آفتابنیوز : به گزارش مهر، سال ۹۲
کمپین دعوت از مرتضی درخشان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری از کمپین
بسیاری از چهره های اصولگرا و اصلاحطلب مخاطب بیشتری را به خود جذب کرد و
حتی پای مرتضی درخشان را مطبوعات رسمی هم کشاند. حالا درخشان دوباره هوس
انتخابات کرده و به قول خودش احساس تکلیفش درد میکند و میخواهد در
انتخابات سال آینده شرکت کند. نوشته های طنز درخشان در فیسبوک و اینستاگرام
مخاطبان زیادی برایش جور کرده و خیلیها از او دعوت کردند تا دوباره وارد
عرصه انتخابات شود. «روح الله رجایی» روزنامه نگاری است که مدیر کمپین
مرتضی بوده و بخش اصلی کار به دوش اوست. حالا این گروه انتخاباتی مهمان
مجله مهر شدند تا به عنوان اولین نامزد انتخاباتی حضور «مرتضی درخشان» را
اعلام کنند:
آقای درخشان شما
سابقه اعلام کاندیداتوری ریاست جمهوری در سال ۹۲ را دارید و یکی دو هفته
پیش هم گفتید که احساس تکلیف کرده و میخواهید مجدد در عرضه انتخابات حضور
پیدا کنید. علت این حجم از احساس تکلیف چیست؟درخشان: ما
تجربه خوبی در سال ۹۲ داشتیم و دوست داریم این تجربه را در سال ۹۶ هم تکرار
کنیم. سال ۹۲ خیلی اتفاقی بود؛ اما امسال خیلی با برنامه است و با
برنامهریزی قبلی است.
ماجرای احساس تکلیف سال ۹۲ چه بود؟درخشان:
یک سری کمپینهای انتخاباتی در فضای مجازی راه افتاد که آدمها مدام
میگفتند که کمپین دعوت از فلانی برای حضور در انتخابات. درصورتیکه معلوم
بود خودشان پشت کمپین بودند اما طوری وانمود میکردند که انگار مردم از
آنها دعوت کردهاند که در انتخابات شرکت کنند. بسیاری از رجال سیاسی که
عدهای ثبتنام کردند و عدهای هم نکردند. عدهای هم کمپینهایی مثل ما
تشکیل دادند اما آنها از خط قرمزها عبور کردند و حرفهایی زدند که حاوی
توهین بود؛ اما شکر خدا بین این کمپینها ما توفیق بیشتری داشتیم و کمپین
ما از خیلی از کمپین چهرههای سیاسی فالوئر بیشتری جذب کرد. هدفمان این بود
که جوابی به برخی رجل سیاسی بدهیم که بیخود و بیجهت اعلام شرکت در
انتخابات میکنند.
رجایی: من یکشب به آقای درخشان گفتم شما از آقای
فلانی آیا ریش شما از فلان چهره سیاسی کوتاهتر است؟ که بلندتر است. سواد
کمتری داری؟ که نداری. محبوبیتت بیشتر نباشد کمتر نیست چون بالاخره آقای
درخشان در انجمنهای ادبی بسیار فعال و شناختهشده بود. برخی از همین
کمپینها در همان اول مشخص شد که مردمی نیست وگرنه کاملاً مشخص بود که آقای
فلانی مگر چه ویژگی دارد که مردم بخواهند از او دعوت کنند. خلاصه هر طور
حساب کردیم درخشان از برخی نامزدهای سال ۹۲ ویژگیهای بیشتری داشت.
یک بیوگرافی از خودتان به مخاطبانتان میدهید که مردم «مرتضی درخشان» را بهتر بشناسند؟درخشان:
من یک خبرنگار تجربی هستم. از سال ۸۰ از شبکه خبر شروع کردم. متولد سال
۱۳۶۳ و در خوزستان به دنیا آمدهام. بعد وارد خبرگزاری ایپنا شدم و از آن
به بعد بهصورت مداوم در رسانهها حضور داشتم. کار اصلی من نوشتن است؛ شاید
از خبرنگاری فاصله گرفته باشم ولی هرجایی که هستم؛ کارم نوشتن بوده است.
در دانشگاه تربیتبدنی خواندم اما بعد از ۱۰۰ واحد رهایش کردم. من خودم
ورزشکار بودم و ورزش جودو را پیگیری میکردم. بااینکه خبرنگار ورزشی بودم
اما حوزه اصلیام حوزه اجتماعی بود.
حتماً کاندیداتوری برای چهرههای سیاسی محدودیت و دردسر ایجاد میکند. این دردسرها برای شما چه شکلی بوده است؟درخشان:
اول اینکه من در محیط کار بسیار جدیتر از محیط فضای مجازی هستم. معمولاً
جایی که کار میکنم همه مرا میشناسند؛ یعنی اگر حس کنم جایی هستم که مرا
جدی نگیرند، کار نمیکنم.
واکنش خانواده نسبت به حضور شما در انتخابات قبل چه بود؟درخشان:
مادرم یکبار به پدرم خیلی جدی گفت که از مرتضی شکایت کن! به خاطر مطلبی
که دربارهاش در همشهری جوان نوشتم. پدرم هم در دور قبل خیلی جدی به من گفت
که اگر با این کار اتفاقی برایت بیفتد؛ خودت تنها هستی و من کاری برایت
انجام نمیدهم!
واکنش مردم به چه شکلی بود؟ وارد شدن به این فضا که تا حدی شوخی و طنز هم داشت. باعث شده مردم طور خاصی با شما رفتار کنند.
رجایی: مردم واقعاً نامه آوردهاند و گفتهاند تو را به خدا مشکل ما را حل کنید.
درخشان:
واکنشها همه مثبت بوده است. یک نفر در سوئیس به پدرم گفته بود ایرانیها
در اینجا دارند خیلی جدی کمپین مرتضی را پی گیری میکنند. حتی یک نفر در
دوبی به پدرم گفته بود این مرتضی درخشان که میخواهد رئیسجمهور شود چه کسی
است؟ با شما نسبت دارد؟ پدرم هم گفته بود که پسرم هست و بنده خدا حسابی
ذوق کرده بود. ولی چیز خیلی خوبی که از مردم میگیرند همین خندیدن آنهاست.
برای همین خیلی اوقات وقتی حالم خوب نیست. زور خودم را میزنم که یکچیزی
بنویسم که مردم بخندند. وقتی جواب میدهند روی خوشنشان میدهند حال خودم
حسابی خوب میشوند.
در سال ۹۲ توقع داشتید که آنقدر کار را بگیرد؟درخشان:
انتخابات ۹۲ اولین سالی بود که فضای مجازی را در انتخابات ریاست جمهوری به
شکل جدی و همهگیر تجربه میکردیم. سال ۸۸ فقط نخبگان فیسبوک و توییتر
عضو بودند و سال ۹۲ این شبکهها خیلی رونق داشت و پستهای ما خیلی دیده شد.
همینالان خبر کاندیداتوری ما در تلگرام نزدیک ۱۰۰ هزار بازدید داشته است.
سال ۹۲ چون این کار اولین بار بود انجام میشد طبیعی بود که یک سری از
برآوردهای ما منطقی نبود. چون مردم برای اولین بار با چنین چیزی روبرو
میشدند.
رجایی: روزهای اول نشانههایی آمد که ما فهمیدیم راه را
درست میرویم. صفحه فیسبوک در همان شب اول به ۱۰۰ هوادار رسید. یک سری هم
به ما قول همکاری داده بودند که بعدازآن ناپدید شدند.
پشتصحنه کار به چه شکل بود؟رجایی:
این کار جلسه ایده پردازی داشت. متن نوشته میشد. تصاویر تعیین میشد.
چند ماه مانده به انتخابات خیلی فضای سختی بود؛ اما ما واقعاً هدف داشتیم و
یکی از اهداف مهم ما این بود که این احساس تکلیف کاذب برخی آقایان را
گلدرشت نشان دهیم.
الآن چه شد که در انتخابات ۹۶ قصد شرکت دارید؟رجایی:
ما این دوره هم احساس تکلیف کردیم که در انتخابات شرکت کنیم و تنها یک شرط
داریم که از انتخابات کنار بکشیم. اینکه اصلاحطلبها، اصولگراها، جبهه
ایستادگی، جبهه پایداری و جبهه ماندگاری و همه اینها باهم یک کاندیدا
بدهند. اگر به این اجماع رسیدند و اگر ما کاندیدایشان را تائید کردیم؛ از
صحنه انتخابات کنار میکشیم. چون بهمراتب محبوبیت مرتضی درخشان از محبوبیت
بسیاری از این ثبتنام کنندهها بیشتر است.
حالا فکر میکنید امسال چه اتفاقی بیفتد؟رجایی:
امسال به دلیل همزمانی دو انتخابات خیلی مهم، یعنی ریاست جمهوری و شورای
شهر آدمهای زیادی جلو میآیند. میگویند من رئیسجمهور نمیشوم؛ اما
شهردار که میتوانم بشوم. معاون وزیر و استاندار که میتوانم بشوم. عرصه
انتخابات ریاست جمهوری تبدیل به سهم خواهی یک سری از آدمها شده است.
ثبتنام میکنند که وزن خودشان را بالا بکشند. بعد میگویند فلانی کاندیدای
ریاست جمهوری هم شده است. مخصوصاً اگر تائید شوند که دیگر هیچ! اما وقتی
نگاه میکنید میبینید که نه عقبه دارد نه سواد دارد و نه حتی در طول عمرش
کار مفیدی کرده است!
این کمپینها چقدر برای شما شهرت و محبوبیت به همراه داشت؟رجایی:
در اتوبان داشتیم میرفتیم یک نفر از پشت چراغ زد و ما سرعت را کم کردیم
فکر کردیم گشت بزرگراه است؛ اما آمد جلو و گفت آقای درخشان ما به شما رأی
میدهیم.
فکر نمیکنید در این شهرت ظاهر منحصربهفرد مؤثر بود؟درخشان:
واقعیت این است که خیلی از رفقای ما آمدند مشابه این کار را انجام دادند
اما کارشان نگرفت. ظاهر بخشی از این شهرت هست اما همهاش نیست؛ اما خیلی از
آدمها هم از ظاهر من میترسند. یکچیز مهمی که طنز دارد این است که شما
وقتی کار طنز میکنید خودتان جدی باشید؛ اما در کل کاراکتر شخصی من در این
قصه مؤثر بود.
چقدر این کمپین شما را جدی گرفته شد؟درخشان:
سال ۹۲ یک بنده خدایی در کنفرانس خبریاش کارت هدیه ۲۰۰ هزارتومانی داده
بود. من هم یک عکس گرفتم که نشستهام پشت میز و دارم بستههای ۵۰۰ تومانی
درست میکنم برای خبرنگارها آنوقت مردم زیرش کلی فحش به من داده بودند که
چرا پول بیتالمال را به خبرنگارها میدهید!
برای تبلیغ هم سراغتان آمدند؟درخشان:
من تبلیغ کردن در صفحهام را توهین به مخاطب میدانم. چون من سلبریتی
نیستم که بخواهم از این کارها بکنم. موضوع این است که جنس من جنس همین
آدمهاست. من معتقدم که این مردم هوادار نیستند. دوست من هستند. من تمام
دایرکتهایم را جواب دادهام. جواب دادهام که من دیدم. من از جنس همین
مردم هستم. آیا قبل از من تیم چک و خنثی اینجا آمده است؟ من از ماشین شخصی
خودم استفاده میکنم و هیچ محافظی ندارم. من کلاً اسفند و گوسفند را ممنوع
کردهام.
انتهای آن کمپین به کجا ختم شد؟درخشان: ما رأی آوردیم و من رئیسجمهور شدم.
شعار انتخاباتی شما در این دوره چیست؟رجایی: شعار اصلی ما این است که «هر گردی، گردو نیست»
درخشان:
مردم ما هم اخلاق عجیبی دارند. مردم ما بر اساس نمادها، سبک زندگی و
اینطور چیزها رأی میدهند. ما از دوران دولت اصلاحات مردی با عبای شکلاتی و
ریش خوشگل داشتیم و بعد میرسیم به کاپشن احمدینژاد و کلید روحانی.
متأسفانه مردم ما یکخرده وارد بازی میشوند. انتخابات مردم ما بر اساس
جذابیتهایی بهغیراز کارنامه است. مردم مقداری با شور رأی میدهند
رجایی:
در این دوره چند نماد داریم. اولی گردو است و همینکه مردم بفهمند هر گردی
گردو نیست. مردم اگر این موضوع را بفهمند همه چی حل میشوند. ریاست جمهوری
سالها تبلیغاتش روی شعار بود؛ مثلاً سازندگی، اصلاحات و بعدازآن رسید به
رنگ. در انتخابات قبل رسید به نماد و نماد را چیزی انتخاب کردند که در جیب
همه وجود دارد. یکی از نمادهای ما هم در این دوره کلید است؛ اما کلیدی که
در را باز کند اما قفل نکند. نماد بعدی ما جارو است. ما با جارو ممکن است
خیلی از کسانی که لازم است جارو شوند را پاککنیم.
یک مقدار زود کار را آغاز نکردید؟درخشان:
ما تبلیغات نکردیم. ما اعلام حضور کردیم. درواقع داریم رویش فکر میکنیم
منتهی بلندبلند فکر میکنیم. یکی از علتهایی که ما این کار را کردیم این
است که مردم از ما خواستند که حضور پیدا کنیم. صرفاً یک روزنامه انتخاباتی
راه انداختیم که آنهم خیلی جدی نیست.
رابطه شما با دولت آقای روحانی چگونه است؟درخشان: ما هیچکس را قبول نداریم! چه آقای روحانی چه هرکس دیگری. ما مخالف کسی نیستیم ولی متأسفانه هیچکس را قبول نداریم.
با ترامپ چهکار میکنید؟درخشان:
ترامپ که از خودمان است. ما از سال ۹۲ که کار را آغاز کردیم. ترامپ هم جزء
کسانی است که سال ۹۲ از ما کمک گرفت. ما معتقدیم که زبان ترامپ را بهتر از
بقیه میفهمیم.
نظرتان درباره برجام چیست؟درخشان: لزومی ندارد هر دولتی که بیاید با دولت قبل مخالفت کند. بههرحال کار برجام هم تمامشده است.
سیاست خارجی در دولت شما به چه شکل خواهد بود؟درخشان:
ما قطعاً دلار را به ۱۰ هزار تومان رساندیم. چون اینطور که به نظر میآید
هر رئیسجمهوری که میآید قیمت دلارها بالاتر میبریم اینطوری فکر میکنم
مردم هم خوشحالتر میشوند.
هر رئیسجمهوری که میآید یک سری سفارت بسته و یک سری باز میشود، برنامه شما چیست؟درخشان:
بستگی دارد. دیوارهایی هستند که قابلیت صعود دارند. بعضی از دیوارها یک
مقدار سخت است. برای همین یک منجنیق در اختیار دوستان قرار میدهیم؛ اما من
ترجیح میدهم که سفارت تایلند را اشغال کنیم. بههرحال خاک تایلند است.
اگر آنجا رویمان نمیشود برویم. اینطوری که رویمان میشود.
رئیسجمهور چه ویژگی باید داشته باشد؟درخشان:
ما معتقدیم که رئیسجمهور باید سیر باشد؛ یعنی آنقدر قبلاً خورده باشد که
لازم نباشد وقتی بهجایی رسید، چشم به مال مردم داشته باشد. الآن آدمهایی
هستند که ۱۰۰۰ میلیارد برایشان پول خرد است و دیگر نگاهی به مال مردم
ندارند؛ یعنی مال آنها و مردم دیگر قاتی شده است. به روش «شکم سیر» هم
برخورد میکنند. به نظرم خیلی از گرسنههایی که وارد سیاست میشوند اصلاً
نباید جایی داشته باشند!
شما برادر دارید؟ اگر دارید در دولت شما چه جایگاهی دارند؟درخشان:
دو برادر دارم. من برادر بزرگترم را بهعنوان بازرس ویژه، مسئول دفتر و
بقیه چیزها انتخاب میکنم. برادر بزرگترم میتواند در پشت پرده هر کاری که
دلش خواست انجام بدهد اما حق ندارد اینور پرده بیاید. اگر میخواهید مرا
باکسی مقایسه کنید همین اول بگویم که «فریدون» هیچ ربطی به رجایی ندارد.
برادر بزرگترم میتواند هر غلطی دلش خواست انجام بدهد. واقعاً میتواند.
اینکه آدم به همخون خودش مسئولیت بدهد کار خوبی است. مسئولیت خوب است. پست
دادن خوب نیست.
اولین سفر استانی شما کجا خواهد بود؟درخشان: قطعاً سفر استانی را از شمال شروع میکنم.