آفتابنیوز : پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد زن جوان با یک رشته طناب خفه شده است.
به گزارش ایران، از سوی دیگر نگاه کارآگاهان به پراید سفید رنگی که مقابل همان ساختمان پارک شده بود افتاد و در ادامه مشخص شد این خودرو 4 روز پیش به سرقت رفته است. صاحب خودرو پس از شناسایی مدعی شد چند روز پیش خودرویش توسط زن جوانی به نام «بهاره»به سرقت رفته ولی چون میدانست این زن خودرو را برمیگرداند علیه او شکایت نکرده است.
«احمد» - 38 ساله – پس از مشاهده تصاویر مقتول، اورا شناسایی کرد. او گفت: «بهاره» آخرینبار با دو مرد افغان دررابطه بود اما درباره قتلش چیزی نمیدانم.»
وی درخصوص رابطهاش با بهاره گفت: حدود 8 ماه قبل رابطهام را با این زن قطع کردم.
ازسوی دیگر در ادامه تحقیقات مشخص شد بهاره با جوانی به نام میلاد 35 ساله نیز رفت و آمد داشته است. میلاد هم پس از دستگیری گفت: «من و بهاره شب حادثه برای خرید ماده مخدر شیشه با هم بودیم، اما او برای تهیه پول از من جدا شد و با دو جوان افغان، به نامهای محمدنظر و گل آقا به خیابان گرگان رفت و دیگر از آنها بیخبرم.»
سپس دو جوان افغان هم بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند. سرانجام محمدنظر متهم به قتل شناخته شد. این جوان افغان در دادگاه کیفری تهران محاکمه شد و قضات او را به قصاص محکوم کردند که این حکم از سوی دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت. درحالی که هنوز کسی به عنوان ولی دم شناسایی نشده بود و چون با وجود اقرار متهم این جنایت از موارد خاص به شمار میرفت مراحل رسیدگی به پرونده ادامه داشت تا اینکه صبح دیروز و در جلسه تصمیمگیری نهایی درباره این پرونده، پیرزنی همراه مرد جوانی با ورود به دادگاه مدعی شدند مادر و برادر بهاره هستند و به عنوان اولیای دم «دیه» تعیین شده باید به آنها تعلق بگیرد. اما قضات پس از مشاهده مدارک آنها دریافتند این مدارک نشان نمیدهد که بهاره نسبتی با پیرزن و جوان همراهش داشته باشد.
جالب اینکه پیرزن وقتی برای طرح شکایت در برابر قضات ایستاد به جای آنکه از مرگ «بهاره» غمگین باشد و برای متهم به قتل درخواست قصاص کند فقط خواستار دیه شد و همین موضوع قضات را درباره نسبت مقتول با این پیرزن و پسر جوان با تردیدهای جدی روبهرو کرد.بنابراین بهجای ادامه رسیدگی به پرونده، قاضی اصغر عبداللهی – رئیس شعبه چهارم – به اتفاق مستشار دادگاه – قاضی محمود کیخواه – برای اثبات هویت پیرزن و پسر جوان ادامه محاکمه را متوقف کردند و پرونده قتل را به دادسرای جنایی تهران بازگرداندند تا با دستور بازپرس مراحل تشخیص نسبت پیرزن با قربانی جنایت، از طریق پزشکی قانونی و انجام آزمایش دی ان ای انجام و نتایج به دادگاه اعلام شود.
پس از پایان جلسه دیروز وی گفت: «شش سال پیش دخترم بعد از طلاق از مشهد به تهران آمد. او تنها زندگی میکرد. البته از آن موقع تا زمانی که خبر مرگش را به من دادند اطلاعات زیادی درباره زندگیاش نداشتم. حتی شماره تماس و آدرس جدیدش را هم نداشتم. دخترم لجباز بود و حاضر نشد با من زندگی کند. او حتی یک سال بیشتر با شوهرش زندگی نکرد و به خاطر اختلافی که با هم داشتند از هم جدا شدند.اما حالا پیگیر حق و حقوق قانونیام هستم!»