کد خبر: ۴۲۱۱۲
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۸۴ - ۱۷:۴۴
قسمت دوم

تعارضات در استراتژی کلان امریکا پیرامون برنامه هسته ای ایران

آفتاب‌‌نیوز : 1-2- آسیب پذیرتر شدن منطقه خاورمیانه بر اثر حضور امریکا: یکی از تبعات منفی حضور نظامی امریکا در خاورمیانه طی دو دهه گذشته تضعیف نظام منطقه ای و حتی نظام دولتی و آسیب پذیر شدن دولت ها بوده است که خود زمینه ساز بروز منازعات و جنگ ها بوده است. شکی نیست سیاست مهار دو جانبه امریکا و حضور نظامی این کشور در خلیج فارس انگیزه ایران و عراق را برای تقویت توان دفاعی خود افزایش داده است. خشونت امروز در عراق بی شک از فقر ناشی از تحریم های امریکا علیه عراق در دهه 1990 تاثیر پذیرفته است. امریکا با سیاست های خود دولت های منطقه را تضعیف کرده ولی در عین حال ادعا می کند دولت های منطقه باید با تروریسم و تکثیر سلاح های کشتار جمعی مقابله کنند.
2-2- نبود ترتیبات امنیتی منطقه ای: خاورمیانه از محدود مناطق دنیاست که در آن ترتیبات امنیتی پایدار شکل نگرفته و باعث شده است دولت ها برای تامین امنیت خود به خودیاری روی آوردند. موضوع هسته ای ایران نیز بدون در نظر گرفتن این واقعیت قابل درک نیست یکی از مهم ترین دلایل شکل نگرفتن نظام امنیت منطقه ای در خاورمیانه وجود دولت اسراییل از یک طرف و حمایت بی دریغ امریکا از این دولت از سوی دیگر است.در حالی که اقدامات امریکا در منطقه مشوق سیاست خودیاری رئالیستی اسراییل است ولی امریکا از دولت های دیگر می خواهد از این روش تبعیت نکنند. در نبود ترتیبات امنیتی منطقه ای از یک طرف و مخالفت امریکا با اتکای دولت ها به خود از نظر امنیتی، تنها گزینه پیش روی اتکا به امریکا برای تامین امنیت است که ایران مخالف آن است. تنها گزینه پیش روی اتکا به امریکا برای تامین امنیت است که ایران مخالف آن است. لذا در منطق نومحافظه کاران امریکا، مخالفان این کشور نباید امنیت داشته باشند، چه در عمل مخالف امریکا باشند و چه نباشند.
3-2- افول ابهت امریکا در صورت معامله با ایران: امریکا تمایل خود به راه حل دیپلماتیک و در واقع معامله با ایران را نشان داده، اما از آن بیم دارد که این معامله این گونه در میان مردم منطقه تعبیر شود که امریکا در مقابل ایران کوتاه آمده و خواسته های ایران پذیرفته است. بی شک چنین تصوری بهت امریکا و ترس از این کشور را در میان بسیاری از کشورهای منطقه تحت تاثیر قرار خواهد داد در بلند مدت باعث کاهش اتکای آنان به امریکا از نظر امنیتی خواهد شد و این چیزی است که مطلوب امریکا نیست.
امریکا به هیچ وجه مایل نیست تحت این شرایط معامله بزرگ با ایران بر سر موضوع هسته ای منجر به تایید ضمن قدرت ایران در سطح منطقه شود. این در حالی است که ایران از دهه 1970 همواره یک بازیگر مهم در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس بوده است. ایده آل نومحافظه کاران امریکا پیروی ایران از الگوی لیبی است و این به معنی بی توجهی به واقعیت های سیاست خارجی و منطقه ای ایران می باشد.
4-2- معضل اسراییل: اکنون این باور همگانی در سطح منطقه شکل گرفته است که دلیل اصلی فشارهای امریکا بر ایران در برنامه هسته ای، حفاظت از منابع اسراییل است وگرنه دلیلی ندارد امریکا در مذاکرات هسته ای با کره شمالی شرکت کند ولی از تکرار همین کار در مورد ایران امتناع کند. برخورد تبعیض آمیز امریکا با سلاح های هسته ای اسراییل موضوعی نیست که به همین راحتی بتوان آن را حل کرد.
تا زمانی که سیاست های امریکا در قبال موضوع هسته ای ایران برای تامین امنیت اسراییل و تهدید ایران باشد، چنین چیزی مورد پذیرش افکار عمومی و نخبگان منطقه وحتی قدرت های بزرگ نخواهد بود. امریکا در بلند مدت باید اسراییل را وادار به امضای ان.پی.تی کند، چیزی که احتمال تحقق آن بسیار کم است. عدم تحقق این امر نیز موفقیت امریکا را در یافتن یک راه سیاسی مطلوب کاهش خواهد داد.
5-2- سیاسی بودن موضوع هسته ای: برخورد متفاوت امریکا با برنامه هسته ای ایران قبل و بعد از انقلاب و نیز برخورد متفاوت امریکا با پاکستان، موید آن است که امریکا برخوردهای متفاوتی با دوستان و مخالفان خود دارد و دستیابی متحدان خود به فناوری هسته ای را تهدیدی برای امنیت بین الملل نمی داند. این در حالی است که امریکا فعالیت های هسته ای صلح آمیز مخالفان خود را تهدیدی علیه امنیت بین الملل می داند. موفقیت رویکرد دیپلماتیک امریکا مستلزم کنار گذاشتن استانداردهای دوگانه یا حداقل دستیابی به حداقل استانداردهای مشترک مورد قبول قدرت های بزرگ و نیز کشورهای منطقه است. معنی ضمن این گفته آن است که امریکا امنیت خود را امنیت بین الملل تعریف می کند و تهدیداتی را که متوجه این کشور است تهدیدات علیه امنیت همگان می داند. اما در همان حال ادعا می کند به دنبال اتخاذ یک رویکرد چند جانبه گرایانه در موضوع هسته ای ایران است. سخن گفتن از جانب دیگران و عدم توجه به تهدیداتی که متوجه امنیت آنهاست، احتمال موفقیت امریکا را کاهش خواهد داد.
5-2- ایران و خاورمیانه بزرگ: بوش تصریح کرده است: به دنبال تحمیل دمکراسی لیبرال در خاورمیانه نیست و از یک رویکرد بومی از دمکراسی حمایت می کند. اما از سوی دیگر، نومحافظه کاران امریکا تلاش کرده اند به شیوه های مختلف مردم سالاری دینی ارائه شده از سوی ایران را تضعیف کرده و به حاشیه برانند. اگر امریکا دمکراسی دین را می پذیرد و معتقد است دمکراتیزاسیون موجب کاهش علاقه مندی به سلاح هسته ای می شود، چرا با مدل ارائه شده از سوی ایران مخالفت می کند و حتی می کوشد ایران از طریق اجرای طرح خاورمیانه بزرگ در سطح منطقه منزوی کند. تا زمانی که امریکا تکلیف خود را با الگوی ایران روشن نکرده است، نمی تواند از طریق دمکراتیک کردن کشورهای عرب منطقه ایران را در محاصره دمکراتیک قرار دهد. مهم تر از همه اینکه منطقه مستعد تحقق طرح خاورمیانه بزرگ نیست که امریکا بخواهد از این طریق ایران را در سطح منطقه منزوی کند.
ادامه دارد
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین