آفتابنیوز : ايدون كه در كتاب نبي درباره رستخيز ( معاد ) به بهار اشارت مي كند و زنده شدن گياهان و درختان را رستاخيز طبيعت مي داند. بنابر اين كردها نيز از دير باز آمدن بهار و زندگي و جشن نوروز را نيكو و مقدس دانسته اند و پيش از آمدن نخستين روز بهار و پس از آن تا 13 روز بر اساس آداب و رسوم و آيين هاي خويش به جشن و سرور مي پردازند. به گستردگي ديار كردستان آداب و آيين هاي اين جشن نيز گسترده و گوناگون است ولي به هر روي برخي آداب را در بيشتر نواحي كردستان مي توان مشاهده كرد كه در اصل مي تواند ( ما به الاشتراك) اين آيين ها قلمداد گردد.
پيشنه اين مراسم و آداب به پيش از اسلام گره مي خورد و تا دوره معاصر باعنوان ( جشن كردي) به حيات خود ادامه مي دهد كه به قول موريه ( Morier) در سفر دوم خود به ايران به سال 1812 م كه درباره ضحاك ستمگر سخن رانده: ( در آن زمان در روز 31 ماه اوت هر سال در دماوند ( بخش كرد نشين ) جشني به افتخار آزاد شدن ايران از جور ستم آن پادشاه ظالم بر پا مي كردند كه به ( جشن كردي ) معروف بود، كه همان داستان ضحاك و فريدون در شاهنامه فردوسي را يادآور است.
گزارش ريچ در سفرنامه اش بر اين صحه نهاده و در خصوص ( جشن نوروز) و يا ( جشن كردي ) كه در شهر سليمانيه برگزار مي گردد، مي نويسد : در عتدال ربيعي كه منطبق با آغاز سال ايران باستان است تمام اهالي ( سليمانيه ) از شهر خارج مي شدند و به چشمه هاي ( سر چنار ) مي رفتند. در اين جشني كه برپا مي شد ( شاه هرج و مرج ) ( مير نوروزي ) به حكومت نصب مي شد. اين فرمانروا اختياراتي وسيع داشت و موقتا" بسياري از قواعد آداب سلوك را باژ گونه مي كرد و امور عادي را مختل و معلق مي نمود ) . توفيق وهبي در ( يادداشتي بر فولكوركردي ) در تفصيل اين مراسم مي نويسد : ( صبح روز مقرر مردم سليمانيه شهر را ترك مي كنند و در جشنگاه گرد مي آيند. شاهي را بر تخت مي نشانند، درباريان و محافظان را تعيين مي كنند. شاه سوار بر گاو و در حالي كه درباريان از پي اش روانند در ميان جماعت به ارودگاه مي آيد، چادر مي زنند ديوان بر پا مي كنند و ديگ ها را بار مي گذارند، عده اي كه پوست بز و گوسفند پوشيده اند در تمام مدت جشن كه سه روز به درازا مي انجامد، نقش دام هاي خانگي را بازي مي كنند. مردم بي هيچ اعتراضي از پادشاه فرمان مي برند. شاه، بر مردم خواه در اين گردهمايي باشند يا نباشند، ماليات مي بندد. اين شخص تا جشن ديگر همچنان عنوان پادشاهي را حفظ مي كند. اين جشن در حقيقت يادگار شورش فريدون عليه ضحاك مار دوش ستمگر است، كه در جريان آن چنانكه در شاهنامه فردوسي مي بينيم فريدون ضحاك را بر انداخت و سلطنت ايران را باز پس گرفت. كردها مي گويند فريدون سوار بر گاو نيروهاي خود را جنگ با ضحاك رهبري كرد.
باورهايي كه در باب ( نوروز) در پيش از اسلام مطرح بوده در دوره اسلامي نيز استمرار يافت براي نمونه مجلسي در بحارالانوار ( كتاب السماء ) آورده است كه عيد نوروز مقارن با آفرينش آدم است و روزي بوده كه ساحران در مقابل حضرت موسي مغلوب شدند و روزي بوده كه رسول اكرم ( ص ) اميرالمومنين علي را روي شانه هايش نشاند تا بت ها را نابود كند. هر چند اين روايات از حيث سند چندان قابل اعتماد و استناد نيستند امام نشان از استمرار باورهاي ايرانيان پيش از اسلام در باب « نوروز » در دوره هاي بعدي مي دهد كه درميان كردان اهل حق نيز همين باورها ديده مي شود. به باور اهل حق خلقت عالم در هشت روز صورت گرفت و خداوند در روز نوروز به تخت در عرش برين نشست و در پيشگاه خداوند بزم جشن و سرور را در روز « نوروز » برپاي داشتند.
صاحب « شاهنامه حقيقت » جيحون آبادي اين گونه اين باورها را به نظم كشيده است:
ز ايام شنبه خداي كبار به روز ازل برتر از هر شمار
ز در كرد ايجاد آن جبرئيل بشد محرم ذات رب جليل
ز يكشنبه آن هفتن پاك ذات شدند آفريده به ذات و صفات
ز دوشنبه تا شنبه ديگري بشد خلقت جن و انس و پري
دو كونين با آنچه بود و نبود در آن بوم شش آمدي در وجود
به فرمان حق ز اول و انتها به هشت يوم ايجاد شد ماسوا
دو ايام در پيش ، شش در عقب دو عالم بشد خلقت از امر رب
به هر روز يك آسمان آفريد كه تا هشت افلاك گشتي پديد
به روز نهم عيد نوروز بود در آن عرش برين رخ نمود
شد افضل به افلاك ها زان شمار به فوق سموات شد پايدار
در آن ايوان عرش برين به آن روز تعطيل، جان آفرين
نشستي ابر تختگاه زرين به محضر نشستند پس هفتنين
نمودند بر پا يكي جشن و سور كه رقصان شدند اندر آن ماه و هور
مغني در آن بزم حق از سرور همي خواند اوصاف حي غفور
دگر مطربان از سر شوق و شور زدند ساز و ناي و رباب و طمور
دگر ساقي از امر آن داورا بياورد در گردش آن ساغرا
همي جام زد بر خم جاودان نمودي پر از باده ارغوان
پياپي به اذن خداي مجيد همي داد بر ياوران زان نبيد
بخوردند ياران به صدق و صفا شده جمله سرمست روشن جلا
جشن نوروز در كردستان پيوسته با نوعي مبارزه با ظلم وستم و طغيان عليه ستمگران و ظالمان آميخته بوده است و به ويژه « صبغه سياسي » آن بسيار برجسته تر از ساير آداب و رسوم ديني واخلاقي ونمايشي آن است و آن نيز به دو دليل عمده مي باشد : دليل تاريخي آن كه استمرار داستان مبارزه فريدون و كاوه آهنگر با ضحكاك ظالم است، دليل ديگر شرايط و وضعيت ويژه اي كه همواره كردان در آن به سر برده اند و تحت ستم حكومت هاي جابر و غاصب به زندگي خويش ادامه داده اند و در اين چالش، آيين ها و جشن هاي ملي كردان انگيزه خوبي براي بروز و ظهور احساسات آنان بوده است .
طاهر احمد حويزي در « تاريخ كويسنجق » در گزارشي راجع به نوروز مي نويسد: به سال 6491 كه در كوي جشن نوروز بر پاشد و آتش عظيمي را بر پاي داشتند ومردم كثيري در آن شركت كرده و مراسم با شكوهي را به اجرا گذاردند. اين جشن با دو مشكل بزرگ رو به رو بود: يكي از سوي حكومت به عنوان جشن ويژه كردها، يك جشن سياسي قلمداد مي شد و از سو ديگر از طرف علماء و فقها تقبيح مي شد زيرا آن را جشن مجوسان آتش پرست مي دانستند و لذا در سال 1948 م به سبب برپايي جشن نوروز فتنه بزرگي روي داد و مردم مجبور شدند در سال 1950 م بدون روشن كردن آتش جشن را بر پاي دارند كه البته اشعار انقلابي و آوازهاي كردي و رقص كردي چاشني اين مراسم بود. بعدها چنان شد كه در ايام نوروز نمايش كاوه آهنگر نيز به اجرا در مي آمد با اين وصف هميشه مردم كرد عراق و تركيه و سوريه در برپايي آيين هاي نوروزي با مشكلات عديده مواجه بوده اند و آن بدين سبب بود كه از سوي حكومت هاي آنان يك « جشن » كاملا" سياسي محسوب مي شد. شاعران و ادباي كرد نيز هر كدام به نوبه خود در تثبيت اين ويژگي نقش مهمي داشته اند و در « نوروزيات »و « بهاريات » خود به سياسي بودن اين جشن با تعبيرات و تشبيهات و استعارت زيبا اشارت كرده اند . اشعار پيره ميرد ( از شاعران كرد سليمانيه ) كه سرود نوروز ايشان تقريبا" سرود ملي نوروزي كردها محسوب مي شود، حمدي وفايي، استادهژار ( مترجم قانون ابن سينا) استاد هيمن و استاد حقيقي بوكاني از نمونه هاي زيباي نوروزيات يا بهاريات در ادبيات كردي به شمار مي آيند.
كريس كوچرا نيز در خصوص « نوروز سال 1959 م » مي نويسد: پانزده روز پس از سركوب شورش موصل، كردها در سليمانيه با شكوه هر چه تمام تر « نوروز» يعني روز اول سال سخورشيدي ايراني را جشن مي گيرند. شهر را با تصاوير عظيم ژنرال قاسم و بارزاني و « قهرمانان ملي كرد » يعني شيخ سعيد و شيخ و محمود آذين مي بندند. كردها كارناوال چندين ده هزار نفري عظيمي را با مشاركت سازمان هاي جوانان و كشاورزان و اتحاديه هاي كارگري تدارك مي بينند. در اين گردهمايي نظق هاي غرايي ايراد كردند. اين جشن عظيم با نمايش خياباني افسانه ايراني شورش كاوه آهنگر عليه ضحاك پايان پذيرفت . اين نمايش بر روي صحنه هاي متحرك اجرا شد، در اين نمايش كاوه مظهر مردم كرد و ضحاك مظهر امپرياليسم انگليس وآمريكا و « تعصب » ناصري بود. آري در كردستان در شب جشن نوروز آتش ها در كوهستان ها برپاست. و ضحاك ها و فريدون ها با ديدن شعله اين آتشها آتش مي گيرند و آنها را حمل بر هماورد خواهي مي كنند، و هر ساله در كشورهايي همچون عراق و تركيه به جرم برپا كردن جشن نوروز گروه گروه از مردم كرد راهي زندان ها و تبعيد گاه ها مي گردند ....
تا آنجا اين جشن باستاني ريشه در فرهنگ كردها دارد كه در نوروز 1994 م در آلمان دو دختر كرد در اعتراض به ممنوع اعلام شدن عيد ملي نوروز از سوي آلمان، خود را به آتش مي كشند، اين دومتولد آلمان بودند و هيچ گاه كردستان خود را نديده بودند!
از صبغه سياسي اين جشن كه بگذريم آيين هاي نوروزي در كردستان بسيار متنوع بوده و نسبت به ساير اقوام ايراني از غناي بيشتري برخوردار است كه براي نمونه مي توان از مراسم « مير ميرن » ( Mirmiren) يا « مير نوروزي » يا « امير بهاري » ياد كرد كه از مراسم باستاني مناطق كردنشين است. نمونه ديگر مراسم هه تره، مه تره،( Hatara-Matara) است كه در شب هاي چهارشنبه سوري و عيد نوروز برپا مي كنند. ديگر آيين ها و مراسم آنها « تعويض اثاثيه منزل » ، « خانه تكاني يا تطهير منازل از اهريمنان » ، « شال اندازي » يا « هلاوه هلاوه » ( Halawa-malawa) آتش بازي، ايجاد نوروز نامه ، تخم مرغ بازي ،« عيدي دادن، عيدي فرستادن، عيدي گرفتن» ، آيين هاي ويژه سيزده بدر »، نمايش داستان كاوه آهنگر» و دهها مراسم و آداب ديگر كه تفصيل آن در جاي خود خواهد آمد.