آفتابنیوز : ماجرای قطع وابستگی سرخابیها از جیب دولت، بهویژه از آن جهت حائز اهمیت است که با موانع عظیم این دو تیم در مسیر کسب استقلال مادی، معنوی و ماهوی آشنا باشیم؛ موانعی که از عدم امکان حقیقی خصوصیسازی آغاز میشود و تا مشکلات حاد مربوط به درآمدزایی ادامه پیدا میکند.
وقتی واگذاری غیرممکن است
در تمام این سالها از باشگاههای دولتی و به خصوص دو تیم پرهزینه پرسپولیس و استقلال بهعنوان «سربار» دولت و مردم یاد میشد؛ یعنی مجموعههایی که سالانه میلیاردها تومان از پول بیتالمال را برداشت میکردند و آن را پای قرارداد بازیکنان و مربیان یا هزینههای جاری مثل سفرهای بین شهری و پول آب و غذا و هتل میریختند. اگرچه فوتبال ذاتا پدیده جذابی است، اما هر زمان که راجعبه این هزینه چندده میلیاردی سخن به میان میآمد، کام مردم تلخ میشد. طی همه سالهای گذشته، برای پایان دادن به این بساط فقط یک راه حل عمده مطرح میشده؛ خصوصیسازی! بیشتر از یک دهه از وقت فوتبال ایران صرف بحث واگذاری سرخابیها شد، اما این وسط همیشه یک جای کار لنگ میزد. خیلی از مواقع دولت در این پروژه غایب بود و عزم جدی برای واگذاری نشان نمیداد، تا اینکه دولت یازدهم روی کار آمد و مصممتر از هر زمان دیگری پای خصوصیسازی سرخابیها ایستاد.
به این منظور حتی پنج نوبت مزایده هم برگزار شد که اتفاقی تاریخی و بیسابقه بود. با این همه اما در پایان این مسیر طولانی، مشخص شد واگذاری پرسپولیس و استقلال به این سادگیها نخواهد بود. در آخرین لحظه هیاتدولت با «فرهنگی» خواندن دو باشگاه محبوب پایتخت، از ماده و تبصرههایی استفاده کرد که اجازه دولتی ماندن چنین مجموعههایی را میدهد. همه اینها نشان میداد بحث واگذاری دستکم به این سادگیها محققشدنی نیست. در این شرایط بزرگترین مساله سرخابیها، بحث تامین هزینهها بود. آنها با وجود آن همه هوادار، طفیلیهایی بودند که دولت نه از دستشان میداد و نه حاضر بود مخارجشان را بدون اعتراض و غرولند بر عهده بگیرد. خب در این میان چرخ سرخابیها چطور باید میچرخید؟
پول نیست، به هیچوجه
اصول اقتصادی فوتبال خیلی ساده و سرراست است. شما باید چیزی حدود سهپنجم درآمدتان را از مسیر دریافت حق پخش تلویزیونی تامین کنید و برای جور کردن بقیهاش هم سراغ منابعی مثل اسپانسرینگ و فروش پیراهن و شال و باقی اقلام هواداری بروید. مرور اجمالی شرایط فوتبال ایران نشان میدهد در حال حاضر تقریبا هیچیک از این منابع، «بالفعل» و قابل استفاده نیستند. تلویزیون که باید 60درصد هزینههای باشگاههایی مثل پرسپولیس یا استقلال را تامین کند، تحت هیچ شرایطی حاضر به پرداخت این پول نیست. بهانه آنها هم جالب است؛ میگویند چون هم صداوسیما دولتی است و هم بیشتر باشگاههای فوتبال مثل پرسپولیس و استقلال چنین وضعی دارند. بنابراین امکان پرداخت حق پخش وجود ندارد و این موضوع، حکایت «از این جیب به آن جیب» خواهد بود!
معنیاش این است که پرسپولیس و استقلال به جرم دولتی بودن نمیتوانند حق پخش تلویزیونی دریافت کنند، اما در عین حال خود دولت هم حاضر نیست برای کمک به اداره آنها دست به جیب شود و هزینه کند! از سوی دیگر ماجرای فروش پوشاک و اقلام هواداری هم غیرممکن است؛ چراکه مساله «کپی رایت» هنوز در ایران حل نشده و بلافاصله بعد از رونمایی سرخابیها از پیراهن فصل جدیدشان، کپی این لباسها با قیمت20 تا 30 هزار تومان در میدان منیریه به فروش میرسد. اسپانسر روی پیراهن هم که در سالهای اخیر یک تنه بخش زیادی از هزینههای پرسپولیس و استقلال را بر دوش کشیده، در شرایط فعلی با مشکلاتی مواجه است. وضعیت اقتصادی کنونی کشور باعث میشود میل به سرمایهگذاری در بخش تبلیغات تا حدود زیادی کاهش پیدا کند. خود فدراسیون فوتبال امسال برای پیدا کردن مجری تبلیغات محیطیاش با مشکلات پرشماری مواجه بود و البته دستگاه عظیم تلویزیون هم به خاطر افت آگهیها با مشکلات مالی مواجه شده. بنابراین طبیعی است که سرمایهگذاران و صاحبان کالا و خدمات برای حضور روی پیراهن سرخابیها هم رغبت کمتری داشته باشند. پس در این شرایط چهکار میتوان کرد؟
سامانه پیامکی؛ تجربه موفق
از ابتدای سال گذشته پرسپولیسیها با یک سامانه پیامکی قرارداد بستند که نهتنها عنوان آن را روی پیراهنشان درج میکردند، بلکه در محیطهای باشگاهی مثل میکسزون ورزشگاهها، محل تمرینات و حتی مصاحبههای تلویزیونی هم به تبلیغش میپرداختند. سامانه 3090 قرار بود از هواداران پرسپولیس عضوگیری کند و در ازای دریافت ماهانه 6 هزار تومان از آنها، اخبار و اطلاعات مربوط به تیم را در اختیارشان قرار بدهد. شروع موفقیتآمیز این تجربه در پرسپولیس باعث شد سامانه مزبور با استقلال و تراکتورسازی هم بهعنوان دو تیم پرهوادار دیگر کشور قرارداد ببندد. این مساله باعث شد سه رکن اصلی فوتبال باشگاهی کشور، از نظر مالی سال نسبتاً موفقیتآمیزی را پشت سر بگذارند و نفسی بکشند.
پیشتر فقر و تنگدستی چنان به این باشگاهها فشار آورده بود که باعث میشد آنها به ترفندهای غیرحرفهای و غلطی مثل اعلام شماره حساب به هواداران رو بیاورند، اما تجربه موفقیتآمیز همکاری با این سامانه باعث تغییر فضا شد و به این سه باشگاه کمک کرد ضمن قطع اتکای مالی به منابع دولتی، با پروژهای که سروشکل نسبتاً آبرومندانهای داشت معاششان را تامین کنند. البته در این میان خرده اشکالات و مباحثی هم وجود دارد؛ مثل اینکه شنیده میشود شرکت مخابرات بین 60 تا 85 درصد پول هر پیامک را برای خودش برمیدارد و باقی درآمد بین شرکت ذیربط و باشگاهها تقسیم میشود. البته اگر بتوان سازوکار عادلانهتری در این زمینه ترسیم کرد، حتی شاید بشود سرخابیها را در مرز درآمدزایی و سودآوری هم تجسم کرد؛ آنچه به پشتوانه کمک مالی و حضور مؤثر هواداران آنها رخ میدهد.
یک میلیون پرسپولیسی؟
در مورد آمار دقیق هوادارانی که با عضویت در این سامانه به حمایت از تیم محبوبشان میپردازند اطلاع رسمی و دقیقی در دست نیست؛ اما اخیراً یکی از مسئولان کانون هواداران پرسپولیس بهطور غیررسمی مدعی شده بود چیزی حدود یک میلیون نفر از هواداران این باشگاه عضو 3090 شدهاند؛ رقمی که اگر نزدیک به واقعیت هم باشد، نشان از یک سرمایه عظیم مادی و معنوی دارد. شاید به همین دلیل هم هست که پرسپولیس بیشتر از دو باشگاه استقلال و تراکتورسازی برای بقای 3090 تلاش میکند و میجنگد. همین مقام مسئول در پرسپولیس ادعا کرده بود اعضای استقلالی این سامانه چیزی حدود 470 هزار نفر هستند. طبیعی است که مسئولیت صحت و سقم این اطلاعات بر عهده کانون هواداران پرسپولیس خواهد بود.
پرهیز از موازیکاری
تجربه موفق حضور 3090 در فوتبال باعث شد بقیه باشگاهها و نیز خود سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال هم به صرافت پردهبرداری از سامانههای مشابه بیفتند و اعدادی مثل 3040 و 3080 را برجسته کنند. این پروژه با اعتراض شدید سه باشگاه پرسپولیس، استقلال و تراکتورسازی همراه شد؛ چنانکه طاهری از سمت سرپرستی سرخها استعفا داد و البته کنارهگیریاش با مخالفت وزیر ورزش مواجه شد. در اثر همین فشارها، فعلا تمامی سامانههای رقیب 3090 تعطیل شدهاند و قرار است سامانه طرف حساب پرسپولیس، استقلال و تراکتورسازی، احتمالا با اعلام کدهای جداگانه از هواداران سایر تیمها هم عضوگیری کند. این در حالی است که کسی نمیداند آیا دوسوم باشگاههای ایرانی که بیهوادار یا کمهوادار هستند، میتوانند از این فرصت به سود خودشان استفاده کنند یا نه؟ بهراستی آیا هواداری حاضر است برای حمایت از نفت تهران، سایپا، پیکان یا باشگاههایی از این دست هزینه کند؟ و آیا این رقم، اصلاً در حدی خواهد بود که به خاطرش قرارداد بسته شود؟!
منبع: دنیای اقتصاد