آفتابنیوز : «آقای خوشخوراک» درست به اندازه «آقای دوربینی» بین شکمبازها و رستورانگردها معروف است. کاراکتر تپل، با موهای مجعد و عینک فریم
مشکی که به هر رستورانی که پایش برسد، سرک میکشد و غذاهایش را از نظر طعم و کیفیت رستوران و خدماترسانیاش تست میکند. یک گزارش چند خطی آقای خوشخوراک یا همان «مستر تستر» در فضای مجازی هزاران لایک و کامنت را به دنبال دارد. حالا شهرت آقای خوش خوراک به اندازهای رسیده است که نه تنها مردم کوچه و خیابان با او عکس یادگاری میاندازند که بازیگرها و فوتبالیستهای زیادی عکسهای مشترکشان با مستر تستر را در صفحه شخصیشان منتشر کردهاند.
آقای خوش خوراک نخستین بار کارش را با یک روزنامه اقتصادی شروع کرد. در حاشیه یک صفحه و در ستونی از تجربیات رستورانگردیاش مینوشت و بعدها که شبکههای اجتماعی گل کرد، به این فکر افتاد که میتواند از ظرفیت این شبکهها استفاده و یک شغل متفاوت را در ایران راهاندازی کند. مستر تستر به «شهروند» میگوید رستورانگردی در روزهای نخست تنها برایش هزینه داشت و هیچ درآمدی نداشت تا این که با شهرت او در فضای مجازی کمکم رستورانها به سراغ آقای خوش خوراک آمدند و درخواست کردند تا غذایشان را تست کند و به آن امتیاز بدهد. این ارزیابی مستر تستر برای رستورانها و به ویژه آنهایی که تازه راهاندازی شده بودند به معنی جذب هزاران مشتری شکمو و خوشخوراک است. البته سپیدنام تأکید میکند که سعی دارد غذاها را به صورت منصفانه و واقعی داوری کند. در غیر اینصورت با آینده شغلیاش ریسک بزرگی کرده است.
مهم این است که مردم چه چیزی را دوست دارند!
متولد انگلستان و ساکن مشهد است. رشته تحصیلیاش کامپیوتر است و قبل از این، یک شرکت کوچک کامپیوتری داشت و به طراحی وبسایت مشغول بود. جرقه ایجاد این شغل زمانی اتفاق میافتد که درباره رستورانی در لندن یک یادداشت مجازی میگذارد و با بازخوردهای زیادی مواجه میشود. آنجاست که میفهمد یادداشتهای قلمبهسلمبه درباره شغل کامپیوتریاش چندان برای مردم جذاب نیست و در عوض آنها تا چه اندازه درباره غذا کنجکاوند. او میگوید که این اتفاق باعث شد فکر کنم برای داشتن یک برند موفق مهم این است که مردم چه چیزی دوست دارند نه این که خودت چه چیزی دوست داری. کمی بعد در یک گپ خودمانی با دوست روزنامهنگارش به این نتیجه میرسد که میتواند استارت ایجاد یک برند را بزند و البته این مستلزم آن است که روزهای اول فقط هزینه بپردازد. البته سپیدنام که شرکت کامپیوتریاش را به سختی اداره میکرد، با امتحان شغل جدید چیزی برای از دست دادن نداشت. سپیدنام که حالا عنوان کارآفرین برتر ملی را هم به دست آورده است، میگوید در ایران ٤٤میلیون کاربر اینترنتی وجود داشت و این یک پتانسیل عظیم برای ایجاد یک شغل اینترنتی بود.
از پیتزا داوود تا غذای اسکیموها
حالا مستر تستر به همه جا سرک کشیده است؛ از پیتزا داوود زیر پل حافظ تا برج ایفل و رستورانهایی که غذاهای بومی قطب شمال را طبخ میکنند. حمید سپیدنام میگوید در همه جای دنیا شغلی تحت عنوان «تستر» وجود دارد که بعد از گشت و گذار در رستورانهای مختلف به مردم گزارش غذایی و اجتماعی میدهد. سپیدنام میگوید رونق فستفودها و رستورانگردی در کشورهای اروپایی از ایران بیشتر است. البته جالب است که بدانید اگر چه صنعت رستورانداری در ایران خیلی عقبتر از کشورهای اروپایی است اما قیمتهای منوی رستورانهای ایرانی گاهی تا بیشتر از دو برابر یک رستوران خارجی میرسد. مستر تستر تأکید میکند: منصفانه که نگاه کنیم شاید رستورانهای باکیفیت داخلی کم نباشند اما واقعیت این است که تنوع غذایی در ایران خیلی کمتر از دنیاست. مثلا اگر اهل غذای چینی یا مکزیکی باشید و در ایران زندگی کنید کارتان خیلی سخت میشود.
سرزده میروم
مستر تستر معیار خاصی برای انتخاب رستورانهایی که میرود ندارد. سپیدنام سعی میکند همه جای ایران و تمامی نقاط تهران را پوشش دهد. روند کار از این قرار است که به صورت سرزده از رستورانهایی که پیشتر درخواست حضورش را دادهاند، بازدید میکند. سلامتی غذا، بهداشت مواد و وسایل (با بازدید از آشپزخانه)، برخورد مسئولان، کیفیت غذا و طعم آن معیارهایی است که مستر تستر هنگام امتیاز دادن به رستورانها در نظر میگیرد. در نهایت هم نتیجه را در قالب یک گزارش چندخطی همراه با ستاره دادن به رستوران مورد نظر منتشر میکند. جالب است بدانید مستر تستر دو، سه باری هم بعد از صرف غذا در رستورانها مسموم شده اما این اتفاق را رسانهای نکرده و تنها در امتیازاتش به یک رستوران خاص مسأله را لحاظ کرده است.
غذای ایرانی را روی میز جهان میبریم
حالا که مستر تستر به اندازه کافی به شهرت و درآمدزایی رسیده است، به فکر معرفی طعمهای ایرانی به رستورانها و مردم جهان است. سپیدنام ایران را یک کشور با درهای بسته توصیف میکند و میگوید این انزوا در معرفی داشتههایمان باعث میشود ثروت زیادی از دست بدهیم. او با همین نگاه تلاش میکند طعم غذاهای ایرانی را به ثبت برساند و به رستورانبازهای سراسر جهان معرفی کند. سپیدنام از راهاندازی صفحه اینستاگرامی Tasteofiran یا طعم غذای ایرانی خبر میدهد. صفحهای که با بیشتر از ١٣هزار فالوورش شروع کرده است و مطالبش به زبان انگلیسی منتشر میشود. او میخواهد غذای ایرانی را به جهان معرفی و در جهت جذب گردشگر به ایران کمک کند. برای پیشبرد این هدف یک مجری تلویزیونی هم به آقای خوش خوراک کمک میکند. به صفحهشان که سر بزنید، از جشنواره آش زنجان تا آموزش شیوه سرو دیزی را میبینید که به زبان انگلیسی ترجمه شده است.
بسیاری از ثروتمندان جهان با آی تی پولدار شدهاند
سپیدنام میگوید در دنیای معاصر برگ برنده کسب و کار به دست آدمهای خلاقتر است. خودش میگوید با دست خالی و حتی کوچکترین تجربهای در صنعت غذا شروع کرده اما مهم این است که او به یک ایده جدید و خلاقانه فکر کرد. بقیه موارد را میتوانست در جریان رشد و توسعه ایدهاش به دست آورد. سپیدنام با همه محدودیتهای حال حاضر ایران و مشکلات ناشی از دسترسی به شبکههای اجتماعی، اینترنت مارکتینگ را راه مناسبی برای درآمدزایی یا کارآفرینی میداند؛ تجربههای موفقی مثل دیجیکالا، اسنپ و حالا هم مستر تستر نتیجه یک برنامهریزی اصولی در تجارت مجازی است. سپیدنام شروع یک تجارت موفق با دست خالی و تنها بر پایه خلاقیت را مهمترین ویژگی اینترنت مارکتینگ میداند و میگوید بسیاری از ثروتمندان جهان با استفاده از ظرفیت اینترنت و فضای مجازی به ثروت خیره کننده رسیدهاند. اگر چه شاید شروع سختی به نظر برسد اما هوشمندی و استراتژی درست و شناخت حوزه کاری مربوطه، راههای نجات کسبوکار مجازی شماست.
مشتریمدارها برند میشوند
مستر تستر هم اینستاگرام دارد هم فیسبوک، توییتر، پایگاه اینترنتی و تلگرام اما معتقد است هیچ کجا بازخورد اینستاگرام را ندارد. ریزش اعضای کانال تلگرامی، محدودیتهای توییتر و سوت و کوری این روزهای فیسبوک شاید مهمترین علتهای برتری این رسانه است. حمید سپیدنام با خرید و فروش فالوور بدجوری مخالف است و میگوید برای رونق هیچکدام از صفحههای مجازیاش پولی پرداخت نکرده است.
او میگوید: ترکیبی از راههای درست تبلیغات مجازی شما را بینیاز از خرید فالوور میکند. استفاده از هشتکهای مناسب، تولید محتوای خوب و معرفی صفحه در صفحههای تثبیت شده نخستین و مهمترین راههایی است که این کارآفرین برتر رفته است. البته او تأکید میکند تنها مشاغلی برند میشوند که اصول حرفهای مشتریمداری را رعایت کنند؛ مسألهای که شاید کمتر در ایران مورد توجه قرار گرفته است.»