کد خبر: ۴۳۰۹۳۰
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۷

الیاس حضرتی: پیش کروبی رفتم و گریه کردم/ احمدی نژاد گفت من را به جناح راست منتسب نکنید

من 4 روز اول در تحصن مجلس ششم بودم، من صحبت کردم گفتم ما دو ریش‌سفید فرستادیم خدمت یک بزرگ دیگری و این‌ها نشستند صحبت‌هایی کردند و نتیجه آن شد که باید تمام شود، دوستان گوش نکردند من از همان‌جا خداحافظی کردم و رفتم
آفتاب‌‌نیوز :
الیاس حضرتی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در برنامه «دست‌خط» که شب گذشته از شبکه سوم سیما به روی آنتن رفت، از روزهای مجلس ششم، شهرام جزایری، انتخابات ریاست جمهوری 84 و 88 گفته است.

به گزارش عصر ایران بخش هایی از اظهارات حضرتی را  به نقل از خبرگزاری ها در زیر می خوانید؛

*من 4 روز اول در تحصن مجلس ششم بودم، من صحبت کردم گفتم ما دو ریش‌سفید فرستادیم خدمت یک بزرگ دیگری و این‌ها نشستند صحبت‌هایی کردند و نتیجه آن شد که باید تمام شود، دوستان گوش نکردند من از همان‌جا خداحافظی کردم و رفتم، من اتفاقاً تأیید صلاحیت هم شده بودم، ما تا آخر انتخابات ماندیم با علم اینکه قطعاً رأی نمی‌آوریم. اما در  در موج استعفاهای بعد از تحصن نبودم ولی خیلی افراد تأیید هم شده بودند رفتند انصراف دادند، انصراف هم ندادم، من چون تأییدشده بودم آمدم ستاد تشکیل دادم و شروع کردم به تبلیغات.  به نظر من اشتباه کردند به نظر من تندروی هیچ‌وقت نتیجه نمی‌دهد.

*شهرام جزایری یک کارآفرینی بود فوق‌العاده پرتلاش و خلاق، اسم حدود 300 نفر مطرح شد که از او پول گرفتند، امروز هر جا مراجعه کنید هیچ نامی از آن 300 نفر نیست، فقط از یک نفر نامی وجود دارد و آن‌هم چون یکی از روزنامه‌های صبح تهران چون خیلی به من محبت دارد تا حالا هزار بار راجع به این موضوع مطلب نوشته است و من هیچ جوابی به او ندادم، یک شخص دیگری، یک مراجعه‌کننده دیگری، یک بدبختی که کارخانه درست کرده بود و قطعات یدکی درست می‌کرد، همشهری هشترودی ما هم بودند، من باخبر شدم این‌ها رفتند دارند خودکشی می‌کنند، این‌ها را صدا کردم و پرسیدیم چه شده؟ گفتند طلبکار زیاد شده و دیگر کار فایده ندارد، همان زمان یک شخص دیگری این آقا را دعوت کرده بود مجلس، گفتند این امکاناتی دارد که می‌تواند سریع وام بدهد، من برای این بدبخت یک وامی گرفتیم به نام من تمام شد، بعداً هم این‌ها خودشان وام را پس دادند، من هم تبرئه شدم، نامه تبرئه الآن در دفتر من و در دادگاه هست، تمام شد رفت و یک سوءتفاهمی بیش نبود ولی روزنامه محترم فلان، تقریباً یک روز در میان چون در مورد من چیزی ندارد، همین را مرتب می‌نویسد و من هم خوشحال می‌شوم می‌گویم ثوابش را من می‌برم.

*من فکر می‌کردم آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شود، زمانی که آقای احمدی‌نژاد شهردار تهران شد، یک مقاله دو ستونه برای او نوشتیم، یک ستون در مورد کسانی که مخالف او بودند و یک ستون کسانی که موافقش بودند، آمدند توصیفش کردند، بعد یک جلسه هم خودش من را دید و گفت آقای حضرتی هرچقدر در مورد من خواستید انتقاد بکنید هیچ اشکالی ندارد ولی انصاف را رعایت کنید، هرچه خواستید بنویسید، نکته دومی که گفت این بود که خواهش دارم من را فقط به‌عنوان جناح راست منتسب نکنید، من راست نیستم، گفتم پس‌ازاین به بعد بنویسیم اصلاح‌طلب؟ گفت نه من معتقد به مکتب تحول‌گرا هستم، دنبال این هستم مدیرانی که جا خوش کردند و مدام جابجا می‌شوند، وزیر کشاورزی است، فردا می‌شود وزیر نیرو، این‌ها را جمع کنم و نیروهای جدید بیایند، ازآنجا فهمیدم برنامه‌ایشان ریاست جمهوری است و خب حرف‌های جدید همیشه در جامعه خریدار دارد، مخصوصاً اگر باکسی که رأی منفی زیاد داشته باشد، رقیب شود، یعنی با آقای هاشمی.

*من موافق نبودم آقای هاشمی کاندید شوند، من معتقدم کسی که دو دوره رئیس‌جمهور در کشور است نباید اصلاً بیاید.

*در سال 88 من مسئول ستاد آقای کروبی بودم بعد از انتخابات هم خدمت آقای کروبی مفصل صحبت کردم، گریه کردم، خواهش کردم که این مسیر ادامه پیدا نکند، منتها نشد
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین