آفتابنیوز : سرویس بینالملل- ترجمه این مقاله در ادامه میآید: اول ماه مه امسال دیوارهای استانبول پر بود از پوسترهای سازمانهای مارکسیست و سوسیالیست از مشتهای گره کرده تا آرم داس و چکش. در پوسترها میشد رویدادهای سیاسی روز و تحلیل مارکسیستی مرتبط با آن را نیز مانند:"داعش نماد بربریت امپریالیستی" که از زاویه این تحلیل کشورهای غربی و به خصوص امریکا در ایجاد و تقویت داعش نقش داشتهاند. این موضوعی بی سابقه نیست در تظاهرات روز اول ماه مه هر سال در میدان تقسیم دیگر شهرهای ترکیه همواره اعضای اتحادیه های کارگری و نیروهای کمونیست به تظاهرات می پردازند که اغلب در نهایت به خشونت می انجامد و به درگیری با پلیس منتهی می شود. اوج فعالیت فعالان چپگرای رادیکال اما در جنبش پارک گزی سال 2013 میلادی بود.
بسیاری از تحلیلگران تا جایی پیش رفتند که از آن تحت عنوان "بهار ترکی" یاد کردند. آن جنبش اما سرکوب شد. اینک سه سال از آن تاریخ می گذرد و ترکیه روزهای دشواری را پشت سر می گذارد روزهای گذار از یک کودتای نافرجام. دولت "محافظه کاران مسلمان" انگشت اتهام را به سوی فتح الله گولن واعظ مذهبی ترک گرفته که در پنسیلوانیا سکونت دارد و آک پارتی معتقد است که طرفداران او در نیروهای امنیتی و نظامی ترکیه نفوذ کرده اند. در این میان، اردوغان دستور بازداشت های هزاران نفری را در تمام دستگاه های دولتی ترکیه داده است به گونه ای که نهادهای حقوق بشری نسبت به نقض حقوق بازداشت شدگان ابراز نگرانی کرده اند. در این میان، دولت محافظه کار ترکیه شدیدا نگران افزایش تمایلات چپگرایانه است. برای مثال، اسماعیل قهرمان رییس مجلس ترکیه اخیرا از جوانانی که تی شرت با تصویر چه گوارا را می پوشند انتقاد کرد او چه گوارا را یک قاتل خواند و گفت که جوانان ترکیه متاسفانه از سلاطین عثمانی شناختی ندارند».
چپ ها اکنون در کجای سیاست ترکیه قرار گرفته اند؟ چرا سکوت کرده اند؟ چرا توان عقب راندن اردوغان را ندارند»؟
«علی مراد ایرات» روزنامه نگار ترک که برای روزنامه «بیرگون» می نویسد در این باره می گوید:«در ترکیه حوزه سیاسی همواره فضای عمل چپ ها بوده است چرا که هر کس که در ترکیه به قدرت رسیده است به استثمار نیروی کار و نقض حقوق بشر پرداخته است. علیرغم ویژگی شکننده چپ در ترکیه سنت چپ در آن کشور بزرگ و قدرتمند است. در نتیجه، در صورتی که گروه های چپ منطفی عمل کنند می توانند در وضتیت مناسبی قرار گیرند و با اتخاذ سیاست های تازه علیه استثمار و خشونت گام بردارند و به مردم کمک کنند».
در بستر تاریخی، جنبش چپ ترکیه سابقه تظاهرات و فعالیت رادیکال اعتراض در خیابان را داشته است. ترک ها تظاهرات 16 و 17 جولای در استانبول در سال 1970 را بخاطر می آورند و هم چنین تراژدی یکم مه سال 1977 میلادی در میدان تکسیم. چپ ها همواره از سوی نظامیان سکولار از سویی و اسلامگرایان از سوی دیگر هدف سوء ظن و اتهام و سرکوب قرار گرفته اند.
شاید تعریف جنبش چپ در ترکیه دشوار باشد چرا که بیش از اندازه گروه های چپگرا در آن کشور تنوع دارند و هم چنین از نظر سازمانی شکننده هستند. در این میان، حزب اصلی اپوزیسیون حزب جمهوریخواه خلق قدیمی ترین حزب ترکیه که توسط آتاتورک تاسیس شد خود را نماینده سوسیال دموکراسی ترکی و مدافع سکولاریسم و آرمان های کمالیستی از جمله مدرنیسم می داند و عضو انترناسیونال سوسیالیست است. این حزب سابقه همکاری با کودتاگران نظامی در دهه های گذشته را داشته است اما در سال های اخیر تلاش کرده از آن پیشینه فاصله گرفته و خود را به عنوان حزبی مدافع حقوق بشر و دموکراسی معرفی کند. این پرسش مطرح می شود که چرا کمال قلیجداراوغلو رهبر این حزب که یکی از اصلی ترین منتقدان اردوغان است علیه کودتای اخیر ترکیه که کودتاگران آن در بیانیه شان خود را حامی حقوق بشر می خواندند و ممکن بود به تضعیف اسلامیزاسیون کمک کنند موضع گیری کرد؟
علی مراد ایرات در این باره می گوید:«من حدس می زنم که رهبری حزب جمهوریخواه خلق به این نتیجه رسید که اگر به معترضان به کودتا پشت کند جایگاه حمایتی خود در میان حافظه کاران را از دست خواهد داد البته باید بگویم که اساسا رای دهندگان محافظه کار به این حزب اقبالی نشان نمی دهند با این حال، حزب می خواهد حمایت آنان را نیز کسب کند. هم چنین، حزب عدالت و توسعه با مهارت تمام توانسته در هر موضوعی نظر خود از طریق تسلطی که بر رسانه ها دارد به جامعه ارائه دهد. در سال های آینده حزب عدالت و توسعه نماینده اصلی بورژوازی محافظه کار خواهد بود. این حزب به سوی اعمال معیارهای محافظه کارانه مدنظر خود پیش خواهد رفت. حزب جمهوریخواه حلق نیز حزبی کاملا چپ نیست بلکه حزبی است که بنیانگذار ترکیه نوین آن را تاسیس کرده است و بازتاب دهنده تمایلات ناسیونالیستی است. در نتیجه، جای تعجبی ندارد که از خود گرایش های راستگرایانه نشان دهد. کمالیسم یک پروژه اجتماعی بوده است که دو اصل اساسی داشته است یکی از آن ها مدرنیسم بود و دیگر سرمایه داری. حزب عدالت و توسعه در برابر چهره مدرن و سکولار کمالیسم قرار گرفته اما پذیرای سرمایه داری مدنظر آن بوده است با این حال، باید اشاره داشت که کمالیسم رگه هایی از سوسیال دموکراسی را پذیرفته اند در حالی که این موضوع درباره حزب عدالت و توسعه صدق نمی کند».
«بایرام بالجی» پژوهشگر سابق بنیاد کارنگی معتقد است که حزب جمهوریخواه خلق مخالف حزب عدالت و توسعه است با این حال، زمانی که موضوع به مسئله کردی می رسد آن حزب به دلیل مخالفت با اقدامات چریکی کردی در داخل ترکی به نوعی «اتحاد مقدس» با حزب عدالت و توسعه می رسد. در اینجاست که او اشاره می کند که حزب جمهوریخواه خلق به نوعی توسط حزب عدالت و توسعه در مبارزه علیه پ ک ک به گروگان گرفته شده است. او می گوید:«حزب جمهوریخواه خلق نمی تواند از سیاست حزب عدالت و توسعه در قبال کردها انتقاد کند چرا که در صورت انتقاد در این باره به عنوان خائن به سرزمین مادری قلمداد خواهد شد».
«جان بویوکبای» از دانشگاه ترکی – آلمانی نیز می گوید:«حزب جمهوریخواه خلق تضمینی برای بقای سکولاریسم در ترکیه است و باقی خواهد ماند. این حزب تلاش می کند تا از شدت قطبی شدن فضا در میان بخش های مختلف جامعه ترکیه بکاهد».
حزب دموکرات خلق ها دیگر حزب چپگرایی است که برخلاف حزب جمهوریخواه خلق موضع رادیکال تری دارد. این حزب اساسا حزبی کردی بوده اما در انتخابات پارلمانی اخیر توانست سد قانون 10 درصدی برای ورود نمایندگانش به پارلمان را با ائتلاف با طیف گسترده ای از چپ های رادیکال، فمینیست ها و همجنسگرایان بشکند و پیروزی بزرگی را کسب کند. این حزب تحلیلی طبقاتی از مسائل دارد و موضعش با کمالیست که معتقد به جامعه یکپارچه و متحد با تاکید بر هویت ترکی هستند و بر تعهد به مخالفت با دشمن داخلی خارجی باور دارند تفاوت دارد. این حزب در مسیر مذاکرات صلح دولت ترکیه و پ ک ک میانجی گری کرده است اما از سوی برخی از اعضای حزب آک پارتی و ناسیونالیست های افراطی به همکاری با پ ک ک متهم شده است. دولت اردوغان با این حزب میانه خوبی ندارد در چنین وضعیتی ایا امکان اتحاد این حزب با حزب جمهوریخواه خلق علیرغم اختلاف نظر آنان بر سر مسئله کردی و کمالیسم امکان پذیر است؟
بالجی به اینترنشنال پالسی دایجست در این باره می گوید:«نیروهای چپ در ترکیه بسیار ضعیف هستند و مسئولیت پذیر نیز نمی باشند. اپوزیسیون در ترکیه بسیار متشتت و متفرق است و امکان گفت و گو و مفاهمه میان حزب جمهوریخواه خلق و حزب دموکراتیک خلق ها غیر ممکن به نظر می رسد و علت آن نیز تفاوت دیدگاه فاحش دو طرف بر سر مسئله کردی است. اردوغان به سادگی محبوب اکثریت ترک هاست در ترکیه ای که ۸۰ درصد از جمعیت را مسلمانان سنی و محافظه کار تشکیل می دهند برای او دشوار نیست که با کسب ۴۰ تا ۴۵ درصد آرا در هر انتخاباتی بار دیگر پیروز شود. با چنین وضعیتی و با وجود اپوزیسیون بسیار متفرق تقسیم شده میان ملی گرایان به رهبری حزب حرکت ملی، کمالیست ها به رهبری حزب جمهوریخواه خلق و کردها به رهبری حزب دموکراتیک خلق ها برای اردوغان پیروزی های چندین باره در انتخابات کار دشواری نخواهد بود».
بویوکبای اما دیدگاه متفاوتی دارد او می گوید:«فکر می کنم تنها گزینه واقع بینانه امکان اتحاد نیروهای چپ برای ارائه بدیلی به منظور جایگزینی با مدل حزب عدالت و توسعه است. حتی در صورتی که امروز گزینه دشورای به نظر برسد واقعیت آن است که بخش هایی مترقی از چپ ها جذب حزب دموکراتیک خلق ها شده اند. این حزب از فعالیت های تروریستی پ ک ک فاصله گرفته است و حزب جمهوریخواه خلق نیز باید بر روی مشترکات کردها و ترک ها تاکید کند این استراتژی ای است که می تواند باعث ایجاد یک اپوزیسیون قدرتمند در برابر دولت شود. در این صورت است که توازن سالم قوا امکان پذیر خواهد شد. اما در شرایط کنونی و حال حاضر چنین امری ناممکن به نظر می رسد».
علاوه بر تاثیر کودتای اخیر بر سیاست داخلی، اردوغان در حوزه سیاست خارجی نیز در حال نزدیکی بیش تر به سوی ایران و روسیه بوده است. این در حالیست که ترکیه از سال 1952 میلادی به این سو که عضو ناتو بوده متحد اصلی امریکا در منطقه محسوب شده است. چپگرایان همواره منتقد سیاست نزدیکی بیش از اندازه به سوی امریکا بوده اند و باور داشته اند که استقلال ترکیه این گونه تضعیف شده و تحت تاثیر منافع قدرت های امپریالیستی قرار می گیرد. اکنون ایا آنان از موضع اردوغان در دوری از امریکا خوشحال هستند؟ آیا تغییر سیاست خارجی ترکیه جدی است؟
بویوکبای در این باره می گوید:«ترکیه نمی تواند راهخود را از غرب جدا کند تغییر محور و حرکت به سوی نزدیکی تازه به سوی روسیه، ایران و چین کار راحتی نیست. با توجه به روابط بین اقتصادی و وابستگی قوی بین تجارت و اقتصاد ترکیه با کشورهای غربی این موضوع غیر ممکن است. حتی نگاهی به شاخص های اقتصادی این وابستکی متقابل را به خوبی نشان خواهد داد».
شاید مهم ترین موضوع موضع چپگرایان ترکیه در قبال کودتای نافرجام اخیر باشد در کودتای سال 1960 که به سقوط دولت محافظه کار عدنان مندرس انجامید بسیاری از چپگرایان ترکیه باور داشتند که باید در دولت موقت شرکت داشت و از ایده های مترقی کمالیستی چون حمایت از مدرنیته و ازادی های فردی دفاع کرد اما در ان زمان کمونیسم هم چنان قدغن باقی ماند چرا این تجربه درباره این کودتا تکرار نشد چرا چپ ها از کودتاگران اخیر حمایت نکردند علیرغم آن که شاهد افزایش فشار دولت محافظه کار مسلمان اک پارتی بر مخالفان بودند؟
بویوکبای خوش بین است و معتقد است که که گروه های چپ باید گردهم آیند و با سازماندهی موثر در برابر تصمیمات غیر قانونی و ناعادلانه دولت بایستند او اشاره می کند که حملات کنونی دولت ترکیه نه تنها متوجه گولنیست ها است که چپ ها را نیز در بر می گیرد و در نهادهای دولتی با صدور فرمان آنان را محدودتر می کند.
«احمت اردی اوزتورک» پژوهشگر در دانشگاه استراسبورگ اما دیدگاه متفاوتی دارد و می گوید:«من فکر نمی کنم که امکان کودتایی دیگر در آینده نزدیک وجود داشته باشد و به شخصه نیز شاهد وقوع چینن رویدادی نیستم. متاسفانه هیچ نیروی چپ جدی ای در ترکیه وجود ندارد بلکه تعداد زیادی گروه های ملی گرا و کمالیست هستند که علیه اردوغان سازماندهی شده اند. اما صادقانه بگویم آنان قدرت سیاسی محسوب نمی شوند».