به گزارش شرق، این فیلم پس از ترکیه در چند کشور دیگر ازجمله روسیه هم اکران خواهد شد. اگر به همین نسبت فروش آن در دیگر کشورها هم تداوم داشته باشد، میتوان به بازگشت سرمایهاش امیدوار بود چون برای تهیه این فیلم حدود ٤٠ میلیون دلار هزینه شده است که درواقع گرانترین فیلم تولیدی در تاریخ سینمای ایران است. فیلم «محمد رسولالله ص» در تهران در ۴۰ سالن سینما به نمایش درآمد. براساس جدول باکسآفیس ترکی، ۴۰۰ سینمای ترکیه «محمدرسولالله ص» را به نمایش گذاشتهاند. این تعداد سینما هم خبر از عقبماندن سینمای ما نسبت به کشورهای منطقه میدهند که ما در این ٤٠ سال کمتر سینما ساخته و آن داشتههای قبلی را نیز به مرور زمان از دست دادهایم.
اطبایی چه میگوید؟
محمد اطبایی، پخشکننده بینالمللی و کارشناس فیلم است. او با ذکر اینکه نمایش فیلم «محمد رسولالله ص» را در ترکیه باید «اکران» محسوب کنیم، دراینباره میگوید: «معمولا خیلی از دوستان راجع به نمایشهای خارج از کشور اغراق و حتی از لفظ اکران استفاده میکنند. خیلی روشن است که یک تکنمایش در شهری از آلمان، انگلیس، کانادا و آمریکا اکران محسوب نمیشود. اکران برای فیلم محمد (ص) گسترده است یا اینکه اکران فیلم «فروشنده» در فرانسه گسترده خواهد بود. در اینجا نکتهای هست و رسانههای ایران چندان به آن توجه ندارند؛ برای مثال مینویسند فلان فیلم در فلان شهر فروشش تکاندهنده بود. در این نمایشها اغلب بین صد تا ٢٠٠ نفر ایرانی به تماشای فیلم مینشینند که دیگر مفهوم اکران را دربر نخواهد گرفت، اما فروش «محمد رسولالله ص» در واقعیت امر اکران فیلم است. او اظهار امیدواری میکند که برای فیلمهای دیگر ایران نیز این اتفاق بیفتد که متأسفانه خیلی کم میافتد.
منیژه حکمت و توصیه به نگاه یکسان
منیژه حکمت، فیلمساز و تهیهکننده، اکران و موفقیت فیلم «محمد رسولالله ص» در ترکیه را یک اتفاق میمون ارزیابی میکند. او دراینباره میگوید: «ما همیشه مشکل اکران داریم. ما همواره در فستیوالها موفق هستیم، اما در اکران با معضلات عدیدهای روبهروییم. ایکاش بتوانیم در خاورمیانه و آسیا به اکران و بعد بتوانیم به بازارهای دیگر جهان هم برسیم. این اتفاق نیازمند سرمایهگذاری است و برای پخش فیلمهای ایرانی باید نگاه یکسانی باشد تا فیلمهای باکیفیت ایرانی امکان اکران در خاورمیانه و آسیا را بیابند. برای این کار نیازمند تبلیغات و سرمایهگذاری کلان هستیم که متأسفانه بخش خصوصی چنین توانی ندارد و باید بخش دولتی دراینباره کمک کند. نهاینکه بخش دولتی هم فقط در اختیار افراد خاص باشد. بنابراین در این رابطه خیلی مشکل داریم چون به همه تولیدات سینمایی ما نگاهی یکسان نیست. درحالیکه این نگاه یکسان یک زنجیره درست میکند. درهرحال فروش فیلم «محمد رسولالله ص»امیدوارکننده است و جای تبریک هم دارد برای اینکه برای فروش بهتر فیلمهای ما در سطح جهانی باید از این اتفاقات بیفتد. از این تهیهکننده میپرسیم چرا «شهر موشهای٢» با تمام موفقیتش در اکران در ایران، در بازارهای خارجی عرضه نمیشود؟ و او دراینباره پاسخ میدهد: «ما توان پخش بینالمللی را نداریم. نمیتوانیم در جهان کارمان را تبلیغ کنیم، اما در ایران بدون آنکه بخش دولتی کمترین کمکی کرده باشد، با تبلیغاتی متفاوت توانستیم فروش خوبی داشته باشیم، اما در زمینه فروش در منطقه و آسیا کاری از دستمان برنمیآید. ما شهروند درجه سه هستیم و با آنکه تلاش هم میکنیم دستکم درجه دوم باشیم، نمیشود، با تمام مقاومتهایی که دارد میشود، نمیگذارند ما از اینکه هستیم بیشتر پیشرفت کنیم. دولتیها شهروندان درجهیک خود را دارند و به آنها همه امکانات را میدهند. ما هم عادت کردهایم که دیگر درجهیک نباشیم، اما برای درجهدوبودن هم فرصتهایمان را میسوزانند. دیگر خسته شدهایم از بس دوندگی کرده و به جایی نرسیدهایم، اما من خوشحالم و هر نوع موفقیتی که برای سینمای ایران باشد باعث مسرت است».در ادامه سؤال میکنیم: «آیا خودتان برای پخش شهر موشها اقدامی کردهاید؟» حکمت جواب میدهد: «نمیتوانیم. وقتی در یک فستیوال باید حداقل چهار بیلبورد بزنیم، سرمایهاش را نداریم و در آنجا نمیتوانیم حتی یک غرفه بزنیم. ما باید خودمان خودمان را بشناسانیم، اما با کدام امکانات و توانمندیها؟ این ساختار سینمایی ما بسیار معیوب است و حتی گاهی اجازه نفسکشیدن را هم به ما نمیدهند. انگار فقط همان ١٠ نفر شهروند درجهیک با دراختیارگرفتن همه امکانات حق فیلمسازی دارند. ما در این چهار سال فقیرتر شدهایم چون مشکلاتمان لاینحل است و من هم با این فکر خسته راهکاری برایش ندارم».بدونتردید فروش بالای فیلمی چون «محمد رسولالله ص» در کشور ترکیه نخستین قدم جدی اکران این فیلم سینمایی در کشوری دیگر است. تهماسب صلحجو، منتقد، دراینباره میگوید: «وقتی این فیلم در کشوری غیر از ایران به فروش خوبی دست پیدا میکند، شرایط کمی فرق میکند و اینگونه فیلمها زمانی جایگاه سینماییشان را پیدا میکنند که خارج از کشور تولید شده و نمایش داده شوند. اگر قرار باشد فیلمهایی اینچنینی که رقم زیادی صرف ساختشان میشود فقط در داخل کشور نمایش داده شود طبعا فروش فیلم بستگی به میزان مخاطبانی خواهد داشت که سینما میروند و قطعا رقم بالایی نخواهد بود و چنین چیزی با منطق اقتصاد سینما خیلی همخوانی ندارد، اما وقتی در کشوری دیگر با مردمانی از فرهنگی دیگر مورد استقبال قرار میگیرد، مزیت بزرگی است. به نظرم حتی این فیلم باید در کشورهای غیرمسلمان نیز نمایش داده شود، اگر قرار است فرهنگ اسلام به روایت شیعه با این فیلم نمایش داده شود قطعا بهتر است در کشورهای غیرمسلمان هم نمایش داده شود و شاید تا به امروز هم از طرف پخشکنندگان کوتاهیهایی درباره اکران این فیلم در کشورهای دیگر صورت گرفته است».
اما چرا فیلمی مانند «محمد رسولالله ص» داخل ایران به آن فروش بالایی که در جایی مثل ترکیه دیده میشود نمیرسد؟ پاسخ به این سؤال را ميتوان از زوایای مختلف بررسی كرد.
کیوان کثیریان، منتقد سینما، بر این نظر است که اصولا سینما در ایران رونق کافی ندارد. دلایل این رونقنداشتن طبق نگاه کثیریان اینهاست: «اولا به عنوان صنعت به آن نگاه نمیشود و دولت تلاشی نمیکند بستری برای سینما فراهم کند تا به بازار سالم عرضه و تقاضا نزدیک شود؛ ثانیا سینما مدعی زیاد دارد و این مدعیان و نهادهای موازی، آرامش را از سینما گرفتهاند؛ هم آرامش برای سرمایهگذاران و هم آرامش برای مخاطبان؛ ثالثا کیفیت و تنوع فیلمها به اندازه کافی مخاطبان را اقناع نمیکند و سلایق گوناگون را پوشش نمیدهد؛ چهارم آنکه ممیزیهای سلیقهای و خطوط قرمز غیرشفاف بهگونهای فیلمسازان را محافظهکار کرده که فیلمها خنثی از آب درمیآیند، از دغدغههای مردم و واقعیت جامعه دور شدهاند و طبعا جذابیتی برای مخاطب ندارند؛ پنجم اینکه سالنهای سینما به طور متناسب در سطح کشور توزیع نشدهاند تا دسترسی همه علاقهمندان سینما به فیلمها شکلی پذیرفتنی بیابد؛ ششم اینکه کلیت سیستم فرهنگ، اجازه ستارهسازی را که لازمه صنعت سینماست به آن نمیدهد و به تبع آن، قهرمان هم در فیلمها ساخته نمیشود. هفتم اینکه ممنوعیت اکران فیلم خارجی موجب شده رقابتی در کار نباشد و در این وضعیت انحصاری، کیفیت فیلمها ارتقا نیابد و مخاطب هم رغبت کمتری برای سینمارفتن به خرج دهد؛ هشتم آنکه مردم هر چیزی که دستمایه سیاست و سیاستبازی قرار بگیرد، پس میزنند و علاقهای به آن نشان نمیدهند. سینمای ایران درحالحاضر بسیار مورد توجه طیفهای سیاسی و دستاویز نزاعهای آنان قرار گرفته است؛ نهم آنکه به نظر میرسد هنوز دولت متوجه میزان قدرت نفوذ سینما و اساسا فرهنگ نشده و هنوز نمیداند که چیزی به نام سینما میخواهد یا نه. بودجهای که در فرهنگ هزینه میشود تقریبا ناچیز، تحقیرآمیز و از دایره توجه دولتها خارج است».از جانب دیگر کافی است به آمار و ارقام سینما در ایران نگاهی بیندازیم. مقایسه آن با بعضی کشورها، جای تأمل فراوان دارد: هر ایرانی به طور متوسط هر هشت سال یک بار به سینما میرود. از هزارو ٢٠٠ شهر کشور فقط ۶٢ شهر سینما دارند و حدود ۴٠ میلیون ایرانی شهرنشین اساسا به سینما دسترسی ندارند. کل درآمد سینمای ما سالانه ١٢ میلیون دلار معادل ۵۵ میلیارد تومان است. طبق استاندارد جهانی، یک سالن سینما برای هشت تا ١٠ هزار نفر است و ما، به ازای هر ٢۶٠ هزار نفر یک سالن داریم؛ یعنی حدود ٣٠٠ سالن؛ اما امارات با یک میلیون نفر جمعیت، ٣٠٠ سالن دارد و گردش مالیاش ۶٠٠ میلیون دلار است».