیشتر کشورهای اروپایی که در حال حاضر درباره ایران هیاهو برپا کردهاند، هنوز حتی از بحث درباره منع تکثیر هستهای اسراییل صحبت نمیکنند چه رسد به مقابله و این نشاندهنده استاندارد ضعیف دیپلماسی آنهاست. سیاست خارجهای که یک کشور را مجاز به داشتن سلاح مهلک میکند و در همان حال کشور دیگر را محکوم میکند، شرایط نامناسب و استاندارد دوگانه را تقویت میکند که در آن مذاکرات صلحآمیز پیش از شروع به بنبست میرسد.
اسراییل چگونه هستهای شد؟
«میخاییل کارپین»، روزنامهنگار اسراییلی کتابی با عنوان «اسراییل چگونه هستهای شد و این برای جهان به چه معنی است» منتشر کرد که در آن خوانندگان را با تاریخ جالب دانشمندان، سیاستمداران و جاسوسان آشنا کرده است. کارپین در این کتاب، درباره تاثیرات سلاحهای هستهای اسراییل و مخفیانه بودن آنها صحبت کرده است. وی درباره هولوکاست و اندازه جغرافیایی و آمار انسانی اسراییل صحبت کرده و آن را با همسایگان بزرگ اطرافش مقایسه کرده است. موضوع کتاب کارپین در ادامه فیلم مستند وی در همین زمینه در سال 2001 است که ما را با تاریخ این کشور جدای از مسایل فلسفی، اخلاقی یا مذهبی آشنا میکند. شاید در طول تمام این سالها، این فلسفه و اخلاق بوده که گم شده است.
کارپین به دقت و گرچه به طور انتخابی، درباره تاریخی تحقیق کرده که با اهداف خرید و فروش سلاح درهم پیچیده است. فرانسه، آلمان، آمریکا، نروژ و بریتانیا همگی نقش مهمی در حمایت از اسراییل با «عوامل» عمده برای سلاح هستهای داشتهاند. کارپین اعمال نفوذ اسراییل بر کشورهای اتحادیه اروپا و دولت آمریکا و افکار عمومی را شرح داده است.
در سال 1960، ماهوارههای ارتش آمریکا مشخص کردند که راکتور دیمونا احتمالا برای مقاصد «صلحآمیز» استفاده نمیشود در حالی که نیویورک تایمز گزارش داد که آنچه سیا میداند آنست که مقامات در حال مطالعه دقیق و بررسی اخباری هستند که در آنها اشاره شده اسراییل به کمک فرانسه در حال ساخت سلاح هستهای است. در این مقاله به طور تلویحی گفته شده که اسراییل، ایالات متحده را در مورد مسایل هستهایاش فریب داده است. این واقعیات و گرایشات اسراییل را از دستیابی به اهدافش از طریق هر ابزاری خواه ابزار نادرست، بازنمیدارد.
نروژ با میل و رغبت ولی به شرط موافقت بازرسان آژانس، مقادیری آب سنگین برای ساخت صدها بمب در اختیار اسراییل قرار داد. این توافقنامه، آدمربایی، محاکمات مخفی و پیمانها تا سال 1986 زمانی که «مردخای وانانو» آن را افشا کرد، مسکوت ماند.
تنها پس از آن بود که نروژ بهای واقعی فروش آب سنگین به اسراییل را دانست.
به تازگی دو قانونگذار انگلیسی دولتشان را متهم کردند که قصد پنهان کردن فروش مخفیانه آب سنگین به اسراییل در سال 1959 را دارد. اگرچه بریتانیا اعلام کرده که این قرارداد بین نروژ و بریتانیا بوده، اما اعتراف کرده که میدانسته مقصد نهایی این آب سنگین کجا بوده است. بی.بی.سی گزارشی منتشر کرد که در آن مدعی شده انگلیسیها آب سنگین را از زرادخانههای خود خارج کرده و بر کشتیهای اسراییلی بار کردهاند. مدارک همچنین نشان میدهد که انگلیس به خوبی آگاه بود که اسراییل در صدد خرید اورانیوم از آفریقای جنوبی است.
در طول سالها، تاریخنویسان و روزنامهنگاران محقق تلاش کردند جزییات مبهمی که تاکنون به آنها اشارهای نشده است را توضیح دهند. مقاله صفحه نخست اشپیگل در ماه می 2004 با عنوان «بازار سیاه وحشت» که به تازگی توسط «ویکتور دیودون» ترجمه شده، جزییات بیشتری را راجع به «رافی ایتان»، کماندوی معروف موساد که علاوه بر آنکه مسئول جنایات جنگی «آدولف آیشمن» نازی بود بلکه هدف بعدیاش به دست آوردن مواد قابل شکافت برای برنامه ساخت سلاح اتمی اسراییل بود، فاش کرد.
همچنین در این مقاله از یک شرکت مواد و تجهیزات هستهای در پنسیلوانیا که توسط پسر یک خاخام ارتدوکس و صهیونیست اداره میشد، نام برده شده که به طرز عجیبی مقادیر معینی از اورانیوم غنیشده که برای مشروعیت بخشیدن به قراردادهای دولت آمریکا در نیروگاه ذخیره شده بود را ناپدید کردند. «رافی ایتان» که در جاسوسی و دزدیدن اسرار فنی خبره بود، از این شرکت دیداری کرد که پس از آن بیش از 100 کیلو اورانیوم ناپدید شد ولی «زلمان شاپیرو» صاحب شرکت مفقود شدن این مقادیر اورانیوم را گزارش نکرد.
در بروکسل ایتان به همین شکل اقدام مشابهی، این بار با مدارک جعلی و همکاری یک تاجر آلمانی انجام داد. جایی دیگر نزدیک به قبرس، کشتی حامل بار اورانیوم ناپدید میشود اما این قبل از بار کردن «کالاها» بر روی یک کشتی اسراییلی به مقصد حیفا نبود. سپس «هربرت شوالزن» تاجر آلمانی خود را واسطهای ناشناس برای یک مشتری که نمیشناسد معرفی کرد.
در سال 1982، آریل شارون وزیر دفاع و دوست ایتان، مشتاقترین اسراییلی برای داشتن بمب اتمی بود که گفته میشود آمادگی بیش از یک بار حمله مستقیم به سوریه را دارد و مسئول قتل عام هزاران غیرنظامی لبنانی و آواره فلسطینی است. ایتان و شارون در سال 1985 از یک جاسوس آمریکایی به نام «یوناتان پولارد» به نفع اسراییل استفاده کرده و سپس ارتباط خود را با او قطع کردند. پیش از توبیخ، آنها اسرار فنی «فوق محرمانه» زیادی از او دریافت بودند.
آیا سلاح هستهای برای حفاظت است؟
ایران که به شدت نسبت به اسراییل و غرب بیاعتماد و از آنها متنفر است، به نظر میرسد دلایل کاربردیتری برای به دست آوردن راکتور هستهای زیر پوشش تولید انرژی مانند اسراییل دارد. با توجه به تاریخ پرتلاطم و این واقعیت که دو کشور همسایه نزدیک به این کشور در حال حاضر توسط غرب اشغال شده، معقول به نظر میرسد که این کشور نیز خواهان آن باشد که به همان «محافظت» که اسراییل مخفیانه به آن دست یافت، دست یابد.
سلاحهای هستهای در همه اشکال و اندازهها در زیردریاییهای دلفین ناوگان دریایی اسراییل وجود دارند و آنهاتوانایی حمل موشک را دارند. در سال 1989 همان کماندوی موساد به دنبال یافتن یک کارخانه کشتیسازی بود که بتواند و بخواهد برای اسراییل زیردریایی بسازد. در سال 1998، «یوسی ملمن» مطلبی نوشت که در هاآرتص با این عنوان چاپ شد: «سوار بر دلفین: زیردریاییهای جدید اسراییل، ساخت آلمان، بعد جدیدی از ابعاد رقابت هستهای در خاورمیانه خواهد بود». در این مقاله وی توضیح میدهد که چگونه جورج بوش پدر موافقت کرد اجازه دهد آمریکا در ساخت زیردریاییهای اسراییل در کارخانه کشتیسازی در آلمان سرمایهگذاری کند و اینکه چگونه طرح زیردریایی دلفین تا زمان آغاز جنگ خلیج فارس محقق نشد.
اکنون ثابت شده که همان دولت آلمان که در ساخت زیردریایی با قابلیت حمل کاهک هستهای در یک موقعیت «حمله دوم» برای اسراییل سرمایهگذاری کرد، به شرکتهای آلمانی اجازه فروش مواد «غیرمتعارف» برای ساخت سلاح شیمیایی به عراق را داد. به عبارت دیگر، اگر راکتور دیمونا به طور ناگهانی مورد حمله قرار گرفته و نابود شود، امکانات و ابزار تدارک سریع حمله تلافیجویانه وجود دارد.
در 15 ژوئن 2002، واشنگتن پست فاش کرد: «بنا به گفته مقامات پیشین پنتاگون و وزارت کشور آمریکا، اسراییل سه زیردریایی دیزلی دارد که به موشکهای کروز با طراحی جدید با قابلیت حمل کلاهک هستهای مسلح است که برای نخستین بار اسراییل را به سلاح هستهای به سه شکل زمینی، دریایی و هوایی مجهز میکند. همچنین نوشت: آمریکا بر آزمایش موشک کروز در سریلانکا در اقیانوس هند توسط اسراییل نظارت داشته است. اینکه چه تعداد آزمایش هستهای دیگر انجام شده و با توجه به گذشته، باید در نظر گرفت میزان خسارت احتمالی به انسان و محیط زیست از انجام چنین آزمایشهای «ناگفته»ای چقدر خواهد بود. عوامل و تاثیرات زمینشناسی که موشکهای هستهای و زیردریاییهای حامل آنها بر نواحی اطراف خود میگذارند، چه میزان است؟ این مسئله به خصوص زمانی مورد سئوال قرار میگیرد که آزمایشهای هستهای بسیار «محرمانه» در نزدیکی کشورهایی انجام میشود که فناوری کنترل و نظارت چنین فعالیتهایی را ندارند. واکنش آمریکا نسبت به کشورهایی که برنامه هستهایشان شکبرانگیز است و سلاحهایشان را آزمایش میکنند، چیست؟
در طول دو سال گذشته، افکار عمومی آمریکا با توجه به اشغال نامحدود کشور عراق و افزایش تعداد مرگ و میر در افراد نظامی و غیرنظامی، به کاخ سفید بیاعتماد شدهاند. جنگ بوش بر اساس اخبار نادرست جاسوسی و انگیزه برای بازسازی آمریکا از طریق قراردادهای جنگی، ما را به فاجعه نزدیکتر میکند آن هم در زمانی که زیرکانهترین شکل دیپلماسی و رهبری مورد نیاز است. نادرستی و عدم صحت اخبار جاسوسی تنها میتواند شخص را وادار به دقت بیشتر در اخبار منتشر شده در لسآنجلس تایمز در تاریخ 12 اکتبر 2003 کند که در آن به دستیابی اسراییل به زیردریایی دلفین از طریق آلمان اشاره شده است.
این مسئله در اخبار متناوب رسانهها اعلام شد اما در رسانههای مهم کمتر به آن توجه شد. با نظری به گذشته و توجه به منابع ناشناسی که با عنوان مقامات دولت بوش از آنها نام برده شده، میتوان فهمید که این اخبار سری احتمالا دستکاری شدهاند. مقامات دولت بوش چه کسانی بودهاند؟ و چگونه ممکن است خود به دشمنان اسراییل هشدار بدهند آیا این یک مانور فرمایشی نیست؟
دو مقام دولت بوش تغییرات موشک را توصیف میکنند و مقامات اسراییلی آن را تایید میکنند. تمام این افراد خواستهاند که نامشان فاش نشود.
آمریکاییها میگویند این اطلاعات را به خاطر هشدار به دشمنان اسراییل در زمانی که بحران در منطقه شدت گرفته و به خاطر ابهامات منتسب به ایران فاش کردهاند.
آیا نقشهای که MSNBC در آوریل سال 2003 در تلویزیون منتشر کرد، از سوی چنین منابع دولتی به آن رسیده بود. این مقامات فروشنده اطلاعات محرمانه دولت بوش چه کسانی هستند؟
در میان مذاکرات درباره زیردریاییها، آلمان تصمیم گرفت که تحویل آنها را متوقف کند، با این تصور که یک مسابقه تسلیحاتی به راه افتاده که ایران هم شامل میشود. اما اگر چنین انگیزه قوی برای صلح در آنها وجود دارد چرا در دسامبر 2004 چهلمین سال روابط دیپلماتیک با آلمان را با به دست آوردن زیردریاییهای دلفین جشن گرفت؟ و در فوریه 2005، همه جهان متوجه «هدیه زیردریایی هستهای از سوی آلمان به اسراییل» شدند.
سیاست خارجی کنونی درباره کنترل سلاح و منع تکثیر به خوبی کارآ نیست. شرایط دیپلماتیک در حال بدتر شدن است. نه بلوف زدن و نه رجزخوانی ایران را متقاعد به آشتی با همسایگانش و در کل غرب نمیکند.
خاورمیانه بدون سلاح هستهای
در زمانی که جهان خواستار تمرکز بیشتر بر آب و هوا، محیط زیست، قحطی و بیماری است، هزینه کردن برای سلاح به نظر پوچ و باطل میرسد. پیشنهاد و تاکتیک «حمله دوم» که از سوی مقامات «ناشناس» دولت بوش و اسراییل مطرح میشود، تاثیر معکوسی بر واکنش ایران دارد و موجب میشود این کشور نیز با توجه به بیصداقتی اسراییل به دنبال ساخت راکتور هستهای باشد. در همین روسیه نیز تصمیم گرفته که این انگیزه را در ایران با فروش اسلحه به این کشور تقویت کند.
بیش از 50 سال از اسراییل به طور مستقیم و غیرقانونی در تولید سلاح هستهای از سوی فرانسه، آمریکا، انگلیس، آلمان و نروژ کمک و حمایت مالی شده است. برنامههای هستهای این کشور هنوز ابهام دارد. در طول این مدت، اسراییل همچنین از امضا یا مذاکره درباره هرگونه مشارکت در منع استفاده از سلاح بیولوژیک مانند کنوانسیون سلاح بیولوژیک سال 1972 خودداری کرده است.
در عوض جنگافروزی و به جای هرگونه رویارویی، نمایندگان و شهروندان تمام کشورهای جهان، به طور دایم در حال کار کردن بر روی قطعنامههای صلحآمیز و منع تکثیر هستند. در آمریکا، این مسئله به وضوح قابل مشاهده است زیرا هزاران تن از مردم در خیابانها علیه تکثیر سلاح هستهای راهپیمایی میکنند. شهرداران آمریکا برای صلح راهپیمایی میکنند....
به تازگی یک گروه صلح اسراییلی نیز در نامهای خواستار صلح در خاورمیانه شده است.