آفتابنیوز : نظر کاربران محترم را به چکیده ای از این مقاله جلب می کنیم:
اتخاذ استراتژی مؤثر در برخورد با ایران و برنامه هسته ای اش از پیچیده ترین چالش های سیاست خارجی و دفاعی آمریکا در دهه های اخیر است. بی ثباتی سیاست های ایران، روابط ناآرام تهران با برخی از همسایگانش، همینطور با آمریکا و موضع این کشور در مقابل اسرائیل، برنامه هسته ای ایران را در مرکز توجهات قرار داده و باعث شده تصور ایران هسته ای تأثیری بی ثبات کننده بر منطقه خاورمیانه داشته باشد.
به طور کلی چالش های ویژهی بازدارندگی و مهار ایران هسته ای ناشی از ماهیت جمهوری اسلامی، پویش سیاسی منطقه خلیج فارس و حمایت ایران از گروه های مبارز فلسطینی و لبنانی است.
نویسنده مقاله معتقد است تلاش های آمریکا برای مقابله با ایران باید با اقداماتی مثل عدم پذیرش و تنبیه همراه باشد. به این ترتیب در ذهن تصمیم گیرندگان، ایران در مورد توانایی اشان برای پرتاب دقیق تسلیحات هسته ای تردیدهایی ایجاد می شود و ترس از تهدیدی که استفاده از این سلاح ها برای رژیم دارد، می تواند استفاده از سلاح های هسته ای برای تهران را مخاطره آمیز سازد. آمریکا و متحدنیش با ایجاد تردید در مورد توانایی ایران برای پرتاب دقیق تسلیحات هسته ای می توانند با تضعیف فایده ای که تسلیحات هسته ای برای ایران دارد نوعی بازدارندگی قوی را ایجاد کنند.
البته ایران نیز برای مقابله با آمریکا ابزارهای لازم در جهت تقویت بازدارندگی را دارد. از جمله این ابزارها می توان به توانایی ایران در مختل کردن صادرات نفت از طریق خلیج فارس، کمک به گروههای مبارز فلسطینی و لبنانی، دخالت در عراق و استفاده از سلاحهای غیر متعارف در خاورمیانه و یا حتی فراتر از آن اشاره کرد بنابراین در کنار گسترش تسلیحات هسته ای، ایران ممکن است این تواناییهای خود را نیز گسترش دهد از این رو آمریکا و متحدنیش باید قادر باشند حمل مخفیانه تجهیزات هسته ای از طریق دریا، هوا و زمین را شناسایی و متوقف کنند، بعلاوه مین های دریایی ایران به همراه قایق های کوچک و زیر دریایی های ایران نباید نادیده گرفته شوند.
نوع دیگری از بازدارندگی که آمریکا می تواند در پیش بگیرد تهدید بقای رژیم است. مقامات ایرانی باید بدانند که اگر از تسلیحات هسته ای استفاده کنند و یا به آن دست پیدا کنند آمریکا یا متحدین منطقه ای اش می توانند بقا آنها و ثبات جمهوری اسلامی را با حملات نظامی متعارف تهدید کنند.
مساله ی دیگری که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته این است که چه عواملی می تواند تلاش آمریکا در ایجاد ائتلافی موافق برای مهار ایران را تحت تاثیر قرار دهد.
از جمله عوامل مهم می توان به رابطه ایران با همسایگانش اشاره کرد. آیا ایران با همسایگانش در صلح به سر می برد و یا درگیر جنگ و بحران است؟
در واقع وضعیت واقعی هسته ای ایران به مراتب از این واقعیت که همسایگانش ایران را دولتی در آستانه ی هسته ای شدن تصور کرده و مطابق آن در منطقه عمل کنند. دارای اهمیت کمتری است.
در نتیجه تصوری که همسایگان از برنامه هسته ای ایران دارند می تواند تلاشهای آمریکا برای کسب حمایت در مهار ایران هسته ای را تحت تاثیر قرار دهد.
بنا به اعتقاد نویسنده، در طول دهه 1990، همسایگان ایران تلاشهای آمریکا برای انزوای سیاسی و اعمال فشار اقتصادی علیه جمهوری اسلامی را نپذیرفتند، آنها معتقد بودند این اقدامات غیر ضروری است و منافع اقتصادی آنها را به خطر می اندازد. آنها برای اجتناب از خصومت همسایه قوی و بزرگشان همچنین حفظ دسترسی به بازارهای تهران ترجیح دادند ارتباطشان با این کشور را حفظ کنند. به همین دلیل همسایگان ایران از مشارکت در انزوای سیاسی و فشار اقتصادی جمهوری اسلامی خودداری خواهند کرد. در واقع این اروپا و امریکا هستند که در نوعی تقسیم کار بین المللی سعی دارند ایران را به لحاظ سیاسی منزوی کرده و آن را تحت فشارهای اقتصادی قرار دهند.
همسایگان ایران تنها زمانی به امریکا و اروپا می پیوندند که خطر دستیابی ایران به سلاح هسته ای را احساس کنند. در این صورت آنها به ایجاد ائتلاف برای مهار ایران و افزایش نقش امریکا در منطقه کمک می کنند و شاید برای مقابله مستقیم با ایران تکثیر بیشتر در منطقه را تشویق کنند. این امر می تواند تصمیم گیرندگان ایرانی را به بازنگری هزینه های بالقوه هسته ای شد نشان تشویق کند.
نتیجه ای که نویسنده از بررسی وضعیت ایران و خاورمیانه می گیرد این است که با وجود طرح های امنیت منطقه ای که با موفقیت نظامی امریکا در عراق برای اجرا در منطقه خاورمیانه در نظر گرفته شده شرایط برای پیاده شدن این طرح های امنیتی به ویژه در خلیج فارس جایی که سیاست های شخصی، رقابت و بی اعتمادی ویژگی بارز آن است آماده نیست.
بر این اساس امریکا باید با تقویت روابط امنیتی دو جانبه موجود (با ترکیه و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و جمهوریهای آسیای مرکزی) برقراری روابط امنیتی دو جانبه جدید (با عراق و افغانستان) و تعقیب اقدامات مشترک منطقه ای (تقویت دفاع موشکی و هوایی) به بهبود همکاری نظامی ـ فنی با دوستان و متحدین منطقه ای بپردازد. چنین رهیافتی اگر چه فاقد طرح هایی برای ایجاد ساختارهای جدید امنیتی و سیاسی منطقه ای است اما به امریکا اجازه می دهد با تلاش های دو جانبه و چند جانبه موجود و از طریق گام های فزاینده پایه های ترتیبات امنیتی جمعی منطقه ای در آینده را پایه ریزی کند.