جبهه مردمی نیروهای انقلاب در شرایطی تشکیل شده که جامعه روحانیت مبارز و مثلث ایثارگران، رهپویان و پایداری استارت جلسات انتخاباتی اصولگرایان برای رسیدن به وحدت را زده بودند. تشکیل این جبهه موازی کاری نبود؟
این که مجموعه ای به دنبال این باشد که تحت هر عنوانی نظرات را به هم نزدیک کند، اتفاق خوبی است و بنده در مجلس حامی این هستم.
این دیدگاه که به جای اینکه عده ای از نخبگان در تهران بنشینند و تصمیم بگیرند و در نهایت معلوم نیست نظراشان چقدر از ظرف جامعه مردمی اصولگرایی مورد توجه قرار گیرد، عده ای از مومنان از کف جامعه در کل استان ها تصمیم گیرند و پارلمان اصولگرایی درست شود تا طبق شاخص های اصلی بین 5 تا 6 نفری که امروز مطرح هستند یا دیگران مطرحشان کرده اند ارزیابی کنند و در نهایت به یک گزینه واحد برسند به نظر من اتفاق خوبی است.
نگاه جبهه پایداری به این تشکل چگونه است؟ در دیداری که جبهه نیروهای مردمی با آیت الله مصباح داشتند گویا ایشان بر لزوم تدوین شاخص ها تاکید کردند. موضوعی که شما مطرح می کنید اتفاق خوبی است، آیا نگاه رسمی و حمایتی جبهه پایداری از جبهه نیروهای مردمی تلقی می شود؟
در دیدار آیت الله مصباح بر لزوم تدوین شاخص ها تاکید کردند . درست است. اصل هم همین است. باید شاخص داشته باشیم تا ببینیم در چه مسیری حرکت می کنیم.
باید شاخص های خودمان را تعریف کنیم تا بعد بتوانیم کاندیدای مناسب را معرفی کنیم. بنده در مجلس از حامیان تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب بودم. موضع جبهه پایداری را البته باید از سخنگو بپرسید اما در حد کلان اصل اقدام مورد پسند است. باید قدم های بعدی در راستای تعریف شاخص ها و برنامه ریزی به درستی انجام شود.
بنابراین اگر شاخص ها با نظرات مناسب جمع شود جبهه پایداری با نظر جبهه مردمی نیروهای انقلاب هماهنگ خواهد بود؟
دقت کنید که ما باید بر مبنی شاخص های اصولگرایی حرکت کنیم. یعنی شاخص ها را تعریف و کاندیداها بر آن مبنی انتخاب کنیم . کار تشکیلاتی که توسط جبهه نیروهای مردمی در حال صورت گرفتن است همان طور که مطرح کردم خوب است . اما این روند به معنی نیست که اگر ما اصلح را در جامعه دیدیم به صرف اینکه جبهه مردمی از کاندیدای دیگری حمایت می کند ما از حجت خود عدول کنیم و به حجت آن ها بپردازیم.
این نگاه شما روند حصول وحدت را سخت نمی کند؟
نه اتفاقا. وحدت را آسان می کند . چرا که ما همیشه اصلح را رها کردیم و بدون حجت و دلیلی به فردی دیگر که تصور می کردیم رای آوری بیشتری دارد چسبیدیم و برای او سینه زدیم.
اگر مقرر بود برای هر کدام از کارهایمان دلیل بیاوریم خیلی از کارها را انجام نمی دادیم و بسیاری از چهره ها در گردونه های انتخاباتی حذف می شدند. انچه که من مطرح می کنم ابدا نافی وحدت نیست. اتفاقا تحکیم کننده آن است. چون باید برای تصمیم خود دلیل بیاوریم. دیگر انتخاب کاندیدا بر اساس حب و بغض نمی شود. من بر اساس حب و بغض عمل می کنم تا زمانی که دلیلی ندارد توضیح بدهم . اما زمانی که باید دلیل بیاورم موضوع فرق می کند . دیگر نمی توانم روابط باندی ام را به عنوان دلیل بیاورم. نمی توانم نگاه قومی و قبیله ای و جغرافیایی ام را مطرح کنم.
شما در آخرین گفت و گوی خود در ماه های اخیر مطرح کردید که سعید جلیلی گزینه پایداری برای انتخابات 92 نیست. کماکان از تحرکات ایشان برای حضور در انتخابات شنیده می شود. تغییر موضعی درباره ایشان صورت گرفته است؟
بنده به دلیل مشغله های مجلس اخیرا در جلسات پایداری نبوده ام و بی خبر هستم. جبهه پایداری حتما به اصلح رجوع می کند . نگاه می کند که چه کسی در گفتمان انقلاب اسلامی فرد قوی تری است و چه کسی در مدیریت کشور موثرتر است.
تصور نمی کنید آقای جلیلی یک بار در انتخابات مورد ارزیابی قرار گفته اند و نمی توانند تغییر رای جدی در حضور در انتخابات داشته باشند؟
حضور مجدد یا حضور جدید شاخص نیست. عرض کردم که شاخص تصمیم گیری برای جبهه پایداری اصلح بودن است نه رای آوری. علاوه بر اینکه خود افراد باید دقت کنند که اگر شخص بهتری از ان ها در عرصه حضور دارد، کاندیدا نشوند .ببینید به طور مثال بنده امروز تصمیم دارم کاندیدا شوم. وقتی می بینم به طور مثال در مشهد 5 نفر از من بهتر هستند که من نباید کاندیدا شوم. وقتی حق دارم کاندید شوم که خودم را اصلح بدانم. در انتخابات ریاست جمهوری هم به همین شکل است.
پس جبهه پایداری صحبتی درباره سعیدجلیلی نداشته است یا هنوز ممکن است ایشان را گزینه اصلح بدانید؟
عرض کردم که من در سه یا چهار ماه گذشته در جلسات نبودم. نمی دانم بعد از آن زمان چه تغییراتی صورت گرفته است. اطلاع دارم در این مدت دوستان در جبهه پایداری سراغ چهره های مختلفی رفتند و آن ها جواب رد داده اند. بر این مبنی شاید نمی توان به طور قاطع درباره چهره های مطرح نهایی در جبهه پایداری با توجه به عدم حضورم در ماه های اخیر در جلسات صحبتی کنم.
علاوه بر اینکه دقت کنید که ما در انتخابات سال 92 بین 8 کاندیدی که مطرح شده بوند آقای جلیلی را اصلح تشخیص دادیم. تغییر ترکیب ممکن است گزینه اصلح را برای ما تغییر دهد.
پایداری ها به سراغ چه چهره هایی رفتند؟
اطلاع دارم که دوستان به سراغ حضرت آیت الله رییسی رفتند و ایشان شدیدا و قویا گفتند نمی آیند. اگر بودند به طور حتم گزینه مورد حمایت ما بودند. یا مثلا آقای پرویز فتاح به طور قاطع اعلام کردند که نمی آیند.