آفتابنیوز : نامه نیوز نوشت: جبهه پایداری دوباره کار دست اصولگرایان داد؛ یک شکست دیگر با همان نسخه ای که شاگردان آیت الله مصباح پیچیدند. اصولگرایان حالا پایگاه هایشان را از دست داده اند؛ شورای های شهر شهر اکثر نقاط کشور ، صندلی های زیادی از پارلمان، شهرداران بیشتر نقاط کشورو ریاست جهموری.
این رخداد حتما نیاز به ریشه یابی دارد. باید دید گفتمان اصولگرایان در این چند سال چه بوده که با مخالف عمومی در سطح کشور مواجه شده است. باید دید چه کسانی تابلوی اصولگرایان در این چند انتخابات شده اند که با واکنش منفی اجتماعی مواجه شده اند . این یک مساله جدی است که اکنون اصولگرایان را به محاق فرو برده است .
پایداری قبل از اینکه در قامت یک تشکل نوپدید در فضای سیاست ایران رخ نمایی کند در قالب و کاراکتر شاگردان مصباح یزدی حضور سیاسی داشت . آنها همان کسانی هستند که مستظهر به حمایت صریح مصباح یزدی محمود احمدی نژاد را به پاستور رساندند . کسی فراموش نمی کند آن روزی را که مصباح یزدی در مورداحمدی نژاد گفته بود «من در این 26 سال انقلاب سراغ ندارم که طلبهای یکمیلیونتومان قرض کرده باشد - که ماهی 20،30هزارتومان برگرداند - برای اینکه خرج انتخابات بشود. همچنین مواردی که مردم نذرهای عجیب و غریبی کردهاند. خانمی را سراغ دارم که برای پیروزی آقای احمدینژاد، نذر کرده 40 زیارت عاشورا، 40 زیارت جامعه کبیره، 40 زیارت آلیاسین و 14 ختم قرآن کریم بخواند. چند نفر از خانمها 140هزار صلوات نذر کردند؛ و چقدر تضرعات، گریهها، زاریها و توسلات عجیب و غریب تا اینکه یک کسی پیروز شود. در حالی که چندان شناخت و سابقهای از این شخص نداشتند. چطور شد که مردم به این شخص علاقه پیدا کردند؟ دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد: قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم، ایشان گفت نگران نباشید، احمدینژاد رییسجمهور میشود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیستوسوم ماه رمضان در حال احیا، پیش از نیمهشب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر(عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلا او را نمیشناختم!»
و البته کسی فراموش نمی کند وقتی که مصباح یزدی در مقابل مخالفان اصولگرا و اصلاح طلب محمود احمدی نژاد گفته بود«رییسجمهور وقتی از طرف ولیفقیه نصب شد، میشود عامل او و آن پرتو قداستی که او دارد، بر این هم میتابد. وقتی شد رییسجمهوری اسلامی، حکمش را از رهبر یعنی از جانشین امام دریافت کرد، آن قداست بر این هم میتابد، آنوقت اطاعت رییسجمهور، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم میشود اطاعت خدا.»
پایداری اما همیشه در انتخاب هایش اشتباه کرده است. همیشه نسخه ای را پییچیده، بدنه اش را به پذیرش این نسخه وادار کرده و بعد اینگونه اشتباهش را برای بدنه توجیه کرده است:«یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابدا طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. یک وقت کسی اشتباهی میکند، آن وقت هرچه او اشتباه میکند، این فرد میآید و توجیه میکند! کسی که 10تا دوست دارد، ۹تا دوستش را میگذارد کنار و کارهای دهمی را توجیه میکند! آیا این یک کار عاقلانه است که انسان دایما به آن ۹ نفر اعتراض کند و حتی یکبار هم به آن دهمی اعتراض نکند؟ چطور همه اشتباه میکنند و کنار زده میشوند، اما این یکی میشود مطلق و هرچه میگوید درست است؟ این قضیه اصلا توجیه ندارد، اما گفتن این حرفها عوامانه است و کاری است که پیرزنها میکنند. زن و شوهرها سر هر قضیهای که دعوا میکنند، میگویند جادو شده [خنده حضار]. حرف عامیانهای بود که بگوییم لابد او را جادو کردهاند. حرفی نبود که بشود همه جا زد، مضافا بر اینکه ما خودمان هم اهل این کارها نبودیم. نه پدرمان جادوگر بود، نه خودمان این کاره بودیم.»(سخنان مصباح یزدی در 24 اردیبهشت 90)
آری، محمود احمدی نژاد سنگ بنای اشتباهات اصولگرایان بود . درست هنگامی که بزرگان جناح اصولگرا که همیشه بر مدار عقل گرایی و اعتدال پیش می رفتند و امثال علی اکبر ناطق نوری لیدر آنها بود، شاگردان مصباح یزدی با خلق کاراکتر محمود احمدی نژاد زمینه نزول اصولگرایی را پدید آوردند . آنها بعد از آن در پارلمان حضور یافتند. با تک روی و تند روی لیست اصولگرایان را دو شقه کردند و با تعمیق شکاف اصولگرایی ، رقیب سنتی را به صحنه باز گردادند.
آنها در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 سعید جلیلی را به صحنه وارد کردند تا قطبی مقابل حسن روحانی تشکل شود و اصولگرایان با این دو قطبی انتخابات را ببازند . تندروی آنها در ماجرای برجام ، تهمت لیست انگلیسی به لیست مقابل و هزاران نسخه اشتباه دیگر انتخابات بعدی را هم خلاف خواست اصولگرایان کرد.
آنها برای اردیبهشت 96 هم برنامه داشتند . صدایشان بلند بود تا آن حد که محمد باقر قالیباف را تنها تر از همیشه کردند.آنها سیاست را ابزاری برای محو او کردند. قالیباف با فشار پایداری ها و برای ماندن گزینه آنها در صحنه با نامزدی در انتخابات خداحافظی کرد. حالا مردم مانده بودند و انتخاب میان تفکر تند پایداری و یا تفکر اعتدالی حسن روحانی که بیشتر مراجع سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی جامعه را با خود داشت . همه راه روحانی را به عنوان مسیر درست نشان می دادند . جامعه دوباره به تندروی پایداری رای منفی داد .
نه بزرگ 29 اردیبهشت یک پاسخ منفی سنگین نه فقط به ابراهیم رییسی که به جبهه پایداری و شاگردان مصباح یزدی بود . آیا اصولگرایان متوجه این پاشنه آشیل خود شده اند ؛ یا همچنان می خواهند بازنده میدان رقابت ها باشند ؟ آیا زمان طرد پایداری فرا نرسیده است ؟
فکرکنم شما هم مثل من چیز زیادی از مطلب فوق دستگیرت نشده.
باید چکار کنیم؟