آفتابنیوز : شايد امرور وظيفه قشر كارشناسي و نخبگان كشور آن است كه با توجه به آگاهى از مناسبات سياسي و فراسياسي ساخت قدرت در كشور توصيه ها و پيشنهاداتى را براى رييس جمهور داشته باشند تا بتواند در چهار سال آينده با عبور از نارسايي هاى دولت يازدهم، گامهاى استوارى براى اصلاح ساختار بيمار اقتصاد ايران و مبارزه با مشكلات بزرگ اقتصاد ايران بردارد.
براى ارائه اولين پيشنهاد به رييس جمهور ايشان را ارجاع مى دهم به يك جمله مهم در فيلم تبليغاتى شان كه از صداوسيما ايران پخش شد و آنجايي كه ايشان نقل به مضمون گفتند: در چهارسال گذشته دستاوردهاى خوبي بدست آمده و نارسايي هايي هم بوده است اما ما بايد مسير را ادامه دهيم و در ادامه مسير " تصميمات سختى " هم بايد بگيريم.
واقعيت امروز اقتصاد ايران آن است كه براى پاسخ مناسب به برخى از بحران هاى كنونى اقتصاد ايران نياز به تصميمات سختى است كه ممكن است تبعات سختى براى بخش هايي از جامعه ايران داشته باشد. اقتصاد ايران همانند بيمارى است كه داراى تومورهاى خطرناكى است و براى نجات از اين تومورها يا بايد تن به تيغ جراحى سپرد و تبعات خون ريزى و درد زياد آنها را پذيرفت يا به دنبال حفظ وضع موجود بود تا در ظاهر به كسي آسيب نرسد اما به مرور اقتصاد ايران را رو به زوال برد.
برسى هاى ما در موسسه بامداد نشان مى دهد بحران هايي در اقتصاد ايران همانند بحران شبكه بانكى، بحران ورشكستگى صندوق هاى بازنشستگى و يا بحران بدهى هاى دولت به مرحله اى رسيده است كه ديگر نمى شود با استراتژى كلاسيك دولت هاى جمهورى اسلامى كه همان حفظ وضع موجود است با آنان مدارا كرد و اين بحران ها كه همانند مين هاى در جلوى مسير تحقق وعده هاى داده شده رييس جمهور در انتخابات قرار دارد نياز به جراحى و تصميمات سخت دارد كه همانطور كه گفته شد ممكن است تبعات دردآورى براى بخش هايي از جامعه داشته باشد.
اما سوال مهم در اين ميان آن است كه چه زمانى براى گرفتن اين تصميمات سخت مناسب است؟ به نظر نگارنده همين سال ١٣٩٦ و ماههاى ابتدايي استقرار دولت آينده بهترين فرصت براى گرفتن تصميمات سخت است. به نظر مى رسد آقاى روحانى و دولت آينده او با پشتوانه ٢٤ ميليون راى كه عمدتا از طبقه شهرى و متوسط جامعه ايران هستند در شرايط كنونى از بهترين پتانسيل و سرمايه اجتماعى لازم براى گرفتن تصميمات سخت برخوردار است. دولت و شخص آقاى روحانى بايد در همين ماههاى آينده قدر اين كاهش قابل توجه شكاف بين ملت و دولت خود را بداند و از اين همراهى استفاده كند تا بتواند به سمت تصميمات سخت برود.
سابقه تاريخى نشان مى دهد كه هرچه از عمر دولت ها مى گذرد، با نااميدى بخش هايي از حاميان دولت از تحقق وعده هاى داده شده و كارشكنى سيستميك جريان رقيب، احتمال همراهى ملى با اين تصميمات كاهش خواهد يافت و از منظر ديگر اگر اين تصميمات موجب ضرر و خسران براى بخش هايي از جامعه شود اين فرصت وجود دارد تا همين دولت در طى سه سال آينده برخى اثرات اين مشكلات را بخش هاى آسيب ديده جبران كند تا تجربه انتخابات رياست جمهورى پس از دولت هشت ساله آقاى خاتمى در سال ٨٤ و قهر مردم با انتخابات در سال ١٤٠٠ تكرار نشود .
*کارشناس اقتصادی