آفتابنیوز : صادق زیباکلام با این مقدمه در روزنامه «آرمان» میافزاید: برای آنها (اصولگرایان) مهم نیست که چه کسی نهایتاً نامزدشان خواهد شد. فرقی هم ندارد که مهندس ضرغامی، حجتالاسلام رئیسی، آقای قالیباف، آقای سعید جلیلی یا فرد دیگری کاندیدای نهایی اصولگریان شود. مهم آن است که اصولگرایان این واقعیت تلخ را دریافتهاند که هیچ بخت و اقبالی در صندوقهای رأی ندارند.
انتخابات مجلس در اسفند ۹۴ به اصولگرایان نشان داد که آنها هیچ بدنه اجتماعی میان جوانان، دانشجویان طبقه متوسط، بازاریان ندارند و بعید است بتوانند بیش از جلیلی رأی به دست آوردند. فرضاً اگر سعید جلیلی نامزد آنها شود نهایتاً میتواند همان چهار میلیون رأی ۹۲ را بیاورد. بنابراین آنچه برای اصولگریان میتواند «پیروزی» در انتخابات محسوب شود، آن است که تلاش کنند که رأی روحانی ریزش کند. به عبارت دیگر رأی روحانی نهتنها به ۱۹ میلیون سال ۹۲ نرسد، بلکه به کمتر از آن میزان یعنی حدود ۱۴ تا ۱۵ میلیون شود.
کاهش رأی روحانی برای اصولگریان پیروزی محسوب میشود، زیرا آنها میتوانند به ایشان اعلام کنند اگر ما اصولگرایان محبوبیت نداریم، اما شما نیز فاقد محبوبیت هستید و خطاب به آقای روحانی بگویند مردم از سیاستهای شما استقبال نکردند. بنابراین همه امید آنها این است که رأی جامعه دچار ریزش شده و مردم از رفتن پای صندوق استقبال نکنند. زیرا بسیاری از رأیدهندگان بالقوه آقای روحانی با این وسوسه روبهرو هستند که کارنامه آقای روحانی در چهار سالی که گذشت چندان درخشان نیست.
اصولگرایان امیدوار هستند امواج عدم شرکت در انتخابات گسترده شود تا روحانی نتواند رأی بالایی بیاورد. این مسأله موجب میشود که طرفداران آقای روحانی و اصلاحطلبان تلاش کنند مردم را پای صندوقهای رأی بیاورند، درست در خلاف جهت اصولگریان که میخواهند آمار شرکت در انتخابات پایین آید. طرفداران اصلاحات باید تلاشکنند و مردم را تشویق و ترغیب کنند که پای صندوقهای رای بیایند و در این مسیر، اصلاحطلبان به مردم اعلام کنند که درست است که آقای روحانی نتوانسته برای بیکاری و رکود گامهای بلند و ملموسی بردارد، اما از نظر مهار تورم، کاهش تناوبات ارزی، افزایش رشد اقتصادی آن هم در اندازهای که شاید کارشناسان نیز باور نداشتند در سال۹۵ به این میزان رشد اقتصادی برسیم، موفق عمل کرده است.
بنابراین اصلاحطلبان باید به رأیدهندگان بالقوه اعلام کنند که با نرفتن پای صندوق در حقیقت، آب به آسیاب تندروها میریزند. این مهم را خود دکتر روحانی نیز باید انجام دهد و بهجای رسیدگی به مصاحبههای نمایشی با خبرنگاران و مجریان برجسته صداوسیما که کسی هم غالباً آنها را خیلی قبول ندارد، در مصاحبههای انتخاباتی با مردم بی پرده سخن بگوید. روحانی صراحتاً اعلام کند، درست است که دولت وی نتوانسته اقتصاد را از رکود کامل خارج و اشتغال ایجاد کند، اما مردم باید اطلاع پیدا کنند چه میزان از اقتصاد ایران زیر نظر قوه مجریه و چه میزان از آن خارج از قوه مجریه زیر نظر بنیادها و سازمانهاست که نهتنها زیر نظر دولت قرار ندارند، بلکه زیر نظر مجلس هم نیستند و به فعالیت اقتصادی کلان مشغولند.
آقای روحانی باید این واقعیتها را با مردم در میان بگذارد. روحانی باید خطاب به مردم اعلام کند که به خاطر سیاسیتهای پوپولیستی دولت قبل، ۴۰ میلیارد تومان یارانه میپردازیم، در حالی که کل بودجه عمرانی کشور به ۱۵ هزار میلیارد تومان هم نمیرسد. آقای روحانی باید به مردم اعلام کند چه کسانی موجب شدند این میزان یارانه به مردم پرداخت شود، در حالی که یک شغل هم از پرداخت این یارانهها ایجاد نمیشود.
اگر آقای روحانی محافظهکاری را کنار بگذارد و با مردم صادقانه سخن بگوید، آنگاه همین مردم متوجه خواهند شد مشکلات کلان اقتصادی ایران از کجاست و خواهند فهمید این اقتصاد ناکارآمد ایران است که از یکسو موجب رکود و از سوی دیگر موجب بیکاری گسترده به خصوص بین لایههای تحصیلکرده جامعه میشود.