اجتماعی » عمومی
کد خبر: ۴۱۷۸۸۶
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۹
مرد همسرکش:ژاله از یک ماشین مدل بالا پیاده شد؛ دیگر طاقت نیاوردم و او را کشتم
اسفندماه سال ٩٣ مردی به نام کاوه به مأموران کلانتری ١٤٠ باغفیض گزارش داد همسرش گم شده است. او گفت همسرم ژاله برای خرید از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت.
آفتابنیوز : با مشخصاتی که این مرد در اختیار پلیس گذاشت، مأموران جسد زنی را در اطراف دماوند پیدا کردند و سپس جسد از سوی خانواده ژاله شناسایی شد. وقتی متخصصان پزشکی قانونی جسد را بررسی کردند، عنوان کردند این زن بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن کشته شده است. پلیس با توجه به تحقیقاتی که انجام داد، متوجه شد ژاله و کاوه از مدتها قبل با هم اختلافاتی داشتهاند و به این ترتیب مرد جوان برای توضیح درباره این اختلافات بازداشت شد؛ هرچند او در اولین بررسیها گفت در ماجرای قتل نقش ندارد، اما با توجه به مدارکی که مأموران به دست آورده بودند، مجبور به اعتراف شد.
به گزارش شرق ، متهم گفت: ١٢ سال قبل بود که با ژاله ازدواج کردم و پسری ١٠ساله دارم. من راننده آژانس بودم و بعد از تولد فرزندم مجبور بودم زمان بیشتری کار کنم. مدتی که گذشت، همسرم مدام همراه دوستانش به میهمانی میرفت.
وقتی هم به خانه میرسید، پرخاشگری میکرد. هرچه تلاش کردم مانع رفتن او به این جشنها شوم، فایده نداشت تا اینکه متوجه شدم دوستانش او را به مصرف شیشه معتاد کردهاند. اعتیاد همسرم به شیشه و روابطی که برقرار کرده بود، خیلی من را اذیت میکرد؛ او با مردان زیادی رابطه داشت. این موضوع را به یکی از اعضای خانوادهاش هم گفته بودم. من میخواستم همسرم در زندگی با من بماند چون ما یک پسر داشتیم و اگر جدا میشدیم، برای پسرمان بد میشد به همین دلیل به همسرم پیشنهاد دادم مدتی جدا از هم زندگی کنیم تا او حالش خوب شود و دوباره برگردد اما این روش هم فایدهای نداشت. تا اینکه روز حادثه وقتی داشتم از سر کار برمیگشتم، همسرم را دیدم که مقابل در خانه از یک ماشین مدلبالا پیاده شد. راننده مرد غریبهای بود. همسرم رفتار ناشایستی از خودش نشان داد و بعد هم به خانه رفت. آنقدر از این موضوع ناراحت شدم که نتوانستم خود را کنترل کنم. وقتی به خانه رفتم، با یک شال او را خفه کردم و بعد هم جسدش را به اطراف دماوند بردم و در آنجا رها کردم.
با توجه به ادعایی که این مرد مطرح کرده بود، مأموران از اعضای خانواده ژاله هم بازجویی کردند و یکی از آنها تأیید کرد به خاطر روابط ژاله درگیریهایی بین این زوج بوده است. با توجه به مدارک بهدستآمده کیفرخواست علیه متهم صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهار دادگاه کیفری استان تهران رفت.
بعد از اینکه نماینده دادستان از کیفرخواست دفاع کرد و اولیای دم نیز درخواست قصاص خود را مطرح کردند، متهم در جایگاه حاضر شد. او یک بار دیگر اعترافات قبلیاش را تکرار کرد و گفت: وضعیت زندگی من آنقدر به هم ریخته است که حالا پسرم که ١٢ساله است در بهزیستی زندگی میکند. من پدر و مادر ندارم و مجبور شدم فرزندم را به خواهرم بسپرم و او هم چون نمیتوانست از بچه نگهداری کند، پسرم را به بهزیستی سپرد. اگر ژاله دست از اعتیاد و رفتارهای غیراخلاقی و بیشرمانهاش بر میداشت، هیچکدام از این اتفاقات نمیافتاد.
با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
به گزارش شرق ، متهم گفت: ١٢ سال قبل بود که با ژاله ازدواج کردم و پسری ١٠ساله دارم. من راننده آژانس بودم و بعد از تولد فرزندم مجبور بودم زمان بیشتری کار کنم. مدتی که گذشت، همسرم مدام همراه دوستانش به میهمانی میرفت.
وقتی هم به خانه میرسید، پرخاشگری میکرد. هرچه تلاش کردم مانع رفتن او به این جشنها شوم، فایده نداشت تا اینکه متوجه شدم دوستانش او را به مصرف شیشه معتاد کردهاند. اعتیاد همسرم به شیشه و روابطی که برقرار کرده بود، خیلی من را اذیت میکرد؛ او با مردان زیادی رابطه داشت. این موضوع را به یکی از اعضای خانوادهاش هم گفته بودم. من میخواستم همسرم در زندگی با من بماند چون ما یک پسر داشتیم و اگر جدا میشدیم، برای پسرمان بد میشد به همین دلیل به همسرم پیشنهاد دادم مدتی جدا از هم زندگی کنیم تا او حالش خوب شود و دوباره برگردد اما این روش هم فایدهای نداشت. تا اینکه روز حادثه وقتی داشتم از سر کار برمیگشتم، همسرم را دیدم که مقابل در خانه از یک ماشین مدلبالا پیاده شد. راننده مرد غریبهای بود. همسرم رفتار ناشایستی از خودش نشان داد و بعد هم به خانه رفت. آنقدر از این موضوع ناراحت شدم که نتوانستم خود را کنترل کنم. وقتی به خانه رفتم، با یک شال او را خفه کردم و بعد هم جسدش را به اطراف دماوند بردم و در آنجا رها کردم.
با توجه به ادعایی که این مرد مطرح کرده بود، مأموران از اعضای خانواده ژاله هم بازجویی کردند و یکی از آنها تأیید کرد به خاطر روابط ژاله درگیریهایی بین این زوج بوده است. با توجه به مدارک بهدستآمده کیفرخواست علیه متهم صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهار دادگاه کیفری استان تهران رفت.
بعد از اینکه نماینده دادستان از کیفرخواست دفاع کرد و اولیای دم نیز درخواست قصاص خود را مطرح کردند، متهم در جایگاه حاضر شد. او یک بار دیگر اعترافات قبلیاش را تکرار کرد و گفت: وضعیت زندگی من آنقدر به هم ریخته است که حالا پسرم که ١٢ساله است در بهزیستی زندگی میکند. من پدر و مادر ندارم و مجبور شدم فرزندم را به خواهرم بسپرم و او هم چون نمیتوانست از بچه نگهداری کند، پسرم را به بهزیستی سپرد. اگر ژاله دست از اعتیاد و رفتارهای غیراخلاقی و بیشرمانهاش بر میداشت، هیچکدام از این اتفاقات نمیافتاد.
با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه انتشار یافته: ۱۲
بهتر بو تیتر می زدید مرد واقعی... پاسخ ها
ناشناس
|
| ۱۱:۲۷ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۴
به این نمی گن مردانگی می گن دیوانگی. اولا مدت ها چشمش رو کارهایی که همسرش کرده بسته و بعد هم غیر عقلانی ترین واکنش ممکن رو نشون داده. کشور قانون و دادگاه داره می رفت دادگاه و جدا می شد بهتر از این وضعیتی است که برای همه درست کرد.
اگه شوهره درست بگه همچین زنی فقط لایق مرگ بوده
او باید جدا می شد و برای همیشه این زن را هم فراموش می کرد. با کشتن چیزی درست نمی شه، آینده نا معلوم برای بچه!!!!
توبي كه ميگي مرد واقعي از رو تعصب ،اين زن رو بايد طلاق ميداد ميرفت از بچش هم خودش نگهداري ميكرد،مگه قانونه جنگله هر كي هر غلطي دلش خواست بكنه!!مثلاً شما يك اشتباه ناخواسته بكني يكي بزنه سرت رو بشكنه اين به نظرتون درسته !!!
متاسفانه شرایط جامعه ایران بعلت مشگلات اقتصادی طوری شد که مرد ها باید کار بیشتری انجام دهنند تا بتوانند مخارج زندگی را تامین کند از طرفی نبودن مرد در خانه ونبودن سر گرمی در زندگی یک سری بدنبال جمع شدنند دور هم ودر یک لحظ پای مواد ومشروب در پار تها بمیان میآید وخود به خود افراد آلوده میشونند حال مرد یا زن فرق نمی کند .از طرفی فشار عصبی کار باعث میشود که این آقا دست بکار خلاف بزند
مرگ راه حل خوبی برای جامعه سالم نیست.
درود بر این مرد بزرگ .خداکنه ازادش کنند
کودک و خانواده به وقت گذاشتن بیش از پول نیاز دارند
خاک تو سر این مرد خب طلاقش میدادی
تنها چیزی که بی ارزش است و حمایتی از آن صورت نمی گیرد خانواده است.
تقاضای طلاق کنی اولا ومعمولاهیچ راه اثباتی برای گند کاریای خانوم نیست (چهارشاهد عادل وبالغ وغیره وغیره)یا میری زندان وحیثت واعتبارت وشخصیتت لجن مال میشه یا بایدهست ونیستت خونه ای که باهزار خون دل تهیه کردی اثاثیه نصف حقوقت ماشینت و.... به جای مهریه اجرت المثل وسایر حق وحقوق قانونی دوشیزه مکرمه محترمه؟؟بدی یعنی هرچه برای اینده بچه ات ذخیره کردی باد هوا حالا زده کشته مهریه سرجاشه به وارثین محترمه مکرمه!! تعلق میگره پدرش مادرش خواهرش برادرش بچش یعنی رت ت یعنی کلاف سردر گم وعدالت برقرارمیشه قصه ما به سررسید کلاغه ... برین بخوابین شب ب خیر



