آفتابنیوز : "پيد كاپل" تصريح دارد: بگذاريد ما هم همانند نمايندگان كنگره فرض را بر اين بگذاريم كه دولت بوش واقعا نگران تسليحات كشتار جمعي بود و آنها معتقد بودند اين تسليحات در زرادخانههاي صدام وجود دارد و ممكن است در اختيار رهبران گروه القاعده كه حملات ۱۱سپتامبر را برعهده داشتند، قرار گيرند.
وي در مقالهاي كه در پايگاه اينترنتي روزنامه نيويورك تايمز منتشر كرد، نوشت: هرچند اين يك انگيزه منطقي براي حمله به عراق بود، ولي قطعا پس از گذشت سه سال و يافت نشدن هيچ تسليحات كشتار جمعي، باقي ماندن نيروهاي نظامي آمريكا در عراق از دليل استواري برخوردار نيست.
كاپل نتيجه ميگيرد كه پس حمله آمريكا به عراق بخاطر كشف تسليحات نبوده و ادامه در معرض خطر قرار دادن جان آمريكاييها در عراق فرضيه حمايت از اسراييل را برخواهد انگيخت و دربرخي موارد نيز شايعات ضدصهيونيسم به گوش مي رسد.
اين روزنامه نگار آمريكايي تصريح دارد: ولي بيتوجهي دولت بوش به اتهاماتي مبني بر اينكه آمريكا بخاطر نفت با عراق وارد جنگ شد بسيار عجيب است.
وي توضيح داد كه "جريان داشتن نفت به خارج از خليج فارس از طريق تنگه هرمز طي بيش از نيم قرن گذشته جزء پايه و اساس سياستهاي خارجي آمريكا بوده است".
كاپل بااشاره به كودتاي نظامي در ايران كه توسط افسران اطلاعاتي آمريكا و انگليس برنامه ريزي شد و باعث بركنار شدن دولت "محمد مصدق" گرديد نوشت:
چشمانداز اينكه صنعت نفت انگليس بخاطر نفوذ شوروي سابق در مورد نفت ايران منجر بهانجام يك اقدام جدي شود، باعث گرديد تا "محمد رضا پهلوي" بار ديگر قدرت را در دست گيرد.
بهنوشته وي ،" تعهد بيچون و چراي شاه براي جريان و تجارت آزادانه نفت ايران در پايان دهه ۱۹۶۰به پايه اصلي آنچه از آن به عنوان دكترين نيكسون ياد ميشد مشهور گرديد كه بر اساس آن متحدان آمريكا بهعنوان قائم مقامهاي منطقهاي براي حفظ صلح و امنيت انتخاب شده بودند".
"فروش تسليحات پيچيده نظامي آمريكا به ايران نيز با هدف صورت ميگرفت.
نخست آنكه بخش عظيمي از دلارهاي نفتي را كه ايران از آن بهره مند بود را باز پس گيرد و دوم اينكه نيروي هوايي شاه مجهز گردد".
اين روزنامه آمريكايي اظهارداشت: البته اتكا به ايران براي حفظ ثبات در خليج فارس داراي حمايت دو حزبي بود و در سال ۱۹۷۷نيز "جيمي كارتر" در سفر خود به تهران "ايران را جزيره ثبات در يكي از دشوارترين نقاط جهان" دانست.
كاپل مينويسد: البته تا سال ۱۹۷۹كه (امام)آيت الله خميني(ره) دولت شاه را از بين برد، كارتر در آخرين سخنراني ساليانه خود گفته بود يكي از اصول سياست خارجي ما بدون تغيير مانده است و آن اينكه هر تلاش خارجي براي بهدست گرفتن كنترل خليج فارس بهعنوان تهاجم عليه منافع حياتي آمريكا تلقي خواهد شد و چنين حملهاي با هر اقدام لازم ازجمله اقدام نظامي مواجه خواهد شد".
بهنوشته وي، دولت ريگان نيز نيت خود براي ادامه دفاع ازجريان آزاد نفت خاورميانه را اعلام كرده بود و در مارس " ۱۹۸۱كاسپر وينبرگر" وزير دفاع او اعلام كرد آمريكا به دنبال پايگاههاي نظامي جديد در خليج فارس است.
اين روزنامهنگار آمريكايي ميافزايد: متعاقبا آمريكا پايگاههاي نظامي خود را در عربستان سعودي تاسيس كرد و در قبال آن هواپيماهاي "آواكس" به دولت عربستان فروخت كه اين اقدام با انتقادات شديدي مواجه شد.
كاپل افزود: در سال ۱۹۹۰نيز كه صدام به كويت حمله كرد و به نظر رسيد ممكن است به عربستان نيز حمله كند، "ديك چني" كه در آن زمان وزير دفاع آمريكا بود اظهار داشت اين منطقه، تامينكننده نفت مورد نياز جهان است و كنترل چنين منطقهاي توسط هركسي بخصوص افرادي چون صدام با ارتش بزرگ و تسليحات پيچيده، در واقع كنترل گلوگاه اقتصاد آمريكا و اقتصاد جهان خواهد بود.
وي نوشت: چيزي كه چني در آن زمان گفت صحيح بود و همچنان نيز اين گونه است زيرا توليدكنندگان نفت جهان روزانه حدود ۸۰ميليون بشكه نفت توليد مي كنند و مصرفكنندگان بزرگ نفت جهان كه امروزه چين و هند نيز به آن پيوستهاند روزانه ۸۰ميليون بشكه نفت استفاده ميكنند و چنانچهصدور نفت از خليج فارس بخاطر جنگ داخلي در عراق، قطع فروش نفت ايران و يا بيثباتي سياسي در عربستان سعودي، متوقف شود، منبع تامينكننده نفت مورد نياز جهان از بين خواهد رفت و تاثير آن بر اقتصاد آمريكا و جهان همانند دهه ۱۹۹۰ بسيار ويرانگر خواهد بود.
كاپل ميگويد: چنانچه توجه به اين مسائل هنگام دستور حمله به عراق توسط "جورج بوش" مورد محاسبه قرار نگرفته بود، اين براي نخستين بار طي بيش از ۵۰سال گذشته بود كه جريان داشتن صادرات نفت خليج فارس بخشي از سياست خارجي آمريكا نبوده است.
"البته اين بدان معني نيست كه آمريكا بخاطر در دست گرفتن منابع نفتي عراق به اين كشور حمله كرد، بلكه پس از خروج اكثريت نيروهاي نظامي آمريكا از اين كشور، آمريكا پايگاههاي نظامي در اين كشور احداث خواهد كرد كه به عنوان جايگزين پايگاههايي خواهد بود كه آمريكا در عربستان از دست داده است".
به نوشته اين روزنامهنگار آمريكايي، هرچند ممكن است دلايل امنيت ملي ديگري همچون خطر تبديل عراق به پايگاه منطقهاي تروريستها از ديگر دلايل باقي ماندن نيروهاي آمريكا در عراق باشد، ولي از همه مهم تر تاثير نبود ثبات منطقهاي بر توليدات نفتي از دلايل اصلي ادامه حضور آمريكا در عراق است.
كاپل در پايان نوشته است "هرچند آمريكا سرانجام روزي وابستگي خود را به نفت قطع خواهد كرد ولي تا آن موقع زمان بسيار زيادي باقي مانده و در زمان حاضر علت شيفتگي آمريكا به حفظ امنيت خليج فارس، همچون گذشته بخاطر نفت است.