آفتابنیوز : در این مراسم علاوه بر علی مرادخانی معاون هنری وزارت ارشاد؛ هنرمندانی چون جهانگیر الماسی، بهروز بقایی، آتیلا پسیانی، ایرج راد، اکبر زنجانپور، جمال میرصادقی،بهزاد فرهمند، فرخ نعمتی، میکائیل شهرستانی، آزیتا حاجیان، حسن پورشیرازی، رویا تیموریان، مسعود رایگان، بهزاد فراهانی و .... حضور داشتند.
به گزارش ایسنا، الهام پاوهنژاد بازیگر که اجرای برنامه را برعهده داشت، سخنانش را اینگونه آغاز کرد: کلمات از دستان یخزدهام زمین میافتد، قلم از حسرت،"هرمان" چنان میانه شهر گُر میگیرد و ما با یاد تو دوباره زاده میشویم چون ققنوس از میانه آتش و دود. سلام استاد! دیداری تلخ و دیر.
همسر رکن الدین خسروی چه نوشت؟
در ادامه الهام پاوهنژاد متنی را به نمایندگی از سیمین خسروی – همسر رکنالدین خسروی – قرائت کرد.
«سلام و خوش آمد از طرف رکنالدین خسروی خودم و فرزندانم! برای شناخت خسروی کافی است به آثارش به صورت عمیق نگریست، لذا نیاز به صحبت زیاد نیست.
وی به جز اینکه هنرمندی متعهد، خلاق و صاحب سبک باشد؛ یک آموزگار بود با تمام ویژگیهایش. او همواره به توازن و صراحت بیان میکرد از شاگردانش بسیار آموخته است حتی در دوران بیماری تا زمانی که ذهنش یاری میکرد سعی در آموختن و آموزش داشت. خسروی بسیار ساده و بیادعا زیست. وی در جمع شاگردانش بذری را آبیاری کرد که نسل آینده نیز از آن بهرهمند خواهند شد. در اینجا لازم میدانم از تکتک عزیزان که استقبال گرمی از برگشت خسروی به خانهاش داشتند و عاشقانه زحمت کشیدند از طرف خانواده وی صمیمانه سپاسگزاری کنم.»
جمال میرصادقی:شناسنامه وجودی اش اجازه نداد،بماند!
در ادامه الهام پاوهنژاد، از جمال میرصادقی – نویسنده و دوست رکنالدین خسروی – خواست تا به روی صحنه بیاید اما او با بیان اینکه نمیتواند صحبت کند، متنی را ارایه کرد تا برای حاضران قرائت شود.
در بخشهایی از متن جمال میرصادقی آمده است:« مثل یک شاپرک نقرهای امروز به اینجا گرد آمدهایم و در سوگ بزرگی سرخم کرده ایستادهایم. بزرگی که دوستی نیم قرن با او داشتم دردانگیز است. هر بار فکر کردم سوگ برای من خواهد بود، اما چنین نشد. مرد بزرگی که بر سوگ او نشستیم برای هویت وجودیاش و ماندن در این سرزمین هر آنچه از دستاش بر میآمد و شرافتاش اجازه میداد، انجام داد و در راه رسیدن به آن مبارزه کرد اما چون نتیجه نگرفت چارهای جز ترک تلخ و دردناک اینجا نیافت. شناسنامه وجودیاش به او اجازه نداد که بماند و تسلیم شود و چون همه تسلیمشدگان زمان خویش زبون شود.
مقام بلند خود را فدای هدف متعالیتری کرد و فرزند برومندش را به جهان آزادتری برد و راه بلندآوازه او را محقق کرد. دوست 50- 60 ساله من، چهارسالی بیشتر از من زندگی کرد که ای کاش کمتر میزیست و مرگ را هر روز در برابر خود نمیدید و عذاب نمیکشید. این جبار هر لحظه چنگ میانداخت و تکهای از وجود مبارز و مقاوم او را میکند و سرمایه هنری را با خود میبرد. اگر آنها نتوانسته بودند او را بشکنند این سنگدل شکست و تباه کرد. خبر را تلویزیون خارجی به من داد و من فروافتادن درخت تناوری را دیدم. آن جبار آخرین ضربهاش را بر او وارد آورده بود. تف بر او که چنین عذاب جانکاهی را بر او تحمیل کرده بود.
دوستان صدیق من یکیک رفتند و خاطرات تلخ و شیرین خود را به جا گذاشتند. همه میرویم استثنایی در کار نیست، اما حیفم میآید که یکی دو خاطره شیرین از او بازگو نکنم. در فرودگاه وقتی میآوردند نگاهم به نازنین محبوب او افتاد. به نظر میرسد فروافتاده و کوتاهتر شده است. باور کنید آن قامت فرشته بار و زیبا و خوشپرواری که اولینبار او را دیده بودم نبود، بلکه شکست زنی اشکریزان، پیری خوشسیما که در حلقه مردان و زنها میراث هنری که به آنها سپرده بود، ایستاده بود.»
ایرج راد: برای او تئاتر مقدس بود
در ادامه مراسم ایرج راد هنرمند عرصهی تئاتر گفت: تسلیت میگویم به خانواده رکنالدین خسروی به خصوص همسر گرانقدر او که سالهای سال در کنار او چون شمع سوخت و پروانهای بود در گرداگرد این شمع به خاطر وجود عزیز رکنالدین خسروی و در حقیقت بار همه مسوولیتها را در این زمان به دوش کشید، چنان که رکنالدین خسروی بار عظیم فرهنگی – هنری و تئاتر این مملکت را به دوش کشید. تسلیت میگویم به شاگردان رکنالدین خسروی و کسانی که عاشق تئاتر هستند و در راه تئاتر هرگونه فداکاری میکنند که در حقیقت رکنالدین شخصیتی بود که این را به آنها نشان میداد.
او ادامه داد: در ارتباط با سابقه خسروی سخن نمیگویم چون کسانی که در اینجا حضور دارند با او آشنایی کامل دارند، کسی که 20 سال از مملکت خویش دور مانده است و بعد از 20 سال اینگونه باز میگردد و همه مشتاقانه دور او جمع میشوند. در تمام 20 سال که از وطن دور بود همه رکنالدین خسروی را به یاد داشتند و او را دوست میداشتند، چرا که او به پرورش شاگردانی همت گماشت که اکنون از بزرگان تئاتر این مملکت هستند. از استاد آموختند استاد در وجود آنها زنده است. استاد در هنر نمایش آنها زنده است. رکنالدین خسروی با آرامی و سکوت کار ارزشمند را در این مملکت بنا نهاد چه در اداره هنرهای دراماتیک و چه در سالهای تدریس و از همه مهمتر کار نمایشی که انجام میداد.
این بازیگر ادامه داد: تئاترهای او مانند یک دانشگاه بود و تمام کارها هوشمندانه، آگاهانه بود. همهگونه فداکاری برای این کار انجام داد. کسانی که برای تئاتر انگیزهای نداشتند پیش او جایگاهی نداشتند، زیرا برای او تئاتر مقدس بود و با آن شوخی نداشت.
راد افزود: یکی از کارهای ارزشمندی که رکنالدین خسروی بر روی صحنه انجام میداد این بود که در تئاترهایش از بزرگان پیشکسوت استفاده میکرد. در کنارش شاگردانش را نیز شرکت میداد. حضور پیشکسوتان باعث میشد تا شاگردان از تجربه آنها استفاده کنند و از طرف دیگر انرژی و انگیزه جوان در روح بزرگان باعث حرکت بیشتری میشد.
وی در پایان سخناناش گفت: ما اینجا پیکر عزیزی داریم که زحمات زیادی برای هنر و فرهنگ این مملکت کشید و تمام توان خود را به خدمت گذاشت. مادامی که خارج از کشور بود همواره دلواپس تئاتر بود و از حرکت تئاتر در ایران آگاهی داشت. توصیه داشت تا تئاتر سرپا بماند و زنده باشد و حرکت سازندهای در تئاتر انجام شود. روحش شاد
الهام پاوهنژاد که اجرای برنامه را برعهده داشت،در بخشهایی از مراسم تشییع، متنی شعرگونه از بهروز بقایی قرائت کرد و اجرای قطعه آوازی توسط فاضل جمشیدی و گروه کُر با اجرای قطعهای تحت عنوان «تنها ماندم،تنها رفتنی» از دیگر بخشهای این مراسم بود.
حجتالاسلام محمود دعایی نماز میت رکنالدین خسروی را خواند.