آفتابنیوز : دورخیز موفق محمود احمدینژاد از کرسی شهرداری تهران به کاخ ریاست جمهوری، خلفش را هم به هوس انداخت تا همین گزینه را انتخاب کند. محمدباقر قالیباف که در انتخابات ۸۴ رقیب احمدینژاد بود و در دو هفته منتهی به انتخابات، حامیانش پشتش را خالی کردند و به نامزد پیروز پیوستند، در انتخابات ۹۲ هم شانسش را برای دومین بار آزمود.
به گزارش 24آنلاین، قالیباف در انتخابات ۸۴، با کسب حدود ۴ میلیون رای چهارم شد و در انتخابات ۹۲، با ۶ میلیون رای دوم شد. دو ماه پیش بود که زمزمههایی دال بر ابراز تمایل دوباره او برای حضور در عرصه رقابت ریاست جمهوری ۹۶ شنیده شد(*). او که به تبلیغات "پرخرج" در ایام انتخابات شهره است؛ در انتخابات ۸۴، یک چهارم نامزد پیروز رای کسب کرد و در انتخابات چهار سال پیش هم یک سوم آرای نامزد پیروز را در سبد رای خود جمع کرد که گویای فاصله معنی دار آرای او با روسای جمهور نهم و یازدهم است. هرچند تبلیغات پرطمطراقش نیز نتوانست او را به کرسی ریاست جمهوری برساند.
قالیباف اگرچه برای حضور در انتخابات ۸۸ هم ابتدا اعلام آمادگی کرده بود اما نهایتا برای نامزدی در آن ثبت نام نکرد .این اقدام را شاید بتوان به حساب محاسبه گری او گذاشت. چه آنکه تمدید دوره ریاست جمهوری در دور دوم در تمامی ادوار گذشته مسبوق به سابقه بوده و شانس دیگر نامزدها کمتر است. علاوه بر این او یکبار رقابت با چهرههای شاخصی چون هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی را در سال ۸۴ آزموده و بازی را باخته بود و میدانست که توان رقابت دوباره با کروبی و میرحسین موسوی را ندارد.
با این تجربه جای سوال است که او چطور میپندارد که در انتخابات سال آینده میتواند با حسن روحانی که چهار سال پیش عرصه را به او واگذار کرده بود، رقابت کند؟
سوال دیگری که انتظار می رود قالیباف به آن پاسخ دهد آنکه در صورت پیروزی در انتخابات، با چه مردانی کابینه خود را تشکیل خواهد داد؟ سوالی که احمدینژاد هم در سال ۸۴ برای آن پاسخ درستی نداشت و بعد کابینهای را تشکیل داد که برای اولین بار چهار وزیر پیشنهادیش رای اعتماد نیاورد، نیمی از کابینه را خودش تا پایان دوره تغییر داد، تغییر یک وزیرش با مخالفت رهبری روبرو شد و ....
قالیباف که به بکار گیری چهرههای مشهدی در شهرداری تهران (همچون ایازی، تشکرهاشمی، جاوید و ...) شهره است، حتی اگر تمام مردانش در این مجموعه را هم در کابینه بچیند، باز چندین کرسی خالی خواهد ماند. شاید او نیز همچون احمدی نژاد مایل است دوستانش را از دوره دفاع مقدس گرفته تا دوره دانشگاه، گرد خود جمع کند. چهرههایی که عموما گمنامند و حداکثر سوابق اجراییشان چند سال تدریس و یا حضور در پستهایی چون شهرداری و استانداری است. مردانی که به "عهد اخوتشان" اطمینان داشته باشد و "گوش به فرمان" باشند. مردانی که دست او را باز بگذارند تا هر مدیر میانیای را که خواست تغییر دهد ؛ چرا که تمرد مساوی است با حذف. همان روندی که در مترو تهران رخ داد و هابیل درویش به دلیل عزل سیدمهدی پورهاشمی که منصوب قالیباف بود، از سمتش برکنار شد. کما اینکه شیخ الاسلام به عنوان وزیر کار نتوانست در برابر انتصاب مرتضوی از سوی احمدی نژاد در سازمان تامین اجتماعی مقاومت کند و استیضاح در مجلس را به برکناری از سوی رئیس دولت، ترجیح داد.
در وجوه تشابه دو شهرداری که سودای ریاست جمهوری داشتند، باید به عدم حمایت پررنگ احزاب و گروههای اصولگرای معتدی و خردورز از آنان نیز اشاره کرد. در انتخابات ۸۴، اغلب گروههای اصولگرا حمایت از هاشمی رفسنجانی و لاریجانی را به حمایت از احمدی نزاد در نخستین دور از انتخابات ترجیح دادند و تنها زمانی که او با هاشمی به دور دوم رقابت رسید به حمایت از وی پرداختند.
قالیباف هم در آن انتخابات و هم در انتخابات گذشته در کسب حمایت گروه های سیاسی اصولگرا ناکام ماند و اغلب آنان ترجیح دادند از سعید جلیلی حمایت کنند. تنها برخی چهرههای رادیکال یا چهرههایی بدون عقبه حزبی مشخص در هر دو دوره بودند که به حمایت از شهرداران نامدار پرداختند.
قالیباف نیز همچون احمدی نژاد، نه تنها از حمایت سیاسی اصولگرایان ریشه دار برخوردار نبوده و نیست بلکه شخصا نیز نتوانسته است در راس یک جریان قرار گرفته و برای خود تشکلی ترتیب دهد. چه آنکه احمدی نژاد نیز نه به جرگه حامیانش در قالب "رایحه خوش خدمت" پیوست و نه تشکل متبوعش با حضور وزرا و استاندارنش موسوم به "یکتا" در سپهر سیاست ایران، جایگاه ویژه ای یافت. قالیباف هم نه در میان "آبادگران" جایگاه ویژه ای دارد و نه تشکلهای منتسب به وی همچون «حزب آزادگی ایران اسلامی» و «جمعیت پیشرفت و عدالت»، در جغرافیای سیاسی کشور محلی از اعراب دارند. بی تحرکی و بی تاثیری این دست تشکلها هم از آن روست که فاقد چهرههای اثرگذار و شناخته شده اند و هم از آن روست که اساسا رسم فکری مشخصی ندارند .
آنچه از رصد فضای سیاسی برمی آید آن است که قالیباف به لحاظ سیاسی شباهتهای جدی با احمدی نژاد دارد و به سادگی می توان پیش بینی کرد که همه ناکامی های شهردار پیشین در انتظار شهردار کنونی هم باشد.