کد خبر: ۴۵۱۰۹
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۸۵ - ۰۹:۴۲
مقام معظم رهبري:

آمریکا در توطئه های خود کامیاب نمی شود

آفتاب‌‌نیوز : متن فرمايشات حضرت آيت‌الله خامنه‌اي به اين شرح است:

« بسم الله الرحمن الرحيم الحمدالله رب العالمين و الصلاه و السلام علي الرسول الاعظم الأمين و علي اله الطاهرين و صحبه المنتجبين به شما ميهمانان عزيز، علما، متفكران، سياستمداران، مجاهدان و سنگرداران مرزهاي اعتقادي و جهادي اسلام خوشامد مي‌گويم. شما براي همفكري و چاره‌جويي درباره‌ي بزرگ‌ترين مصيبتي كه در تاريخ معاصر با دسيسه‌هاي استعمار بر امت اسلامي وارد شده، يعني اشغال فلسطين و قدس شريف، گرد هم آمده‌ايد. همزماني اين اجلاس با سالروز ولادت رسول اعظم صلي الله عليه و آله و سلم در سالي كه ملت ايران آن را به نام مبارك آن حضرت مزين كرده است، بايد براي همه‌ي ما الهام‌بخش مجاهدت و اتحاد و عزم راسخ و اعتماد به وعده‌ي الهي باشد و زمينه‌ساز رحمت و نصرت خداوند گردد، ان‌شاءالله.

دوران كنوني، دوران بيداري اسلامي است، و فلسطين در كانون اين بيداري قرار گرفته است.

اكنون نزديك به 60 سال از اشغال فلسطين مي‌گذرد و ملت مظلوم فلسطين دوران‌هاي پرمحنتي را با آزمون‌هاي گوناگون گذرانيده‌اند. از مقاومت‌هاي مظلومانه و مايوسانه‌ي آغاز ماجرا، و آوارگي و غربت، و مشاهده‌ي نابودي خانه و كاشانه، و قتل‌عام عزيزان و كسانشان، تا پناه بردن به مجامع بين‌المللي و روي آوردن به معامله‌هاي بي‌فرجام سياسي و قمار سراسر باخت مذاكره با اشغالگر و واسطه كردن قدرت‌هايي كه خود مجرم اصلي در بروز و تداوم اين محنت بوده‌اند. محصول اين تجارب تاريخي، نسل نو و بالنده‌ي آن ملت رشيد و شجاع را به قله‌ي بيداري و آزادگي رسانيد و آتشفشان انتفاضه را پديد آورد. در جبهه‌ي مقابل نيز مسيري با مراحل متفاوت طي شد: از سبعيت بي‌رحمانه و عنان‌گسيخته، و نسل‌كشي‌ها و ويرانگري‌هاي خشم‌آلود، و تجاوزهاي نظامي به همسايگان و داعيه‌ي از نيل تا فرات، تا دست‌اندازي سياسي و اقتصادي به منطقه با استفاده از ضعف و خيانت برخي سياستمداران جهان اسلام ... و ناگهان مواجهه با بيداري شير آرميده‌ي فلسطين و انتفاضه‌ي پرخروش ملتي به جان آمده و به‌پا خاسته.

محصول اين فرآيند پرماجرا كه در همه حال متكي به پول و زور دو دولت انگليس و آمريكا و حمايت شرم‌آور آنان از جنايتكاران صهيونيست بود، امروز تزلزل و ترديد و ياس سردمداران رژيم غاصب و مواجهه‌ي آنان با موج پرخروش و فزاينده‌ي بيداري اسلامي است. درست است كه امروز هم فلسطين عرصه‌ي قساوت‌آميزترين جنايات بشري از سوي صهيونيست‌هاي بيگانه و غاصب، بر صاحبان مظلوم آن است و به صورتي استثنايي، فجيع‌ترين ستم‌ها به طور علني و با افتخار از سوي دولت صهيونيستي انجام مي‌گيرد و اعلام مي‌شود، ولي يك نگاه به عرض و طول اين ماجراي 60 ساله، آشكارا از حقيقت تكان‌دهنده و عبرت‌آموزي خبر مي‌دهد، و آن چيزي نيست جز دگرگون شدن صحنه و جابه‌جا شدن جايگاه اقتدار دو جبهه، هم در خود فلسطين و هم در خاورميانه و دنياي اسلام كه اساسا فاجعه‌ي غصب فلسطين براي در قبضه گرفتن و سيطره بلندمدت و تضمين شده بر آن، از سوي سياستمداران غربي طراحي و اجرا شده بود. فلسطين در دهه‌ي 1940 را در نظر بياوريد، سرزميني در قلب دنياي عرب، كشوري فقير، حكومتي ضعيف، مردمي بي‌خبر، و همسايگاني دست‌نشانده‌ي استعمار، ثروتمندترين و مسلح‌ترين و شريرترين دولت غربي به تحريك صهيونيست‌ها آن را از دست مسلمانان بيرون مي‌آورد، و به يك حزب نژادپرست و جرار و تروريست مي‌سپارد. همه‌ي دولت‌هاي غربي و هر دو قطب سياسي متخاصم عالم به آن كمك مي‌كنند، دولت‌هاي دست‌نشانده‌ي منطقه از قبيل ايران پهلوي و بعضي ديگر، به اسلام و عربيت پشت كرده، در خدمت آن قرار مي‌گيرند، پول و سلاح و علم و صنعت از سوي همه در اختيارش گذاشته مي‌شود. آمريكا مانند قيم و وكيل مدافع و كارپرداز او عمل مي‌كند و شوروي هم تنها در اين مساله با آمريكا هيچ مخالفتي نمي‌كند. قطعنامه‌هاي سازمان ملل در همان حد ضعيف و محافظه‌كارانه‌اش هم از سوي دولت جعلي و ياغي صهيونيست، مورد بي‌اعتنايي كامل قرار مي‌گيرد. با پشت‌گرمي آمريكا و اروپا به مصر، به سوريه، به اردن، به لبنان حمله‌ي نظامي مي‌كند و بخش‌هايي را به قصد تصرف دائم اشغال مي‌كند. بي‌محابا از ترور و قتل و غارت حرف مي‌زند و تهديد مي‌كند و تروريست‌هاي معروف يكي پس از ديگري در آن به حكومت مي‌رسند، كه آخرين آنها جنايتكار معروف صبرا و شتيلا است.

ده‌ها سال در صحنه‌ي فلسطين، دولت غاصب، با چهره‌اي خشن، بي‌انعطاف، طلبكار و شكست‌ناپذير باقي مي‌ماند. در جبهه‌ي مقابل پس از آن ضعف و انكسار نخستين و ناكامي تلاش‌هاي نيمه كاره‌ي سال‌هاي اول، تجربه‌ها يك يك خود را مي‌آزمايند و دستاويزهاي فكري و عملي از قوميت و ناسيوناليزم تا چپ‌گرايي ماركسيستي و امثال آن از بوته‌ي آزمايش ناموفق بيرون مي‌آيند. ايمان ديني كه ملت به آن سخت پايبند است، به همت مجاهدان صبور و مقاوم، به‌تدريج نقطه‌هاي روشني در افق بسته و غم‌آلود پديد مي‌آورد و اميدهايي مي‌آفريند، و در اين هنگام ناگهان خورشيد انقلاب اسلامي از مشرق طلوع مي‌كند. بر روي پرچم بلند اين انقلاب الهي همراه با نام خدا و شريعت اسلامي، نام فلسطين نقش بسته است. از اين مقطع، مسير حوادث دگرگون مي‌شود و روند زوال دولت غاصب و زوال سيطره‌ي مطلق آمريكا كه در طول سال‌هاي دراز، شريك جرم دولت غاصب بوده، در منطقه آغاز مي‌گردد. گروه‌هاي جهادي مومن به اسلام در فلسطين و لبنان سر بر مي‌آورند و نسل مبارزان صادق و سرسخت را متشكل مي‌كنند. جهاد و شهادت زنده مي‌شود و قدرت حقيقي يعني قدرت ملتي كه عزم ايستادگي و فداكاري در او راسخ است، جايگاه خود را در معادلات فلسطين و منطقه باز مي‌يابد. خون مطهر جوانان شهادت‌طلب و حضور ميداني مبارزان از جان گذشته، همه‌ي محاسبات دنياداران ماده‌پرست و لذت‌جو را در هم مي‌ريزد، و ميدان تازه‌اي را مي‌گشايد كه در آن، خون بر شمشير پيروز است.

و امرز، پس از 60 سال از آن آغاز محنت‌بار، جبهه‌ي حق با اميدهاي تازه و با انگيزه‌ي ايمان كه نسل‌هاي جديد را پي‌درپي مجذوب خود كرده، تازه نفس و جازم، در ميدان فلسطين روز به روز خود را نيرومندتر مي‌سازد و شكست‌هاي نظامي و سياسي را يكي پس از ديگري در لبنان و فلسطين بر دشمن تحميل مي‌كند، و با حماسه‌ي جهاد خود به سوي فتح مبين مي‌رود. گويا كلام صادق خدا خطاب به آنهاست: و عدكم الله مغانم كثيره تأخذونها فعجل لكم هذه و كف ايدي الناس عنكم و لتكون ءايه للمومنين و يهديكم صراطا مستقيما (فتح – 20)

و أخري لم تقدروا عليها قد اخاط الله بها و كان الله علي كل شيء قديرا (فتح – 21)

و متقابلا جبهه‌ي باطل، پس از عقب‌نشيني‌هاي پي‌درپي، و از دست دادن اميدهاي كاذب آغازين، دچار تفرقه و ترديد و سردرگمي است. حامي اصلي‌اش يعني آمريكا خود در خاورميانه با مشكلات لاينحل روبه‌رو و با نفرت روزافزون ملت‌هاي اين منطقه بلكه همه‌ي جهان مواجه است. شعار از نيل تا فرات به شعار امنيت آن هم در داخل ديواري كه خود به دور خويش مي‌كشد، تنزل يافته و براي مقابله با فلسطين به پا خاسته ، راهي جز تانك و بمب و ترور و زندان و بولدوزر نمي‌شناسد ، يعني همان ابزاري كه به كاربردن آن در دهها سال گذشته ملت فلسطين را به فولاد آبديده كنوني مبدل كرد و از اين پس هم اثر آن جز مقاوم‌ترشدن آنان نخواهد بود.

برداران و خواهران من!

امروز ملت فلسطين در وسط ميدان يك جهاد دشوار و بلندمدت است. و اين نه تنها جهاد فلسطين، كه بخش برجسته‌يي است از جبهه گسترده جهاد دنياي اسلام با مستكبرين متجاوز و سفاك و غارتگر.

دنياي اسلام بيدار شده و شعار حاكميت اسلام در همه كشورهاي اسلامي، جايگاه نخست را در ميان جوانان و دانشگاهيان و روشنفكران اين كشورها يافته، ايران اسلامي كه پروراننده و به عمل‌درآورنده انديشه مردم‌سالاري ديني است، روزبه‌روز قوي‌تر و پيشرفته‌تر شده، اسلام ناب كه امام خميني آن را پيراسته از التقاط و انحراف و جمود و تحجر معرفي كرد، در عرصه سياسي بسياري از كشورها امتداد يافته و در شرق و غرب دنياي اسلام ، ريشه دوانيده است.

طعم تلخ و زهرآگين ليبرال‌دموكراسي غرب كه تبليغات آمريكايي، مزورانه مي‌خواست آن را داروي شفابخش معرفي كند، جان و تن امت اسلامي را آزرده و دل آنان را گداخته است.

عراق و افغانستان و لبنان، گوانتانامو ‌و ابوغريب و سياه‌چال هاي پنهان ديگر و پيش از همه شهرهاي غزه و ساحل غربي، واژه‌ آزادي و حقوق بشر غربي را كه رژيم آمريكا بي‌شرم‌ترين و وقيح‌ترين مبلغ آن است، براي ملت‌هاي ما ترجمه كرده است. امروز ليبرال دموكراسي غرب به همان اندازه در دنياي اسلام رسوا و منفور است كه سوسياليزم و كمونيزم ديروز شرق، ملت‌هاي مسلمان مي‌خواهند آزادي و كرامت و پيشرفت و عزت را در سايه‌ي اسلام به دست آورند. ملت‌هاي مسلمان از سلطه‌ي دويست ساله‌ي بيگانگان و استعمارگران به ستوه آمده و از فقر و ذلت و عقب‌ماندگي تحميلي خسته شده‌اند. ما حق داريم و مي توانيم تحقير و تكبر دولت‌هاي سلطه‌گر را به خودشان برگردانيم : اين احساس صادقانه ملت‌هاي ما و نسل كنوني دنياي اسلام از شرق آسيا تا قلب آفريقا است، و اين ميدان جهادي پيچيده و متنوع و دشوار و بلند مدت است ... و اگر فلسطين را اين پرچم اين جهاد بناميم، سخني به گزاف نگفته‌ايم.

امروز همه‌ دنياي اسلام بايد قضيه فلسطين را قضيه خود بدانند، اين كليد رمزآلودي است كه درهاي فرج را به روي امت اسلامي مي گشايد. فلسطين بايد به ملت فلسطين برگردد و دولت واحد فلسطيني به انتخاب همه‌ي فلسطينيان، سراسر كشور خود را اداره كند. كوشش پنجاه‌ ساله‌ي انگليس و آمريكا و صهيونيست‌ها براي حذف نام فلسطين از نقشه‌ي جهان و هضم ملت فلسطين در ملت‌هاي ديگر، به جايي نرسيد و فشار و ستم و قساوت به عكس نتيجه داد. امروز ملت فلسطين از اسلاف 60 سال قبل خود زنده‌تر و شجاع‌تر و كارآمدتر است. اين روند كه در سايه‌ ايمان و جهاد و انتفاضه‌ي افتخارآفرين پديد آمده، بايد ادامه يابد و وعده‌ي خداوند تحقق يابد كه فرمود: وعدالله الذين ءامنو منكم و عملو الصلحت ليستخلفنهم في‌الارض كما استلخف الذين من قبلهم و ليمكن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لايشركون بي شيئا و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون (نور – 55)

در دايره‌ي وسيع‌تر يعني جهان اسلام نيز دست يافتن به اين هدف والا يعني رهايي از سلطه و زورگويي و دخالت استعمارگران و زندگي در سايه‌ي اسلام، ممكن و شدني، و البته متوقف بر جهادي از نوع ديگر است. اين جهادي علمي و سياسي و اخلاقي است. ملت ايران در 27 سال گذشته آن را آزموده و ميوه‌هاي شيرين آن را چيده است. پايه‌ي اين جهاد مقدس، ايمان گرايي، مردم‌گرايي و علم‌گرايي است، و خصوصيت آن، اين است كه هر گام استوار در آن، گام بعدي را استوارتر و طي هر مرحله‌اش، مرحله‌ي بعدي را ممكن‌تر مي سازد.

در جهاد فلسطين و در جهاد دنياي اسلام، شرط اصلي موفقيت، پاي فشردن بر اصول است. دشمن همواره ربودن اصول را هدف مي گيرد و يا خدعه و وعده و تهديد، بر چشم پوشيدن از آن اصرار مي ورزد. با حذف يا كمرنگ شدن اصول، دنياي اسلام، شاخص‌هاي راهنما را گم مي كند و محكوم قواعدي مي شود كه دشمن، آن را تعيين كرده است ... و نتيجه معلوم است.

غالبا بعضا در ميان خود ملت‌هاي ما و از خود ما، به پيروي از دشمن ما را به رها كردن اصولمان توصيه مي كنند و آن را تاكتيك و تدبير مي نامند. انگيزه‌ي آنان هر چه باشد، ضعف و غفلت يا طمع و خيانت، آنان مصداق اين كلام خداوندند:

فتري الذين في قلوبهم مرض يسرعون فيهم يقولون نخشي ان تصيبنا دائره فعسي الله ان ياتي بالفتح او امر من عنده فيصبحوا علي ما اسروا في انفسهم ندمين (مائده – 52)

آنان از كمك به دشمن هيچ سودي نمي برند. آمريكا و غرب بارها نشان داده‌اند كه حتي به تسليم شدگان هم رحم نمي كنند و چون تاريخ مصرف همكاري كنندگان به پايان برسد به آساني آنان را به دور مي‌افكنند.

برخي ديگر قدرت دشمن را به رخ مي كشند و حق طلبان را از اصطكاك به آن بيم مي‌دهند. در اين سخنان مغالطه‌ي خطرناكي نهفته است. اولا: دشمني كه انسان خردمند از اصطكاك با او پرهيز مي‌كند، دشمني نيست كه هويت او و منافع حياتي او، و اصل وجود او را هدف گرفته است. مقاومت در برابر چنين دشمني، حكم قاطع خرد انساني است، زيرا بديهي است كه خسارت قطعي ناشي از تسليم در برابر او، همان خسارت احتمالي ناشي از مقابله با اوست. به اضافه‌ي ذلت و تحقير، امروز استكبار جهاني كه رييس‌جمهور كنوني آمريكا سخنگوي آن است، دنياي اسلام را صريحا تهديد مي كند و سخن از جنگ صليبي مي گويد. شبكه‌ استكباري صهيونيسم و سازمان‌هاي جاسوسي آمريكا و انگليس در همه‌ي دنياي اسلام سرگرم فتنه‌انگيزي‌اند، با پول و تشويق آنان به مقدسات اسلامي در رسانه‌ها علنا اهانت مي شود و حتي سيماي ملكوتي پيامبر اعظم از جسارت سخيف آنان مصون نمي‌ماند، هزارها فيلم سينمايي و بازي رايانه‌اي و امثال آن با هدف زشت نماياندن چهره‌ي اسلام و مسلمين، توليد و روانه‌ي بازارها مي شود، و اين‌ها همه علاوه بر جنايات آنان در تعرض به كشورهاي اسلامي و كشتارهاي فلسطين و عراق و افغانستان و دخالت طلبكارانه‌ي آنان در كشورهاي اسلامي براي تامين منافع نامشروع سياسي و اقتصادي است. تسليم در مقابل چنين دشمني كاملا در نقطه مقابل حكم خرد، و مقاومت، تنها راه توصيه شده‌ي عقل و شرع است.

ثانيا: مبالغه در قدرت دشمن، خود يكي از ترفند‌هاي اوست. پول و زور سياسي و نظامي‌ و جنگ‌افزار مدرن و انبوه، دولت‌هايي را مي‌ترساند كه از پشتوانه‌ي ملت خود محرومند، غلبه‌ي نظامي‌ بر رژيمي‌ مانند رژيم صدام كه نه خود از پشتيباني ملتش برخوردار بود و نه ارتشش بويي از ايمان و جهاد برده بودند، دليل قدرت نيست. امريكا نتوانسته بر ملت عراق پيروز شود، عراق به همان اندازه كه توانست داعيه‌ي دموكراسي خواهي امريكا را به محك بكشد و رسوا كند، توانست دعوي قدرت مطلق و شكست ناپذير بودن آن را نيز به چالش بكشد و مسخره كند، ملت‌ها و دولت‌ها‌ي متكي به ملت، اگر از سرمايه‌ي ايمان به خدا و ايمان به خود برخوردار باشند و مقاومت را پيشه سازند هرگز شكست نخواهند خورد و تحمل سختي‌هاي جهاد، پيروزي را به آنان هديه خواهد كرد و افسانه‌ي دروغين شكست‌ناپذيري دشمن متجاوز را باطل خواهد كرد. حال و گذشته‌ي نه چندان دور اين را به اثبات رسانده و از اين پس نيز آن را ثابت خواهد كرد . ان‌شاءالله

حلقه‌هاي به هم پيوسته‌ي توطئه‌ي امريكايي درباره‌ي ايران و عراق و سوريه و لبنان كه با هدف حاكميت بر خاورميانه‌اي با سردمداري رژيم صهيونيستيي است، هرگز كامياب نخواهد شد و جز خسارت مهلك براي سرمداران امريكا به بار نخواهد آورد.

اگر دولت امريكا تصادفا از خرد و وجدان پيروي كند بايد از لجاجت در برابر ملت عراق دست بردارد و به راي آن ملت، درباره‌ي دولت برگزيده اش تمكين كند، دولت منتخب ملت فلسطين را محترم بشمارد و هم‌پيمان ياغي و شرير خود، يعني دولت غاصب صهيونيست را مهار كند،‌ زندانيان مظلوم در گوانتانامو و ابوغريب و ديگر زندان‌هاي پنهان خود را بي درنگ آزاد سازد، توطئه عليه سوريه و لبنان و جمهوري اسلامي ‌ايران را متوقف كند و با ناداني خود منطقه‌ي حساس خاورميانه و خليج فارس را ملتهب نسازد.

در پايان به ملت شجاع و مقاوم فلسطين عرض مي‌كنم:

شما با جهاد و صبر و مقاومت درخشان خود دنياي اسلام را سرافراز كرديد و ملتي نمونه شديد، بار سنگين اين محنت بزرگ پشت شما را خم نكرد و خون مطهر شهيدانتان عزم و استقامتتان را ريشه دار تر ساخت.

دشمن شما با سفاكي و بيرحمي خود، با كشتار و تخريب و آدم‌ربايي و وحشي‌گري خود، نتوانست شما را عقب براند و امروز شما از هميشه قويتريد. خون شهداي بزرگي چون شيخ احمد ياسين و فتحي شقاقي و رنتيسي و جوانان شهادت طلب و ديگر شهداي مظلوم شما تاكنون بر شمشير دشمن پيروز شده و از اين پس به حول و قوه‌ي الهي بيشتر پيروز خواهد شد. ما در جمهوري اسلامي ايران و يقينا انبوه مسلمانان و آزاديخواهان در سراسر جهان، در غم و محنت شما خود را شريك مي‌دانيم، شهيدان شما، شهيدان ما، رنج و اندوه شما، رنج و اندوه ما، و پيروزي شما، پيروزي ماست. امت بزرگ اسلامي نمي‌تواند همچون غرب مزور، در برابر ظلمي كه بر شما مي‌رود بي‌تفاوت و ساكت بماند و با دشمن شما دست دوستي بدهد. هر كه چنين كند با شما دشمني كرده است و مطمئنا ملتهاي مسلمان از اين گناه بزرگ مبرايند. امت اسلامي موظف است به هر گونه‌ي ممكن به شما ياري برساند و شما را در ادامه‌ي اين راه مبارك كمك كند.

به وعده‌ي الهي اعتماد كنيد. رنجها و دردهاي جانكاه خود را كه خونهاي بناحق ريخته و سختي‌هاي هر روزه بر شما وارد مي‌سازد، به حساب خدا بنويسيد و همچون سرور شهيدان عالم، حسين بن علي عليهماالسلام در لحظه‌يي كه كودك شيرخوارش را در آغوشش با تير زهرآلود شهيد كردند، بگوييد: انما يهون الخطب علي انه بعين الله ... و بدانيد كه خداوند پيروزي نهايي مومنان و مجاهدان صابر را تضمين كرده است و « تمت كلمه ربك صدقا و عدلا لا مبدل لكلماته.»

والسلام عليكم و رحمت‌الله

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین