آفتابنیوز : به گزارش ایلنا، دلنوشته فرزند آیتالله هاشمی در شب هفت مرحوم به شرح ذیل است:
پدرم کاش مرا با خود برده بودی
فقط دو روز طول کشید از زمانی که نمیتوانستم چشم از خندههای شیرینت بر سر سفره عقد نوهات لیلی بردارم تا وقتی بالای سر پیکر بیجانت، در حال جان دادن بودم
کاش همان موقع که از هوش رفتم میآمدی و مرا با خود میبردی.
میدانستی دخترت طاقت این همه رنج و غربت را ندارد؟
میدانستی فاطمهات نمیتواند جای خالی تو و رنجها و مظلومیتهایت را ببیند و تاب بیاورد؟
این روزها که همه از تو میگویند بیشتر دلم میسوزد
برای وقتی که بودی و زخم زبان میشنیدی، بودی و تهمت و دروغ به تو میبستند و بودی و صبر میکردی
نه تنها خود صبور بودی که ما را هم تسکین میدادی و بار غم و تشویشمان را سبک میکردی
همانند تو، صبر میکنم. آنقدر صبر میکنم تا صبر هم از صبرم خسته شود.
باباجانم
با تمام وجودم میخواهم یکدفعه بلندشوم و ببینیم همه اینها خواب بوده است، نه فقط مرگت، بلکه دق دادنت، آزارت و شکستن قلبت که جز مهربانی در آن نبود.
پدر عزیزم بیا و مانند عمری که مهربانانه مرا نوازش و غمخواری میکردی، در آغوش بگیر.
بگذار بجای آنکه جسد بیجانت و قبر سردت را بغل کنم در آغوش پرمهرت اینقدر بگریم تا آرام شوم.
طاقت ندارم ببینم آنان که رنجت دادند، مرثیهخوانت شوند.
طاقت ندارم بدون تو و با خاطره زخمهای دلت زندگی کنم.
بیا و مرا با خود ببر که باور نمیکنم بدون تو ماندهام.
ای کاش حداقل دیگر بار نگذاریم که این جماعت نمک نشناس و هوچی ، سایر غمخواران ملت را دق مرگ کنند.
يك يك اين سياه دلان تاوانشان را پس خواهند داد انهم به گونه اي كه كمرشان از درد خرد خواهد شد
فقط كمي صبور باشيد سحر نزديك است .
اگر قرار بود ظلم پايدار باشد هنوز اولين ظالم بر مسند بود !
عرض تسليت به خانواده محترم ، بيشتر زجرهاي اين مرد بزرك به وأسطه افرادي به ايشان وارد امد كه اكنون بيشتر طلبكارند.
ايشان به خاطر اسلام و انقلاب إسلامي همه هجمه ها تحمل كردند
حضرت آیت الله هاشمی واقعا بزرگ منش بودند.
شادی روحشان صلوات .