آفتابنیوز : به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا ، موضوع ایران و تحولات آن پس از انقلاب اسلامی از جمله متغیرهای تعیین کننده در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده است؛ از شکست «جیمی کارتر» دموکرات در برابر «رونالد ریگان» به واسطه تسخیر سفارت آمریکا در تهران تا قرارگرفتن فعالیت های (صلح آمیز) ایران در کانون مباحث انتخاباتی «باراک اوباما» و «میت رامنی» در انتخابات سال 2012 و چند ماه پیش نیز «دونالد ترامپ» در هجمه به رقیب انتخاباتی خود کوشید توافق هسته ای با ایران را نقطه ضعف عملکرد دولت دموکرات ها به شمار آورد.
روی کار آمدن ترامپ در آمریکا مرهون نقد توفنده دستگاه حاکمیت این کشور و نخبگان آن بود و امتداد ترامپسیم و تکیه بر نارضایتی های عمومی برای تداوم تسخیر کاخ سفید، از دید رییس جمهوری جدید تنها از راه نشان دادن تضاد با روندهای پیشین امکانپذیر است. به عبارتی دیگر، ترامپ بیش از آنکه راهبرد و برنامه ای مشخص را در حوزه هایی چون سیاست خارجی پیش برد، در پی نشان دادن نوعی تفاوت با تصمیم های اجرایی پیشین است اما در مسیر ایجاد اجماع سیاسی و سیستماتیک در آمریکا و سازواری مقاصد خود با واقعیت های موجود، موانعی پیش رو می بیند که رفتار وی را پیش بینی ناپذیر می سازد.
ترامپ در تلاش برای نمایش الگوی تصمیم گیری و رفتار متناقض با اوباما و حتی دولت هایی چون بوش پسر و کلینتون سوار بر موج گروه های معترض، ضدجنگ، راست آلترناتیو و آسیب دیدگان اجتماعی و اقتصادی شعار «اول آمریکا» را برگزید با این حال کابینه ای جنگی را ترتیب داد تا نوعی تعادل را در سیاست خارجی واشنگتن به وجود آورد.
ترامپ تصدی امور اجرایی کشوری را بر عهده گرفته که در سال گذشته میلادی ضعیف ترین نرخ رشد در دهه دوم این سده را به ثبت رسانده و با چالش های اقتصادی گوناگونی دست و پنجه نرم می کند. ترامپ با آگاهی از این وضعیت به دنبال کاستن از تعهدات مالی آمریکا در سطح بین المللی است و برخلاف دولت های پیشین، در ازای هزینه در مناطق گوناگون جهان نه پرستیژ یا منافع سیاسی که منافع اقتصادی عینی را مطالبه می کند.
با این حال، حفظ هیمنه یک ابرقدرت بی رقیب جهانی برای آمریکایی ها به ویژه جمهوری خواهانی که به ترامپ رای داده اند قابل چشم پوشی نیست. به این ترتیب تنها امکان پیش روی ترامپ قدرتنمایی و نه اعمال آن است.
ترامپ در فضایی با مقدورات و محذورات یاد شده و در راستای شکستن الگوی اوبامایی فشار و تعامل همزمان با ایران قصد دارد با کمترین هزینه، تهران را به گوشه رینگ بین المللی و شرایطی نظیر سال های ابتدایی دهه خورشیدی جاری بازگرداند و ائتلافی جهانی را علیه کشورمان به وجود آورد.
ترامپ به صورت مشخص رویکرد تهدید و تحریم را در تقابل با تهران دنبال خواهد کرد و با تصمیماتی چون منع ورود شهروندان ایرانی و شش کشور دیگر به آمریکا و تحریم های غیرهسته ای دیدگاهش نسبت به ایران را آشکار کرده است.
رییس جمهوری آمریکا برای رسیدن به خواسته هایش روی جلب نظر مسکو و ایجاد افتراق بین تهران و دوستان بین المللی جمهوری اسلامی ایران حساب بازکرده است.
از دید صاحبنظران، ترامپ به صورت مشخص اسلام سیاسی را برنمی تابد و معتقد است بر خلاف رقیبی چون روسیه با اختلافات ژئواستراتژیک امکان هم سازی با جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری با تعارض ایدئولوژیک با آمریکا و متحدانش در منطقه وجود ندارد. ضرورت گریزناپذیر حمایت از رژیم اشغالگر قدس و نیز جلب نظر سعودی ها و نیز رهبران ترکیه در مهار قدرت فزاینده ایران در خاورمیانه بر تعارض جویی ترامپ در قبال تهران می افزاید.
از این منظر، ترامپ به رغم تصوری که از رفتارهای کاسبکارانه و منفعت جویانه وی وجود دارد، داوطلبانه به سوی سازش و تعامل با ایران گام برنخواهد داشت. حتی با تصور معامله گری ترامپ برای دستیابی به منافع اقتصادی، سعودی ها شریکان پرسودتری برای آمریکای دوره ترامپ خواهند بود.
با توجه به آنچه گفته شد و افزون بر تلاش برای افتراق بین ایران و کشورهایی چون روسیه، ترامپ خواهد کوشید برکنار از هزینه نظامی گری، کشورهای رقیب با ایران را برای تقابل با کشورمان به عنوان پیاده نظام به میدان بفرستد. با چنین نگاهی موضع گیری های ضدایرانی سران ترکیه و سعودی که در نشست امنیتی مونیخ نمود جدی تری یافت توجیه پذیر خواهد بود.
ترامپ در پیاده سازی نقشه ضدایرانی خود با چالش های جدی روبرو است.
در وضعیت کنونی، جمهوری اسلامی ایران پای ثابت فرایند ثبات سازی و بحران زدایی خاورمیانه به ویژه در کانون های پرتنشی چون عراق و سوریه است و روس ها نیز منافع خاورمیانه ای خود را در همراهی با ایران تعریف کرده اند.
از سوی دیگر کشوری چون عربستان سعودی هرگز بی پشتوانه عملی آمریکا وارد بازی بی بازگشت تنازع با ایران نخواهد شد و رهبران آنکارا نیز بی تردید مدیریت اختلافات و رقابت ها و تداوم همکاری های پرسود اقتصادی با تهران را کنار نخواهند گذاشت.
در وضعیت کنونی ترامپ از پاره کردن برجام عقب نشسته و بربازنگری آن تاکید دارد. این در حالی است که هیچ کدام از طرف های مذاکرات ایران و 1+5 با خواست ترامپ همراهی نخواهند کرد به ویژه اتحادیه اروپا به دلیل رویکردهای خاص ترامپ در مسائل بین المللی، بازنگری در برجام را در حکم آغاز دومینوی عقب نشینی دربرابر آمریکای دوره ترامپ می انگارد.
نکته اساسی تر اینکه رفتارهای عقلایی و بهنجار جمهوری اسلامی ایران فرصت هرگونه اجماع سازی و تحمیل هزینه های ایران ستیزی بر دیگران را از ترامپ گرفته و هر آفند کور رییس جمهوری جدید آمریکا با پدافند منطقی مواجه شده و در نهایت این ترامپ بوده که به سمت گوشه رینگ داخلی و بین المللی رانده شده است.
خیزش افکار عمومی داخلی آمریکا علیه فرمان مهاجرتی ترامپ از یک سو و پاسخ منطقی ایران در نهایت به زیان ترامپ تمام شد و وی نه تنها در برابر رای حکم قاضی فدرال وجاهت ریاست جمهوری خود را خدشه دار دید بلکه سبب ساز نوعی همراهی بین المللی با مواضع ایران شد.
ترامپ اکنون برای اتخاذ تصمیماتی چون گنجاندن نام سپاه پاسداران در فهرست تحریم های آمریکا با مقاومت های جدی در بدنه دستگاه حاکم و نیز کابینه خود روبرو است اما آنچه کار وی را دشوار می سازد رفتارهای منطقی و هوشمندانه ایران در سطح منطقه ای و جهانی است که بر مبنای تعامل جویی، احترام به قواعد و حقوق بین المللی و جلب مشارکت جهانی برای مقابله با تهدیداتی نظیر خشونت و تروریسم، ترامپ را به سوی انزوا سوق می دهد.
با توجه به آنچه گفته شد نقشه راه مطلوب ایران برای مواجهه با تهدیدات پیش رو، ادامه و گسترش انواع دیپلماسی از رسمی تا عمومی، پرهیز از هرگونه تنش زایی، تداوم نقش سازنده منطقه ای و پیگیری حس همجواری و افزایش همکاری های بین المللی با شریکانی چون روسیه، چین و اتحادیه اروپا است.