بر این نظر انتقادی وارد است. جدا از تلاش هایی که میرحسین موسوی،هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و دولتمردان آنان در بدترین شرایط برای حفظ و تکامل چرخه سوخت هسته ای و دستیابی به آن انجام دادند، باید متذکر شد که آنان به روش های در پیش گرفته دولت کنونی در خصوص انرژی هسته ای، انتقادات بسیار داشته و در محافل و مجالس اظهارات انتقادی خود را کم و بیش بیان می کنند تا خط خود را از دولت کنونی،حداقل در اجرای برنامه ها، متمایز کرده باشند.
سیدمحمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی چندین بار به صراحت از بکارگیری «عقلانیت» در پرونده هسته ای سخن گفتند و در مصاحبه های خود خواستار آن بودند که مسئولین کنونی پرونده و دولت، درایت به خرج دهند.
مسئولین پرونده هسته ای و دولت، بی توجه به این نوع اظهارات، کار خود را انجام می دادند. به همین علت نیز همیشه سخنان محمود احمدی نژاد با واکنش های بسیاري در جهان روبرو می شد و یا تصمیمات هسته ای ایران، آن چنان برد تبلیغاتی پیدا می کرد که دولتمردان پیشین نیز نگران می شدند و اظهارات انتقاد آمیزی نسبت به اين تصميمات از خود بروز می دادند.
در تمام طول این مدت، البته همه بر یک نکته تاکید داشتند، و آن اینکه انرژی هسته ای برای مصارف صلح آمیز حق مسلم ایرانیان است. اما اعتقاد مدیران پیشین بر این بود که در این شرایط باید برای آن که فضای ملتهب کنونی فروکش کند، تعلیق ها را ادامه بدهیم و مذاکرات را در پیش بگیریم. حتی جبهه مشارکت به عنوان یک حزب سیاسی که پیش از این در دولت و حاکمیت نقش عمده ای را ایفا می کرد، در بیانیه انتقادی خود، خواستار تعطیلی کامل فعالیت های هسته ای شد.
در این میان، تلاش مدیران کنونی و گذشته، همچون دو خط موازی، بر این بود که با يك ديگر هیچ گاه نقطه تلاقی پیدا نکنند. هر دو تلاش می کردند از دیگری متمایز باشند. دولت کنونی و هواداران، به صراحت از تیم گذشته انتقاد می کرد و تعلیق و مذاکرات دو ساله را زیر سوال می برد. مدیران و مسئولان پیشین نیز بر این باور بوده و هستند که حرکات رادیکالی و افراطی، جز آن که کشور را دچار چالش های بسیار و سخت کند، حاصل دیگری ندارد.
این رویارویی سرد، ادامه پیدا کرد تا روزی که قرار شد «خبر خوش هسته ای» اعلام شود. در این شرایط نیز، علیرغم آن که از دو سه روز گذشته اعلام شده بود قرار است رییس جمهور در شهر مشهد در حضور سفرای کشورهای مختلف، مقامات لشگری و کشوری خبر خوش را اعلام کند، هاشمی رفسنجانی، قبل از عزیمت به کشور سوریه و در گفتگو با خبرگزاری کویت، خبر خوش را اعلام کرد. او حتی جزییات این خبر را نیز ارایه کرد. به گونه ای که محمود احمدی نژاد در ساعت 20 همان روز، دیگر سخنی برای گفتن نداشت و تنها به این جمله که ایران به جمع 8 کشور هسته ای جهان پیوست و توانست به چرخه سوخت هسته ای دست یابد، اکتفا کرد.
سخنان هاشمی رفسنجانی، و اظهارات بعدی که از سوی سیدمحمد خاتمی در حاشیه دیدار با خانواده خبرگزاری که در حادثه سقوط هواپیما جان باخته بود ، بيان شد و تاکید دوباره بر «عقلانیت»، حرکت ديگري بود که بيان آشكارا از مديران كنوني مي خواستند در هنگام ورود البرادعي به كشور درايت به خرج داده شود. هاشمی به صراحت در سوريه گفت: هنگامی که آقای البرادعی به ایران برود با اتفاقات جدیدی روبرو می شود و امیدوارم مسئولان ایرانی درایت به خرج دهند. خاتمی نیز ابراز امیدواری کرد «از این پس.... با هوشیاری و با استفاده از فرصت های موجود... واقع بینانه در مسیر تفاهم و دفع عوامل تهدید قدم برداشته شود.»
کلام به کلام سخنان هاشمی و خاتمی، اشاره بر نگرانی های آنان دارد. در سطور نانوشته می توان پی برد که اگر آنان بودند، چنین رویه ای که دولت نهم و مسئولان هسته اي پیش گرفته اند پی نمی گرفتند. اما اگر آنان در راس بودند و كارها در دست آنان بود چه اتفاقاتي مي افتاد؟
بدبینانه و خوشبينانه ترین حالت در دوران خاتمی و یا حتی ریاست جمهوری احتمالی هاشمی رفسنجانی این بود که تعلیق ها ادامه یابد. امری که خلاف آن امروز صورت گرفته است. اگر چه تاسیسات هسته ای اصفهان در روزهای پایانی دولت سیدمحمد خاتمی، شروع مجدد خود را آغاز کرد، اما فراموش شدنی نیست یادآور شویم، دولت سیدمحمد خاتمی در این باره سکوت پیشه کرد و سخنگوی آن، در این خصوص با ذکر این نکته که "دولت در این امور تصمیم گیر نیست"،خبرنگاران را بي پاسخ گذاشت.
پس نباید امروز امری را که مخالف وقوع آن بودیم، به نام خود مصادره کنیم یا بخواهیم که نامی نیز به نیکی از ما ببرند. اگر ایمان دولتمردان پیشین بر این است که راه رفته کنونی اشتباه است. باید اکنون نیز بر آن عقیده استوار باشند. ولو آن كه دستاوردها به نام ديگري ثبت شود. اگر رویه گذشته پیش گرفته می شد، امروز همچنان در تعلیق بودیم و دستیابی به چرخه سوخت هسته ای همچنان ناممکن می نمود.
موسوی،خاتمی و هاشمی و دیگر بزرگان و مسئولان تلاش بسیار از خود نشان دادند و این ستودنی است اما روش آنان، متفاوت از روش کنونی بود. بر همين اصل ، اگر بر فرض محال، فردا آمریکا به دلیل دستیابی ایران به چرخه سوخت هسته ای، اعلام کند که قصد تعرض به ایران را دارد، آیا مردان گله مند ،از این که دولت های آنان نیز در این باج خواهی از ایران، نقش آفرین بودند ، سخن می گویند؟ آیا در زمان تعرض امریکا به ایران نیز کسی پیدا خواهد شد تا از موسوی و هاشمی و خاتمی و تلاش دولت آنان یادی کند؟ یا برعکس در آن شرایط همه بر نظر استوار می مانند که «ما هشدار دادیم» یا «هاشمی و خاتمی هشدار دادند» و کسی توجهی نکرد؟
لذا اگر باور بر این است که راه کنونی اشتباه است، و در محافل و مجالس از آن نیز انتقاد می شود، چرا باید به هنگام موفقیت ها سخن سرداد که "ما هم بودیم". باید واقعیات را گفت. نمی توان در مقاطع مختلف پی در پی انتقاد کرد اما به هنگام یک موفقیت و دستاورد تذكر داد و به یاد آورد که"ما" نیز نقشی در این میان داشته ایم. اما بر عکس اگر بر این موفقیت ها می توان صحه گذاشت و راه را ستود، نباید مرتبا لب به اعتراض گشود و خرده گرفت که بايد مسئولان پرونده، عقلانیت به خرج دهند.