آفتابنیوز : پس از آن كه به دستور كتبي عبيدالله بن زياد، آب فرات بر روي امام حسين(ع) و يارانش بسته شد، وضعيت نگران كننده اي ميان سپاه امام حسين(ع) و سپاه عمر بن سعد پديد آمد و احتمال بروز جنگ و خون ريزي را، هر ساعت قوي تر مي كرد.
امام حسين(ع) براي كاستن حساسيت هاي دو سپاه و ايجاد تفاهم ميان طرفين، خواستار ملاقات خصوصي با عمر بن سعد، فرمانده سپاهيان عبيدالله بن زياد گرديد.
عمر بن سعد از پيشنهاد امام حسين(ع) استقبال كرد و در شب هشتم محرم، در خيمه اي ميان دو لشكر گاه، تشكيل جلسه داده و تا پاسي از شب با هم گفت و گو كردند. سپاهيان از متن گفت و گو آن دو بي خبر بودند، ولي همين مقدار مي دانستند كه آنان به توافق هاي تازه اي رسيده اند. (1)
ابومخنف روايت كرده است كه ملاقات آن دو، تنها يك بار نبود، بلكه آنان سه يا چهار بار با يكديگر ملاقات و گفت و گو كردند.(2)
عمر بن سعد، كه حوادث كربلا را پي در پي براي عبيدالله بن زياد گزارش مي كرد، پس از ملاقات با امام حسين(ع) نامه اي رضايت بخش براي عبيدالله ارسال كرد و در آن، يادآوري كرد: خداوند متعال، نائره جنگ ما را خاموش و أمر امت را اصلاح نمود. زيرا حسين بن علي(ع) هم اينك حاضر است از همان جايي كه آمده است، برگردد و يا به سوي يكي از مرزهاي كشور برود و بسان ساير مسلمانان زندگي كند. نه از او بر ضد ما و نه از ما بر ضد او چيزي در ميان نباشد، و يا به جانب شام نزد يزيد بن معاويه رفته و اختلافش را با وي حل و فصل كند. اي عبيدالله! اين پيش آمد، هم مي تواند موجب خرسندي تو و هم موجب اصلاح امت باشد. (3)
شايان ذكر است چيزهايي كه عمر بن سعد در اين نامه به آن ها اشاره كرد، برداشت هاي شخصي وي و يا مبالغه گويي اش براي آرام كردن عبيدالله و اصلاح ذات البين بود، تا از اين طريق زودتر غائله را پايان دهد و به حكومت "ري" دست يابد. زيرا امام حسين(ع) كه با هدف امر به معروف و نهي از منكر اقدام به قيام بر عليه باطل كرده بود، هيچ گاه به شخصي چون عمر بن سعد، چنين تعهدي نمي داد.
1- بحار الأنوار (علامه مجلسي)، ج 44، ص 388
2- معالم المدرستين (سيد مرتضي عسكري)، ج3، ص 103
3- الارشاد (شيخ مفيد)، ص 437