فرهنگ و هنر » عمومی
کد خبر: ۴۴۳۰۹۶
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۲
دیدار مهناز افشار با خانواده رقیه /«میخواهم صدای مظلومیت این بچهها باشم»+تصویر
مهناز افشار به دیدن خانواده رقیه کودک مشهدی رفت که به دلیل کودک آزاری، جانش را از دست داده است.
آفتابنیوز :

طبق گزارش رسیده،مهناز افشار سخنگوی پویش «بدسرپرست تنهاتر است» وقتی به دیدار خانواده رقیه میرفت، گفت: آنچه که من را از تهران به اینجا کشانده، معصومیت و بیپناهی رقیه و رقیههاست که توان دفاع از خود را ندارند و قربانی نزاع و خشونتهای خانگی میشوند.
مادر و مادر بزرگ رقیه در منطقهای در حاشیه شهر مشهد زندگی میکنند، در محلهای که کودکانش سر سفره ساده و صمیمی پدر و مادر، با عشق و محبت بزرگ میشوند، بچههایی که در کوچه دنبال هم میدوند و از مناسبات میان آدم بزرگها بی خبر هستند، رقیه هم تا همین چند روز پیش میان همین بچهها ابتدا و انتهای کوچه را میدوید و کاری به اختلافات آدم بزرگها نداشت اما قربانی شد.
مهناز افشار در همین کوچه به دیدار خانواده رقیه رفت و مادر رقیه در حالی که به شدت بی تاب بود و در آغوش او اشک میریخت روز حادثه را برای افشار چنین توصیف کرد: اختلاف ما از چند وقت پیش شروع شده بود، نمیدانم چه کسی به او چه چیزی گفته بود که حرفهای من باورش نمیشد، عصابی بود و داد و بیداد میکرد، به او میگفتم بگذار آرام شوی با هم صحبت میکنیم، اما قبول نمیکرد تا اینکه روز حادثه به خانه ما آمد، داد و بیداد راه انداخت اول خودم را کتک زد، بعد هم رفت سراغ رقیه که در اتاق خوابیده بود، بچه را از پا بلند کرد و سرش را چند باز به زمین کوبید، من و مادرم هرچه تلاش کردیم نتوانستیم مانعش بشویم، حریف او نمیشدیم.
مادر و مادر بزرگ رقیه در میان گریه و شیون خود مدام این جمله را تکرار میکردند که خواستار قصاص ناپدری هستند، به گفته مددکار موسسه مهرآفرین -که مقدمات این دیدار را فراهم کرد- او هم اکنون به خاطر شکایت پدر واقعی رقیه در بازداشت به سر میبرد.
مهناز افشار در پایان این دیدار بر این نکته تاکید کرد: بررسی ابعاد مختلف این اتفاق و روشن شدن حقایق را باید بر عهده مسئولان مربوط گذاشت ولی آنچه نباید فراموش شود این است که رقیهها بیگناه و بیپناه در حالی که توان دفاع از خود را ندارند قربانی میشوند. اگر من امروز اینجا هستم به خاطر این است که صدای مظلومیت این بچهها باشم.
سخنگوی پویش «بدسرپرست تنهاتر است» شامگاه 12 اردیبهشت ماه در ادامه سفر خود به شهر مشهد بازدیدی هم از مرکز نگهداری دختران مجموعه گلستان علی داشت و حمید رضازاده مدیرعامل موسسه گلستان علی (ع) در جمع خبرنگاران استان خراسان رضوی ضمن خوشامدگویی به مهناز افشار، توضیحاتی پیرامون برخی فعالیتهای این مجموعه به او ارائه داد.
مجموعه گلستان علی (ع) که افشار پس از بازدید آن را به بهشتی برای کودکان توصیف کرد، مرکزی است که کودکان بی سرپرست را نگهداری میکند و به گفته حمید رضازاده در مجموعه گلستان علی (ع) چیزی به اسم رهایی وجود ندارد و بچهها با ازدواج از این خانواده بزرگ جدا میشوند.
به گزارش ایسنا،مهناز افشار وقتی افتخارات و مدالهای کشوری دختران این مرکز را دید و با کودکان و دختران نوجوان این مجموعه دیدار کرد، گفت: سفر امروز من با تلخی آغاز شد، مظلومیت کودکانی همچون رقیه دل هر انسان دردمندی را به درد میآورد، اما بازدید از گلستان علی باعث شد، این سفر با شیرینی و خاطرهای خوب تمام شود.
او با اشاره به اینکه دست پر از این سفر یک روزه به تهران باز میگردد، اظهار امیدواری کرد، پویش بدسرپرست تنهاتر است و مجموعه گلستان علی بتوانند همکاریهای خوبی را شروع کنند.

گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه انتشار یافته: ۵
آفرين به اين خانم نيكو كار
افرین بر این هنرمند دلسوز کاش خانمهای مطلقه بچه دار بدانند ازدواج دوم ریسک بزرگی است
به جاي اين كارا به فاميل هاي محترمتان توصيه بفرماييد كمتر از سفره انقلاب تناول نمايند تا امثال رقيه بوجود نيايند و نيازي به صدا شدن شماها نباشد.
شما به شوهرتون بگید شیر خشک تاریخ مصرف گذشته رو به خورد نوزادان معصوم ایران زمین نده بعد ادای انسان دوستی درار
نمیدونم چرا برخی نوشتند آفرین بر این خانم نیکوکار. به نظر من این کار برای این خانم یک نوع شو آف بود تا از بدبختی و بیچارگی و فقر فرهنگی و اقتصادی مردم بینوا برای نشان دادن خودش استفاده کنه. مگه این زن کی هستش. یه بازیگر. نه تحصیلات آنچنانی داره و نه کار خاصی انجام میده فقط بلده ادای آدمای تازه به دوران رسیده رو دربیاره و با پولای هنگفت مفتکی که به دست میاره تو صفحات اجتماعیش وراجی کنه و دم از حقوق زنان و حقوق بشر و زندانیان سیاسی و مسائل اجتماعی بزنه که اصلنم بهش نمیاد. این زن با خوندن دوتا کتابای رمانی که خانم تهمینه میلانی بهش معرفی میکنه و چهارتا فیلم های هنری که اونم خانم میلانی بهش معرفی میکنه و چنتا دور دور کردن تو کشورهای خارجی تازه فهمیده که تو دنیا چه خبره. چون نه سواد آکادمیک داره نه از خانواده ای هنری و تحصیلکرده ایه و نه هیچ چیز دیگه. برای اینکه بفهمید این زن چقد ریاکارهه و حرکاتش همش اداست کافی به عکسهاش تو مراسم ختم کیارستمی نگاه کنید که در حالیکه بقیه از ته دل و معمولی غمگین هستند این خانم الکی خودشو در غش و ضعف و بهت و ناباوری از مرگ کیارستمی نشون میده که در واقع نشونگر شخصیت کوچیک و خود بزرگ بینشه. کدوم زن نیکوکار نکنه اومده از پولای شوهر دزدش برای کودکان بد سرپرست یک ماون و پناهگاه درست کرده که میگید نیکوکار. فقط اومده نشون بده اون چقدر خوشبخت که جای خانواده رقیه و یا مادرش نیست و از این بابت خدا رو شاکره و حالا باید زکات این خوشبختیشو با دیداری که نوعی تحقیره پرداخت کنه. من خوشبخت مرفه در برابر تو که دردمندی و محتاج تسلای امثال من.

