به گزارش ایلنا، مهدی زمینپرداز، با اشاره به تجربه اجرای این نمایش گفت: در این سفر نمایشی به مناطق مختلفی رفتیم؛ مانند سیستان و بلوچستان و استان هرمزگان. جالب است بدانید که در یکی از مدارس، گویا از مدرسه زنگ زده بودند به آموزش و پرورش استان که گروه ما حق ندارد در آن مدرسه نمایش اجرا کند، نمیدانم چرا؟ البته با کمک دهیار، نمایش را اجرا کردیم و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت و تاثیرگذار بود.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: ما برای بچههایی که پابرهنه به مدرسه میآیند؛ نمایش اجرا کردیم؛ در روستاهایی مانند گرمیت پایین و بالا در بیست کیلومتری مرز پاکستان برای بچههایی نمایش اجرا کردیم که بسیار لذتبخش بود. از این جهت که برای مخاطبی نمایش اجرا میکنید که تا به حال نمایشی را ندیده بودند. همه با دام و گاو و گوسفند و بار روی موتور آمده بودند نمایش را میدیدند. همه بچهها میگفتند تابهحال چنین تجربهای نداشتیم.
زمینپرداز خاطرنشان کرد: در جایی مانند تئاترشهر مخاطب نمایش شما مشخص است اما در این مناطق مرزی قضیه فرق دارد؛ یک جاهایی در این محیطها فقر را میبینی اما از نظر معنوی حس خیلی خوبی دارد. این همه اجرا با امکانات کم و زیاد در جاهای مختلف داشتیم ولی اینجور کار کردن شرایط سختی دارد با کمترین امکانات و لب مرز.
او خاطرنشان کرد: موسسه توسعه هنرهای معاصر با ما برای در اختیار گذاشتن یک تریلی برای گروه اجرایی هم همکاری نکرد اما در نهایت شاید همین عدم همکاری اتفاقی خوبی بود! چراکه در این سفر ما به روستاهایی رفتیم که تریلی هم نمیتواند وارد آن شود و با ماشین و کمی پیاده رفتیم. هرکجا رفتیم به غیر از یک جا که قبلا نمایشی را خودشان کار کرده بودند، دیگر مناطق با نمایش آشنا نبودند. حتی از ما در جشن اردیبهشت چابهار که هنرمندان بومی برگزار کرده بودند؛ تشکر کردند و گفتند خود هنرمندان چابهاری تابهحال در این روستاها نرفتهاند نمایش اجرا کنند اما ما اینهمه راه از تهران آمدیم در این روستاهای دور افتاده و تور نمایشی برگزار کردیم.
زمینپرداز به خاطرهای از اجرای این نمایش اشاره کرد و گفت: در جاسک هم اتفاق قشنگی افتاد؛ در جشن میلاد امام زمان (ع) بچههای سنی و شیعه کنار هم در جشنی شرکت کردند که دین و مذهب در آن مهم نبود. آدمها دورهم جمع شدند و جشنی گرفتند به مناسبت شاد بودن و هوای همدیگر را داشتند. در اجرای این نمایش هم برای ما چنین بود؛ یعنی پشتصحنه کار برایمان خیلی جذابتر بوده و خاطره میشود.
این کارگردان تئاتر نام این تور نمایشی را «ساحل آرام» خواند و گفت: موضوع نمایش شاد کردن بچههاست و با این شعار که هیچکدام از ما باهم فرق نداریم؛ بلوچ، کرد، ترک و... همه برای یک ملت و ایرانیم. هدفمان شاد کردن کودکان و نوجوانان و در مرحله دوم حفظ هویت فرهنگی و فردی است؛ مثل زبان، سنت و فرهنگمان که نباید بگذاریم تحت تاثیر عوامل دیگری قرار بگیرد.
زمینپرداز با اشاره به داستان نمایش «روزی روزگاری» گفت: داستان نمایش مربوط به حفظ فردیت فرهنگی و وحدت و مقابله با تهاجم فرهنگی است که نباید خیلی سریع تحت تاثیر یک ابزار خاصی قرار بگیریم. وسیلهای در نمایش داریم به اسم «راتیلمانت» یعنی رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت؛ اینکه سریع تحت تاثیر قرار نگیریم نه اینکه نهیاش کنیم و بگذاریمش کنار بلکه درست استفاده کنیم.
او ادامه داد: در دهکده این نمایش حیواناتی هستند که روباهی بینشان میآید و اهالی به او جا میدهند و از او پذیرایی میکنند و روباه برای تشکر «راتیلمانت» را به آنها تقدیم میکند و آنها را تحت تاثیر خود قرار میدهد اما حیوانات در آخر میفهمند باید چکار کنند و از این وسیله به نفع خود استفاده کنند.
مجید آهنگران بازیگر نمایش «روزی روزگاری»، از تجربه همکاری در این نمایش گفت: روزهای اول که مهدی زمینپرداز با من تماس گرفت و گفت میخواهیم برویم در مناطق محروم اجرا کنیم بیدرنگ گفتم قبول است. اجرا در اینجا سختیهای خاص خودش را دارد؛ در بعضی جاها گرمای 55 درجه است. بعضی روستاهای کاملا محروم هستند؛ به طوریکه حتی حمام عمومی ندارند و منتظرند سد باز شود رودخانه پر آب شود و آنجا استحمام کنند.
آهنگران خاطرنشان کرد: با کار محیطی که اینجا اجرا کردیم واقعا 50 درصد انرژیمان از سر محروم بودن اهالی از بین میرفت. کار را همیشه با اشک شروع میکنم برای بچهها و هروقت میخندند انرژیام را دوباره به دست میآورم. اما تاسف میخورم که چرا نمیتوانم کار دیگری برای بچهها انجام دهم.
این بازیگر با طرح این سوال که «چرا بچههای انجمن نمایش شهرستانها که به این رورستاها نزدیکتر هستند خودشان این کار را انجام نمیدهند؟» گفت: بزرگانی در دنیا مثل پیتر بروک به روستاهای کشورهای مختلف میروند و براساس فرهنگ و معماری آنها برایشان نمایش اجرا میکند. اما بچههای انجمن نمایش این شهرستانها نمیدانم چرا این کار را نمیکنند. این ایدئولوژی برایشان ایجاد نشده؟ این نساختن ایدئولوژی و پی نبردن به رسالت هنر، من را رنج میدهد علاوه بر محرومیتهایی که وجود دارد.
آهنگران با بیان اینکه «در این سفر سرشار از ایده شدم» گفت: اما باید ببینیم که تصمیم و اراده مسئولانی که میتوانند حمایت کنند که بوروکراسی اداری برطرف شود چیست؟ چون ایده فراوان است. دوستان میروند کسانی را از هلند و موزامبیک و ایران میآورند و میگویند کار بینالمللی انجام دادیم؛ وقتی میتوانیم از انجمن نمایشی بوشهر و شمال و شرق و غرب هرکدام یک نفر را بیاورم که هرکدام از این اقوام با یک ایده کار کنند و این فرهنگ را ما در شهرهای مختلف ارائه دهیم چرا سراغ راه دور میرویم؟ وقتی این ایده را پرورش نمیدهند و به دنبال چیزی به غیر از خودمان هستند نمیدانم از ایدهها حمایت کنند یا نه. ایده بسیار است اما به عمل رسیدنشان به دلیل نیاز به حمایت و مسائل اداری و... سخت است.
او همچنین بزرگترین خاطرهای که از این سفر برای او و گروه مانده را لبخند کودکانی خواند که واقعا محروماند و گفت: این بزرگترین خاطره برای ماست و بزرگترین دستاورد دیگر این است که ما همه ایرانی هستیم؛ سنی و شیعه و منطقه زندگی ندارد؛ ما همه ایرانی هستیم و باید به داد همدیگر برسیم.