آفتابنیوز : هاتف جلیلزاده*- سید رضا میرکریمی، بعد از فیلمهای شاخصی همچون؛ «زیر نور ماه»، «اینجا چراغی روشن است»، «خیلی دور، خیلی نزدیک»، «به همین سادگی»... در جدیدترین فیلمش «دختر»، خیزی دوباره به سوی آیندهای برمیدارد که نقطه اوجش ریشه در گذشتههای دور و نزدیک این کارگردان دارد.
این بار هم در کار او روایت درامی حادثهای را میبینیم که همه چیز در شکل و پرداخت، خود را نشان میدهد و شاید اگر کارگردان دیگری داستان را روایت میکرد، به این ریتم و ضرباهنگ و تنش دراماتیکی نبود.
او در آثاری همچون «زیر نور ماه» رویکردی متفاوت به سوژه و تم داستانی داشت. در خیلی دور خیلی نزدیک، دردمندی کاراکتر داستانی را محور درام و کنش قرار داده و در به همین سادگی به نوعی به یک اثر مینی مالیستی با تم رئالیسم اجتماعی روی می آورد که در ظاهر اتفاقی در شرف به وقوع پیوستن است، اما در باطن اتفاق خاصی رخ نمی دهد.
این فیلم شاید یکی از آثار متفاوت او بود و با بازی بسیار خوب هنگامه قاضیانی در حافظه بسیاری از سینمادوستان ماندگار شد. همچنین جوایز متعددی را چه از جشنواره فجر و چه جشنواره های بین المللی دیگر به دست آورد. او بعد از چنین آثاری، «یک حبه قند» را ساخت که شاید به باور برخی یک قدم به عقب بود و بین دنیای اوج وی در سینما فاصله انداخت. با این حال این سینماگر در اثر جدیدش «دختر» با ترکیبی از نوع نگاه فیلمِ «به همین سادگی» و آثار موفق قبلی، به هستی فیلمش نگاه کرده است.
فیلم دختر که جوایزی را از جشنواره فیلم مسکو، کسب کرده است از دوم تیر ماه 1395 به اکران عمومی درآمد و تنها طی بیش از یک هفته حدود 300 میلیون تومان فروش داشت.
«دختر» داستانی اجتماعی دارد؛ احمد عزیزی (فرهاد اصلانی) که سرپرست بخش تعمیرات و نگهداری پالایشگاه آبادان است، برای مراسم خواستگاری دخترش سمیرا آماده میشود. دختر دیگرش ستاره (ماهور الوند) در همان روز قصد سفر به تهران را دراد. چون می خواهد در جشن خداحافظی یکی از دوستان همدانشگاهیاش شرکت کند.
ستاره با مخالفت پدرش روبهرو میشود و تصمیم میگیرد بدون اجازه خانواده صبح با هواپیما به تهران برود و ظهر برگردد ولی در بازگشت، بهدلیل کنسلشدن پرواز، با مشکلاتی روبهرو میشود. پدرش برای بازگرداندن او عازم تهران میشود. ستاره نزد عمهاش فرزانه (مریلا زارعی) میرود.
در این فیلم هم همچون به همین سادگی، تماشاگر روی صندلی سالن همچنان منتظر اتفاقی عجیب و غریب است که تمام داستان را تحت اشعاع قرار دهد. اما دقیقاً مثل همان فیلم، اتفاقی زلزله وار روی نمی دهد. در واقع هرچه هست، کنشی دراماتیک است که در همین سلسله رویدادهای روساختی فیلم نهفته است. بنابراین کارگردان بیش از هر چیزی مفاهیمی منفی را که در ذهن کاراکتر فیلم یا حتی تماشاگر در حال وقوع است، به آرامی پاک می کند.
شاید به نوعی، گفتمان نهایی فیلم او رد سوتفاهم است. این فیلم علاوه بر کارگردانی خوب، نماهای حرفه ای و هنری، بازی های خوب و گاه درخشانی دارد. بازی فرهاد اصلانی در نقش پدر ستاره، مریلا زارعی (نقش عمه ستاره) و خود ستاره (ماهور الوند) در جای جای فیلم، ریز و زیرپوستی است و همواره تماشاگر را با خود همراه می کند.
*عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران