این بازیگر در توضیح این موضوع متنی از بهمن کیارستمی منتشر کرد و نوشت:
«بهمن کیارستمى:
در روزنامه «شرق» مورخ دهم اسفند، دکتر عبدالرحمن نجلرحیم. عصبشناس و عصبپژوه مقالهای نوشته اند با عنوان سخنرانیای درخور نقد در بازخوانی نظرات یوسف اباذری درباره رابطه پزشک و بیمار.
در بخشی از مقاله آمده: «اولا، نشناختن هنرمندی هرچقدر برجسته چون کیارستمی، بهتنهایی نمیتواند نشانه دوربودن یک پزشک از فضای فرهنگی کشور باشد. ثانیا فاصله داشتن از فضای هنری، دلیلی بر مهارتنداشتن پزشک در تشخیص، درمان و توان ایجاد ارتباط انسانی با بیمار نیست.»
به قول برادران افغان این گپ دوربودن یک پزشک از فضای فرهنگی برای طبیبان ما بسیار گران میآید و آقای دکتر نجل رحیم هم آن را مقدم بر داشتن مهارت دانسته و اولا را خرج این موضوع کرده. احمد میر هم در دادگاه ترجیح میداد به جای پاسخ درباره مسائل پزشکی، از سعدی خوانی در آمبولانس با کیارستمی صحبت کند و یادآوری کند که اهل بخیه است.
اما دیروز خبری شنیدم که برایم شگفت انگیز بود. سازمان نظام پزشکی درحال تولید یک فیلم مستند، داستانی درباره پرونده پزشکی کیارستمی است. گویا این پروژه بودجه خوبی هم دارد و بخشی از تولید فیلم در فرانسه انجام خواهد شد. دیروز ظهر که این خبر را شنیدم فکر کردم این ابوی ما باز کار خودش را کرد و همه را به کار فیلمسازی گمارد؛ از جمله پزشکان را و تا شب که فیلمنامه بخش داستانی این فیلم با عنوان غریب «طعم عباس» به دستم رسید داشتم فکر میکردم که چقدر دیدن دارد این فیلم... اما آخر شب که «طعم عباس» را خواندم احساس بیکاری را داشتم که پزشکش چوب بستنی را تا ته در حلقش فرو کرده. یک سکانسش را بخوانید:
خارجی، روز، قبرستان لواسان
مرد جوان به ماشین تکیه داده. کتش را دست گرفته و سیگار می کشد. کلافه است. راننده به او نزدیک می شود.
بیا جنازه باباتو بگیر من برم. کار دارم بخدا
می بینی که نمیشه. این همه پول رو از کجا بیارم؟
پول چی؟
یه بابای معروفی تو فرانسه مرده. اومده اینجا دفن شده. همه چی گرون شده. حالا فرانسه نه، مگه ما قطعه هنرمندان نداریم تو تهران؟ ها؟
چرا از من می پرسی؟ لابد وصیت کرده خب
وصیت؟
مث بابای تو...
اون کجا بابای من کجا؟ جنازه آدمای معروف مرده ها رو هم به خودشون جذب می کنه. زندگیشون فیلمه مرگ
سیگار
را با پایش خاموش می کند. از دور کارگر قبرکن را می بینیم که از قبر دیگری
خارج می شود. مرد جوان با کمی عجله به آنجا نزدیک می شود. از زاویه او
دوباره عباس کیارستمی را می بینیم که توی قبر خوابیده. ناگهان از جای خود
بلند می شود. بیرون می آید و مشابه فیلم «طعم گیلاس» با بقیه خوش و بش می
کند.
برادران عزیز، پزشکان محترم فیلم بسازید و مطمئن باشید روح کیارستمی را با این کار شاد میکنید. این فیلم حتما دیدن دارد؛ و صد البته خواندن داشت گزارش و توضیحاتی که آن سازمان هرگز ننوشت یا ارائه نکرد.
در جلسه هفته پیش در پزشکی قانونی هم باز در جمع کارشناسان پرتعداد این سازمان اعلام کردیم که چیزی جز یک گزارش دو سه صفحه ای نمیخواهیم و باز جواب شنیدیم که این سازمان هم امکان ارائه گزارش ندارد و جز تعیین درصد دیه کاری نمیتواند انجام دهد. تا ببینیم پزشکی قانونی کی میرود سراغ نوشتن خارجی- روز- قبرستان لواسان...»