آفتابنیوز : غلامعلی رجایی در کانال تلگرامی خود نوشت: معلوم است که خیلیها که درجنگ بودند -ازجمله خود من و کسی به نام سعید قاسمی که اخیرا در دروغی وقیحانه پا را از دایره دین و انصاف بیرون نهاده و در یک هرزهپراکنی از تغییر صورت هاشمی پس از مرگ سخن گفته است.- پای رفتنمان لنگ بود و لایق دیدار یار نبودیم و حال و روزمان شد این.
من این را با اکراه وفقط برای درج در تاریخ و برای اینکه دروغی را تکذیب کرده باشم مینویسم وخدا را هم بردرستی سخن خویش گواه میگیرم که آن شب تلخ درموقع غسل هاشمی بزرگ ومظلوم با تنی محدود ازجمله دونوه امام، سید حسن آقا و آقا سیدیاسر و دو فرزند ایشان مهدی ویاسر وچند نفراز بچههای جماران که متکفل غسل بودند حضور داشتم.
خدای شاهد است که با 60 سال عمری که از خداگرفتهام و چهره بعضی انسانها را پس ازمرگ چه شهید و چه غیرشهید کم ندیدهام چهرهای را کمتر به نورانیت و آرامشی را کمتر همانند آرامش هاشمی در بستر مرگ دیدهام. هاشمی عزیز چنان آرام بود که انگار خسته از بیخوابییی به درازای دهها سال، به خوابی عمیق فرورفته است و من که ساعت ده صبح همان روزشاهد سخن گفتن توام با لبخند او با خود بودم، باورم نمیشد این همان هاشمی سرحال و شادمان آن روزصبح است که اکنون بیجان برتخت کهنه ای افتاده وتسلیم محضرحق است، گریان به چشمان بستهاش مینگریستم و دردل نجوا میکردم که انشالله الآن چشمان نافذش را بازمی کند وبرمی خیزد. آرزویی محال.
حین غسل، چندبار وسوسه شدم با موبایل از پیکر بیجان و آرام در محضرحق هاشمی فیلم و عکس بگیرم اما از وی وفرزندان غمزده و بهتزده و مبهوت چهره نورانی پدرحیا کردم و کاش میگرفتم تا راه را بر این هرزهگوییهای سعید قاسمی بسته باشم.
درمصاحبه ام که دو روز پس از ارتحال هاشمی عزیز با روزنامه شرق انجام شد گفتم ابعاد مظلومیت هاشمی با شهید مظلوم بهشتی قابل مقایسه نیست .یکی اش اینکه آن مظلوم اول، حداکثر دوتا سه سال ازدست دوست وغیردوست جفا دید و بلای مظلومیت کشید واین مظلوم دوم،بیش از سی وچند سال مظلومیت دید. دیگراینکه پس ازشهادت مظلوم اول، دامنه تخریبهای علیه او تقریبا فرونشست ولی پس ازارتحال این مظلوم دوم تخریبها ادامه داشته ودارد .
چند روزپس ازارتحال، که هنوز کفن هاشمی خشک نشده کسی را به سیما آوردند تا او را با زبیر مقایسه و لقب مفسد فی الارض به اوبدهد ودیگری را بیاورند تا هاشمی را ساکت فتنه بنامد.
کاش مصلحت بود وظرفیتی بود تا می گفتم دیروزکه فرزند یکی ازعارفان راه رفته از شیراز پیش من آمد واز قول پدر ارجمندش درباره شکوه وجلال ومنزلت هاشمی پس از مرگ واستقبالی که امام و اولیای وی پس از ارتحال از او نمودهاند چه چیزهایی گفت.
از صمیم دل دعا میکنم کسانی امثال حمید رسایی و سردارسعید قاسمی و علاءالدین بروجردی و... که جفا میکنند و پس از مرگ هم به مرده لگد میزنند به خود بیایند و توبه کنند. شاید توبهشان پذیرفته شود.
امثال شعبون بي مخ هايي مانند قاسمي حرفشان ارزشي ندارد ! جبهه رفتن به تنهايي ارزشي ندارد
يك عده معتاد و دزد هم به جبهه رفتن كه به نان و نوا برسن !!! فيلم إخراجي ها يادتان نيست ؟!
......
امروز هم هاشمی کبیر به کوری چشم امثال رسایی و قاسمی ، عزیز ترین است .
روزی چند تن از مخالفان حضرت موسی به نزد عابد آمدند و ضمن تعریف و تمجید از او خواستند که به کوه روند و موسی را نفرین نماید . اوهم بدون اندیشه پذیرفت و سوار بر الاغش راهی آن ماموریت شیطانی شدند .
در راه نیازمندی بلعم را دید و از او سوال کرد : به کجا میروی ؟ بلعم پاسخ داد به کوه . پرسید برای چه ؟ عابد گفت میروم تا موسی را نفرین کنم !
به قدرت خدا ، الاغ عابد ، چون این سخن را شنید از حرکت باز ایستاد . هرچه شلاق خورد از جایش تکان نخورد تا مرد (با این کارش به بلعم فهماند که من به کسی که بخواهد به موسی نفرین کند ، سواری نمیدهم ) !
لیکن آن عابد که خود را برتر از هرکس میدانست از سر لجبازی پیاده به کوه رفت تا موسی را نفرین کند . همینکه دهانش را بازکرد تا نفرین کند با اراده خدا جان داد و ...
حال برخی از افرادی که بخل و حسادت و دیگر امراض روحی روانی را دارند آنگاه که مرحوم هاشمی رئیس مجلس و رئیس جمهور بود مورد به به و چه چهشان قرار میگرفت تا از این مدح و تملق ها چیزی عایدشان شود ( که شد ـ ورود به دانشگاه ، درجات عالی ،پست و مقام و ... ) هنگامی که آن ناچیز سکان اجرایی را در دست گرفت و نفع در حول محورش دیده شد به او پیوستند . اینها از خر بلعم باعورا هم کمترند و به زنده که چه عرض کنم به مرده مسلمان هم رحم نمیکنند !
اینها به حدی مغرور وخودخواه هستند ومغزهای تهی دارند که به هیچ چیز رحم نمیکنند وخود را خلف وعبد صالح خدا میدانند وهر کس که مثل انان نباشد در مسلک اینها کافر و مفسد است
اینها خود را نماینده مقدس وتام الختیار ومعصوم از هر خطایی میدانند اینها.........................
دردشان از بدرقه بی دعوت اون بزرگوار بود! اینها هر چه در مناسبتها می خواهند عرض اندام نمایند هم رسانه معلوم الحالشان داد می زنند و آسمان به ریسمون می بافند و نصف این جمعیت هم جمع نمی شود ! اما از اینکه اون همه لشکر بدون دعوت به شوق اکبر آمده بودند می سوزد همان جایشان که بزرگشان امر کرده بود و البته دوایشان را هم معرفی کرده !
زیادی بزرگش کردین!!!!!
هیچکس نمیشناسدش