گفت و گوي آفتاب با محسن كوهكن عضو مركزي ستاد د كتر لاريجاني:
با سرنشينان كشتي هاشمي مشكل داريم
آفتاب‌‌نیوز : 
شواهد و قرائن حكايت از نوعي اختلاف نظر در اردوگاه اصولگرايان بر سر اجماع بر روي يك نفر دارد. مجلس اصولگرايان كه مهمترين و مؤثرترين عامل همكاري با دولت است چه نقشي را ايفا كرده است؟
آن بخشي كه مربوط به رياست جمهوري است شما بايد فراكسيوني نگاه كنيد فراكسيون اصولگرايان تا زماني كه به فرد واحد برسد اساساً حركتش بر حضور مردم و مشاركت حداكثري است. يعني وارد مصاديق نمي شود ضمن اين كه مجموعه ميل به اتحاد و وحدت دارد. هيچ اشكال ندارد كه افراد داخل اين مجموعه نظرات مختلفي داشته باشند. در مورد اختلاف نظر بايد گفت اختلاف نظرهايي كه طرح مي شود اختلاف نظر بر سر صلاحيت هاي افراد نيست. خود اين موضوع كل مسأله را حل مي كند. يعني اين مجموعه هيچ كدام بر روي داشتن حداقل صلاحيت هاي قابل قبول در بين كانديداها اختلاف ندارند. پس يك گام محكم به جلو رفتيم. حال اين سؤال پيش مي آيد كه اين بحث ها بر سر چيست؟ اين بحث ها بر سر اين است كه افراد با ابزار (نظرسنجي) كه دارند هر كدام مبلغ مقبوليت مردمي كانديدايي هستند كه حامي او هستند پس بحث بر سر مقبوليت افراد هست.
هرچه ما جلوتر مي رويم از خروجي ها نشانه هاي روشني را دريافت مي كنيم. فرض كنيد فرد الف و ب هر دو آدم هاي خوبي اند و فردا مشخص شود الف بهتر است بعدا مشخص گردد كه ب مقبوليت بيشتري يافته است. اصولگرايي حكم مي كند كه روي فرد الف تعصب به خرج ندهيم ما كه شخص پرست نيستيم هدف ما خدمت به مردم است. خوب آقاي ب موقعيت بهتري دارد. اينها اختلاف جوهري نيست اختلاف آنجا خود را نشان مي دهد كه بگويند توطئه خارجي يك توهم داخلي است و حال از داخل همان جناح بگويند دوستان ما اصول مشترك دارند. اين گونه اختلافات ندارند يعني بنايي دارند كه اتحاد روي آن گذارده مي شود. آنقدر در مجموعه انصاف و از خودگذشتگي وجود دارد كه به نفع يك نفر كه مقبوليت بيشتري دارد كنار روند.
آيا اين امر موجب از بين رفتن وحدت نمي شود؟
وحدت كه به معني يكي شدن نيست. شما در انتخابات گذشته هم مي بينيد هيچ گاه دو نفر نمي آمدند هميشه مجموعه مختلفي مي آمدند. اين بستگي به آن دارد كه ما وحدت را چگونه معني كنيم. اتحاد و وحدت بين يك مجموعه جايي خدشه دار مي شود كه پراكندگي آرا، آنها را از ميل به هدفي كه دارند بازنگهدارد.
جناح راست گذشته و اصولگراي امروز تا ديروز مخالف آقاي هاشمي را دشمن پيغمبر (ص) مي دانست اما امروز نه تنها تمايلي به حضور آقاي هاشمي ندارد بلكه مخالفت هم مي كند. اين تفسير 180 درجه اي معلول چه عواملي است؟
اولاً من اين تقسيم بندي چپ و راست را قبول ندارم دليل آن هم اين است كه اگر شما ويژگي هاي رفتاري و گفتاري كساني را كه در سال هاي اوليه انقلاب در فضاي سياسي فعال بودند را دنبال كنيد و آن را به صورت يك خط و نمودار ترسيم نماييد به يك تصوير مبهم و خنده داري خواهيد رسيد يعني دو مسير يكنواخت را از دو مجموعه نمي بينيد.
آيا مي توان كسي كه با اين استدلال با حضور آقاي هاشمي مخالفت مي كند را مخالف آقاي هاشمي دانست؟ يا اگر افرادي حضوري از آقاي هاشمي شنيده باشند كه ايشان به صحنه نمي آيند و اعلام كنند آقاي هاشمي به صحنه نمي آيد اين مخالفت با هاشمي تلقي مي شود؟
دسته ديگري هم هستند كه روي شخص آقاي هاشمي هيچ بحثي ندارند اما به شدت دغدغه نوع عملكرد از ناحيه كساني را دارند كه در دوره رياست جمهوري آقاي هاشمي به شكلي اينها در حد قابل توجهي در رأس مخروط دستگاه ها و سازمان هاي اجرايي كشور بودند و حضور داشتند. دغدغه آنها دغدغه عدم اعتماد به شخص آقاي هاشمي نيست. آنها معتقدند آقاي هاشمي داراي يك وسعت نظر هست كه احساس مي كند اگر ناخداي كشتي اجرايي كشور شد حتي اگر كسي آقاي هاشمي را قبول نداشته باشد مي تواند در اين كشتي سوار شود. اين گروه به آقاي هاشمي انتقاد دارند. حرف اين گروه به آقاي هاشمي اين است كه آقاي هاشمي شما كه ناخداي كشتي هستي اگر فرد ناسازگاري در كشتي حضور داشت و كشتي را سوراخ كرد و دوره رياست جمهوري شما تمام شد عملكرد غلط آن شخص خاطي را به گردن شما مي اندازند. عملكرد غلط سرنشين خاطي كشتي كه شما سكان دار آن هستيد را نهايتا به گردن شما خواهند انداخت. آيا بايد اين استدلال به مخالفت با آقاي هاشمي تعبير شود. بحث من اين است وگرنه چه كسي است كه منكر خدمات شخص آقاي هاشمي شود، چه كسي است كه منكر وسعت نظر، قدرت تحليل ظرفيت آقاي هاشمي شود؟
اما من نمي دانم اين چه تحليلي است كه آقاي هاشمي بارها بگويد من نيستم و سراغ جوان ترها برويد. عده اي هم بگويند هيچ كس نيست. آقاي هاشمي شما بايد بياييد اين امر تكريم آقاي هاشمي نيست بلكه توهين به آقاي هاشمي است كه معتقد است توانمنداني هستند. اين گروه اگر به آقاي هاشمي اعتقاد دارند حرف آقاي هاشمي را قبول كنند.
شواهد و قرائن حكايت از نوعي اختلاف نظر در اردوگاه اصولگرايان بر سر اجماع بر روي يك نفر دارد. مجلس اصولگرايان كه مهمترين و مؤثرترين عامل همكاري با دولت است چه نقشي را ايفا كرده است؟ آن بخشي كه مربوط به رياست جمهوري است شما بايد فراكسيوني نگاه كنيد فراكسيون اصولگرايان تا زماني كه به فرد واحد برسد اساساً حركتش بر حضور مردم و مشاركت حداكثري است. يعني وارد مصاديق نمي شود ضمن اين كه مجموعه ميل به اتحاد و وحدت دارد. هيچ اشكال ندارد كه افراد داخل اين مجموعه نظرات مختلفي داشته باشند. در مورد اختلاف نظر بايد گفت اختلاف نظرهايي كه طرح مي شود اختلاف نظر بر سر صلاحيت هاي افراد نيست. خود اين موضوع كل مسأله را حل مي كند. يعني اين مجموعه هيچ كدام بر روي داشتن حداقل صلاحيت هاي قابل قبول در بين كانديداها اختلاف ندارند. پس يك گام محكم به جلو رفتيم. حال اين سؤال پيش مي آيد كه اين بحث ها بر سر چيست؟ اين بحث ها بر سر اين است كه افراد با ابزار (نظرسنجي) كه دارند هر كدام مبلغ مقبوليت مردمي كانديدايي هستند كه حامي او هستند پس بحث بر سر مقبوليت افراد هست.
هرچه ما جلوتر مي رويم از خروجي ها نشانه هاي روشني را دريافت مي كنيم. فرض كنيد فرد الف و ب هر دو آدم هاي خوبي اند و فردا مشخص شود الف بهتر است بعدا مشخص گردد كه ب مقبوليت بيشتري يافته است. اصولگرايي حكم مي كند كه روي فرد الف تعصب به خرج ندهيم ما كه شخص پرست نيستيم هدف ما خدمت به مردم است. خوب آقاي ب موقعيت بهتري دارد. اينها اختلاف جوهري نيست اختلاف آنجا خود را نشان مي دهد كه بگويند توطئه خارجي يك توهم داخلي است و حال از داخل همان جناح بگويند دوستان ما اصول مشترك دارند. اين گونه اختلافات ندارند يعني بنايي دارند كه اتحاد روي آن گذارده مي شود. آنقدر در مجموعه انصاف و از خودگذشتگي وجود دارد كه به نفع يك نفر كه مقبوليت بيشتري دارد كنار روند.
آيا اين امر موجب از بين رفتن وحدت نمي شود؟
وحدت كه به معني يكي شدن نيست. شما در انتخابات گذشته هم مي بينيد هيچ گاه دو نفر نمي آمدند هميشه مجموعه مختلفي مي آمدند. اين بستگي به آن دارد كه ما وحدت را چگونه معني كنيم. اتحاد و وحدت بين يك مجموعه جايي خدشه دار مي شود كه پراكندگي آرا، آنها را از ميل به هدفي كه دارند بازنگهدارد.
جناح راست گذشته و اصولگراي امروز تا ديروز مخالف آقاي هاشمي را دشمن پيغمبر (ص) مي دانست اما امروز نه تنها تمايلي به حضور آقاي هاشمي ندارد بلكه مخالفت هم مي كند. اين تفسير 180 درجه اي معلول چه عواملي است؟
اولاً من اين تقسيم بندي چپ و راست را قبول ندارم دليل آن هم اين است كه اگر شما ويژگي هاي رفتاري و گفتاري كساني را كه در سال هاي اوليه انقلاب در فضاي سياسي فعال بودند را دنبال كنيد و آن را به صورت يك خط و نمودار ترسيم نماييد به يك تصوير مبهم و خنده داري خواهيد رسيد يعني دو مسير يكنواخت را از دو مجموعه نمي بينيد.
آيا مي توان كسي كه با اين استدلال با حضور آقاي هاشمي مخالفت مي كند را مخالف آقاي هاشمي دانست؟ يا اگر افرادي حضوري از آقاي هاشمي شنيده باشند كه ايشان به صحنه نمي آيند و اعلام كنند آقاي هاشمي به صحنه نمي آيد اين مخالفت با هاشمي تلقي مي شود؟
دسته ديگري هم هستند كه روي شخص آقاي هاشمي هيچ بحثي ندارند اما به شدت دغدغه نوع عملكرد از ناحيه كساني را دارند كه در دوره رياست جمهوري آقاي هاشمي به شكلي اينها در حد قابل توجهي در رأس مخروط دستگاه ها و سازمان هاي اجرايي كشور بودند و حضور داشتند. دغدغه آنها دغدغه عدم اعتماد به شخص آقاي هاشمي نيست. آنها معتقدند آقاي هاشمي داراي يك وسعت نظر هست كه احساس مي كند اگر ناخداي كشتي اجرايي كشور شد حتي اگر كسي آقاي هاشمي را قبول نداشته باشد مي تواند در اين كشتي سوار شود. اين گروه به آقاي هاشمي انتقاد دارند. حرف اين گروه به آقاي هاشمي اين است كه آقاي هاشمي شما كه ناخداي كشتي هستي اگر فرد ناسازگاري در كشتي حضور داشت و كشتي را سوراخ كرد و دوره رياست جمهوري شما تمام شد عملكرد غلط آن شخص خاطي را به گردن شما مي اندازند. عملكرد غلط سرنشين خاطي كشتي كه شما سكان دار آن هستيد را نهايتا به گردن شما خواهند انداخت. آيا بايد اين استدلال به مخالفت با آقاي هاشمي تعبير شود. بحث من اين است وگرنه چه كسي است كه منكر خدمات شخص آقاي هاشمي شود، چه كسي است كه منكر وسعت نظر، قدرت تحليل ظرفيت آقاي هاشمي شود؟
اما من نمي دانم اين چه تحليلي است كه آقاي هاشمي بارها بگويد من نيستم و سراغ جوان ترها برويد. عده اي هم بگويند هيچ كس نيست. آقاي هاشمي شما بايد بياييد اين امر تكريم آقاي هاشمي نيست بلكه توهين به آقاي هاشمي است كه معتقد است توانمنداني هستند. اين گروه اگر به آقاي هاشمي اعتقاد دارند حرف آقاي هاشمي را قبول كنند.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید