چرا غرب مصمم است؟
آفتاب‌‌نیوز : 
ولی فراموش نکنیم که پس از واقعه ۱۱ سپتامبر در آمریکا تمامی موئلفه های بین المللی دستخوش تغییر وتحول جدی شد. دراین ارتباط دولت جرج بوش تحت کنترل و فشار شدید نومحافظه کاران مسیحی و لابی یهودی در آمریکا دو برنامه دراز مدت را طراحی و به اجرا گذارد که عبارت بودند از :
۱) تغییر استراتژی آمریکا از "جهانی شدن" به "جهانی سازی"
۲) اجرای طرح "خاورمیانه بزرگ" به منظور دموکراتیزه کردن ساختار نظام های سیاسی کشورهای خاورمیانه تا در پس آن امنیت همه جانبه اسرائیل که دولت آمریکا خودرا موظف به تامین آن میداند، تضمین شود.
به منظور اجرای ۲ سیاست مزبور و در پس حمایت بی نظیر بلوک غرب و حتی دشمنان قدیمی آمریکا مانند چین و روسیه از این سیاستها، عملیات اجرایی آغاز گشت.اولین قربانی در این راه گروه طالبان در افغانستان بودکه روزی به دست همین کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا به منظور مقابله با نفوذ نظامی ارتش سرخ شوروی در شبه قاره هند و در نتیجه جلوگیری از گسترش هژمونی "کمونیسم" در این منطقه که برای غرب اهمیت فوق العاده ای داشت، پایه گذاری شده بود.
قربانی دوم "صدام حسین" بود. شخصیتی که نزدیک به ۲۰ سال به عنوان یک مترسک بیشترین خدمت ممکن را با جنگ علیه انقلاب ایران، اشغال کشور نفت خیز کویت و بسیاری اعمال دیگر که در نتیجه آنها راه ورود آمریکا به منطقه خلیج فارس به عنوان قلب تپنده انرژی جهان باز شد، را به غرب نمود .ولی مشکل این بود که "تضمین امنیت نفت و اسرائیل" با وجود وی میسر نبود. لذا باید جای خود را به کس دیگری می داد. تارومار شدن و شکست برق آسای ارتش عراق که روزی مجهزترین و بزرگترین ارتش خاورمیانه به حساب می امد چهره وابسته دیکتاتور سابق عراق را اشکار کرد ه و به دوران او خاتمه داد.
تحت فشار گذاشتن سوریه به عنوان یکی دیگر از دشمنان اسرائیل و مانعی در راه اجرای طرح خاورمیانه بزرگ، با انواع و اقسام بهانه ها اقدام بعدی بود. خلع سلاح همه جانبه کشور ضعیف و غیر دموکراتیک سوریه آسانترین مرحله از اجرای این استراتژی توسط آمریکا و غرب بود که در دست اجراست.
اما اکنون نوبت ایران است.کشوری که به واسطه دارا بودن جمعیتی نزدیک به ۷۰ میلیون نفر،برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز، ذی نفوذ بودن در کشورهایی مانند عراق،افغانستان،فلسطین و لبنان، داشتن موقعیتی فوق استراتژیک در منطقه و تسلط بر شاهراه آبی تنگه هرمز و ضدیت با اسرائیل، بزرگترین و قدرتمند ترین دشمن آمریکا و غرب در منطقه محسوب می شود.
بی شک جمهوری اسلامی ایران دارای توانایی های هسته ای، مانعی عظیم در راه اجرای سیاستهای غرب و در راس آن آمریکا در مهمترین منطقه جهان بوده و می تواند تمام سرمایه گذاری ها و زحماتی که تاکنون در این جهت صرف شده را عقیم و بی اثر سازد.
به همین دلیل است که غرب در راه جلوگیری از دستیابی ایران به دانش هسته ای با تمام قدرت و وجود مصمم است. حتی اگر رفراندوم ایرانیان تبدیل به رفراندومی "عملی" شود.
حتی اگر "تمام ملت" این "حق" را "بخواهند". ولی امریکا و متحدانش معتقدندکه
ایران نباید "دانش هسته ای" از هر نوع آن داشته باشد،این کابوس "غرب"است.
ولی فراموش نکنیم که پس از واقعه ۱۱ سپتامبر در آمریکا تمامی موئلفه های بین المللی دستخوش تغییر وتحول جدی شد. دراین ارتباط دولت جرج بوش تحت کنترل و فشار شدید نومحافظه کاران مسیحی و لابی یهودی در آمریکا دو برنامه دراز مدت را طراحی و به اجرا گذارد که عبارت بودند از :
۱) تغییر استراتژی آمریکا از "جهانی شدن" به "جهانی سازی"
۲) اجرای طرح "خاورمیانه بزرگ" به منظور دموکراتیزه کردن ساختار نظام های سیاسی کشورهای خاورمیانه تا در پس آن امنیت همه جانبه اسرائیل که دولت آمریکا خودرا موظف به تامین آن میداند، تضمین شود.
به منظور اجرای ۲ سیاست مزبور و در پس حمایت بی نظیر بلوک غرب و حتی دشمنان قدیمی آمریکا مانند چین و روسیه از این سیاستها، عملیات اجرایی آغاز گشت.اولین قربانی در این راه گروه طالبان در افغانستان بودکه روزی به دست همین کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا به منظور مقابله با نفوذ نظامی ارتش سرخ شوروی در شبه قاره هند و در نتیجه جلوگیری از گسترش هژمونی "کمونیسم" در این منطقه که برای غرب اهمیت فوق العاده ای داشت، پایه گذاری شده بود.
قربانی دوم "صدام حسین" بود. شخصیتی که نزدیک به ۲۰ سال به عنوان یک مترسک بیشترین خدمت ممکن را با جنگ علیه انقلاب ایران، اشغال کشور نفت خیز کویت و بسیاری اعمال دیگر که در نتیجه آنها راه ورود آمریکا به منطقه خلیج فارس به عنوان قلب تپنده انرژی جهان باز شد، را به غرب نمود .ولی مشکل این بود که "تضمین امنیت نفت و اسرائیل" با وجود وی میسر نبود. لذا باید جای خود را به کس دیگری می داد. تارومار شدن و شکست برق آسای ارتش عراق که روزی مجهزترین و بزرگترین ارتش خاورمیانه به حساب می امد چهره وابسته دیکتاتور سابق عراق را اشکار کرد ه و به دوران او خاتمه داد.
تحت فشار گذاشتن سوریه به عنوان یکی دیگر از دشمنان اسرائیل و مانعی در راه اجرای طرح خاورمیانه بزرگ، با انواع و اقسام بهانه ها اقدام بعدی بود. خلع سلاح همه جانبه کشور ضعیف و غیر دموکراتیک سوریه آسانترین مرحله از اجرای این استراتژی توسط آمریکا و غرب بود که در دست اجراست.
اما اکنون نوبت ایران است.کشوری که به واسطه دارا بودن جمعیتی نزدیک به ۷۰ میلیون نفر،برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز، ذی نفوذ بودن در کشورهایی مانند عراق،افغانستان،فلسطین و لبنان، داشتن موقعیتی فوق استراتژیک در منطقه و تسلط بر شاهراه آبی تنگه هرمز و ضدیت با اسرائیل، بزرگترین و قدرتمند ترین دشمن آمریکا و غرب در منطقه محسوب می شود.
بی شک جمهوری اسلامی ایران دارای توانایی های هسته ای، مانعی عظیم در راه اجرای سیاستهای غرب و در راس آن آمریکا در مهمترین منطقه جهان بوده و می تواند تمام سرمایه گذاری ها و زحماتی که تاکنون در این جهت صرف شده را عقیم و بی اثر سازد.
به همین دلیل است که غرب در راه جلوگیری از دستیابی ایران به دانش هسته ای با تمام قدرت و وجود مصمم است. حتی اگر رفراندوم ایرانیان تبدیل به رفراندومی "عملی" شود.
حتی اگر "تمام ملت" این "حق" را "بخواهند". ولی امریکا و متحدانش معتقدندکه
ایران نباید "دانش هسته ای" از هر نوع آن داشته باشد،این کابوس "غرب"است.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید