مدیران ارشد ایران به نکته ظریفی پی برده اند. حملات موشکی آمریکا به عراق و افغانستان در سال 1990 میلادی ،سبب تقویت رژیم های حاکم آن کشورها به دو طریق شد.اول این که حملات انجام شده ثابت کردند, آمریکا نتوانست صدمات جدی وارد آورد و فقط مقداری خسارت مادی به بار آورد. دوم اینکه حملات سبب سقوط دولتهای حاکم بر این دو کشور نشد و نه تنها آنها را در کانون توجهات بین المللی قرار داد بلکه سبب هوشیاری هر چه بیشتر آنها شد.
اما مشکل طراحی امریکا و عدم اجرای آن در شرایط کنونی اینست که تهران نسبت به عراق و افغانستان در موضع برتر قرار دارد و این برتری تهران باعث شده که آمریکا برای ترغیب ایران به مذاکره ارجاع پرونده فعالیت های هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد را به تاخیر بیاندازد و این دقیقا همان چیزی است که تهران سخت تلاش می کند آن را بدست آورد.
هیچ چیزی برای تهران خوشایند تر از آغاز مجدد گفتگوها با آژانس بین المللی انرژی اتمی و به تاخیر افتادن تحریم های احتمالی در شورای امنیت نیست. از طرفی ممکن است تهران برای روان ساختن جریان گفتگوهای دیپلماتیک پیشنهاد یک تعلیق داوطلبانه موقتی (یک یا دوساله) را بدهد و در همین حال توجهات بین المللی ر ا بر روی پرونده هسته ای خود متمرکز کند.
عملی شدن چنین برنامه ای می تواند به پیروزی سیاسی دولت ایران و افزایش حمایت های داخلی از برنامه های هسته ای ایران منجر شود. منوچهر متکی وزیر امور خارجه جدید ایران از یک ضرب المثل قدیمی ایرانی برای تشریح دیپلماسی مورد نظر تهران استفاده کرده است: "از این ستون به آن ستون فرج است."
این بدان معناست که دیپلماسی ایران رسیدن به دو چیز را دنبال می کند: اول اینکه مانع از بوجود آمدن یک اتفاق نظر در میان قدرتهای اصلی برای تغییر نظام سیاسی این کشور شود و دوم اینکه قدرت های اصلی را در یک دالانی از مذاکرات طولانی مدت نگاه دارد.
تحلیل ایران از استراتژی فعلی ایالات متحده بر این باور استوار است که سیاست خارجی فعلی آمریکا تحت تاثیر جنون موقتی بوش قرار گرفته و هنگامی که دوران ریاست جمهوری بوش به پایان برسد جانشین بوش (هرکسی که باشد) به سیاست قدیمی آمریکا که بر پایه بدست آوردن متحدان بیشتر و پرهیز از جنگ است باز می گردد, بنابراین هدف ایران این است که به هر طریقی که شده در این 3 سالی که جرج بوش همچنان سمت ریاست جمهوری آمریکا را عهده دار است در برابر سیاست های دولت بوش مقاومت کند.
اما جالب تر از همه این است که دولت بوش درگیر بازی در یک نمایشنامه سیاسی شده که متن آن را ایران نوشته است و بوش با طرفداری از حل مسالمت آمیز پرونده هسته ای ایران از طریق دیپلماسی و قدرت نرم ( افزایش دموکراسی در ایران) این اطمینان را در احمدی نژاد بوجود آورده است که هیچ اقدام یک جانبه ای از سوی آمریکا علیه ایران در دوران ریاست جمهوری بوش صورت نمی گیرد.