آفتابنیوز : گروهی از مأموران به خانه این مرد در شهر ری رفتند و بعد از رؤیت جسد تحقیقات خود را دراینباره آغاز کردند. جنازه دختر نوجوان در اتاق خودش روی تخت رها شده بود و آثار ضرب و جرح روی پیکرش دیده نمیشد. پدر مقتول اولین نفری بود که تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: من بیرون از خانه بودم. وقتی برگشتم با جسد دخترم روبهرو شدم.
به گزارش شرق، در بررسیهای انجامگرفته مشخص شد پدر دختر نوجوان بارها ازدواج کرده و هر بار به دلیل اینکه نتوانسته با همسرانش سازگاری داشته باشد، از آنها جدا شده است و حالا با آخرین همسرش زندگی میکرده است. حاصل این ازدواجها چندین فرزند بوده است که به جز آنهایی که ازدواج کردند، مابقی در خانه پدری زندگی میکردند.
در ادامه تحقیقات برادر ششساله مقتول که در زمان قتل خانه بوده است، بازجویی شد. او گفت: مادرم خواهرم را به قتل رساند و من دیدم چه شده است.
با توجه به اینکه او یک پسربچه نابالغ بود بنابراین شهادتش در مستندات پرونده قرار نگرفت؛ اما دادستانی با استناد به گفتههای این کودک تحقیقات بیشتری را درباره نامادری مقتول آغاز کرد و این زن هیچوقت به قتل اعتراف نکرد و نتوانست توضیح دهد چرا جسد در خانه بوده است.
با توجه به دلایل بهدستآمده و نظریه پزشکیقانونی که نشان میداد دختر نوجوان خفه شده و به مرگ طبیعی نمرده است، کیفرخواست علیه این زن صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ١١٣ وقت دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
بعد از بررسی اولیه پرونده در دادگاه کیفری استان تهران به دلیل نقص تحقیقات یک بار دیگر پرونده به دادسرا بازگردانده شد تا ایرادات وارده برطرف شود.
سرانجام با گذشت نزدیک به ٩ سال از ماجرا روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان کیفرخواست علیه نامادری و برادرش را خواند و خواستار صدور حکم قانونی برای آنها شد؛ سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند. مادر مقتول بهصراحت درخواست صدور حکم قصاص کرد و گفت: من از پدر فرزندم زمانی که او سهساله بود، جدا شدم و شوهرم بچهها را به من نداد و پیش خودش نگه داشت. او چندینبار ازدواج کرد و فرزندانم همیشه از برخوردهای نامادریشان ناراحت بودند.
سپس نوبت به پدر مقتول رسید. او بهصراحت نگفت چه خواستهای دارد و گفت ١٠ روز زمان نیاز دارد تا توضیح دهد خواستهاش چیست. او درباره زندگیاش گفت: من بعد از جدایی از همسرم با همین زن که حالا متهم است، ازدواج کردم و بعد از آن هم که زندانی شد، با زن دیگری ازدواج کردم و هر بار هم زنهایم را طلاق دادم و حالا ١٥ فرزند دارم. من میدانستم همسر دومم با بچهها رفتار خوبی ندارد؛ اما فکر نمیکردم کار به اینجا برسد.
سپس برادر تنی مقتول در جایگاه حاضر شد. او گفت: نامادری ما خیلی ما را اذیت میکرد و زندگی راحتی نداشتیم. او با پیچگوشتی ما را شکنجه میکرد و با شلنگ کتکمان میزد. ما نمیتوانستم وضعیت را تحمل کنیم؛ اما خواهرم همیشه جلوی من را میگرفت که با نامادریام درگیر نشوم. روز حادثه هم من میخواستم با نامادریام دعوا کنم که خواهرم جلوی من را گرفت. بعد که از خانه بیرون رفتم، پدرم با من تماس گرفت و گفت خواهرت را کشتهاند، به خانه بیا.
سپس برادر ناتنی مقتول که فرزند تنی متهم است، در جایگاه حاضر شد. او که زمان قتل ششساله بوده است، از دادگاه خواست تا مادر و داییاش از جلسه خارج شوند و سپس قسم خورد که واقعیت را بگوید. او گفت: من دیدم که مادرم و داییام با هم مرتکب این قتل شدند. روز حادثه داییام به خانه ما آمد و من را با خودش بیرون برد که خوراکی بخرد. بعد که برگشتیم، من در حیاط داشتم بازی میکردم که دیدم مادرم پاهای خواهرم را گرفته بود و داییام هم اول سعی کرد قرصی بدهد به خواهرم؛ اما موفق نشد، بعد با روسری او را خفه کرد. من خیلی ترسیده بودم و اصلا نمیتوانستم حرکت کنم. وقتی داییام دید که من صحنه را دیدم، به من گفت اگر میخواهی تو را نکشیم، باید از اینجا بروی و به کسی هم چیزی نگویی. من که خیلی ترسیده بودم، داخل کمد رفتم دستم را روی چشمهایم گذاشتم و با همان وحشتی که داشتم خوابم برد. بعد مأموران آمدند و من را پیدا کردند.
بعد از گفتههای این دو برادر، نامادری متهم به قتل در جایگاه حاضر شد. او در ابتدا گفت که مشخصات کاملش را نمیداند. اصلا نمیداند چند سال دارد؛ سپس اتهام قتل را رد کرد و گفت: شوهرم مرتکب این قتل شده است. من کاری نکردم و اتهام را هم رد میکنم و گفتههای پسرم را هم قبول ندارم. من همسر دوم بودم و بچههای شوهرم را دوست نداشتم؛ اما با آنها کاری هم نداشتم. سپس نوبت به برادر زن جوان که متهم ردیف دوم بود رسید، او گفت: من هم اتهام را قبول ندارم در زمان قتل اصلا در محل نبودم و در مراسم چهلم بود که از طریق برادرم متوجه شدم دختر نوجوان کشته شده است و به مرگ طبیعی نمرده است. من در زمان قتل در محل کارم بودم.
با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.