آفتابنیوز : در انتخابات ریاست جمهوری چهره خوبی از رئيسي برای مردم ارائه نشد.
روحانی باید تلاش کند و دستكم هر جا که نمیتواند اقدامی انجام دهد به درستی برای مردم گزارش بدهد كه به چه دلیل، قانون سر جایش قرارندارد.
معتقدم يک جریانی از اصولگرایان آقای رئیسی را وارد میدان کرد که او را بسوزاند.
روحانی باید به جایگاه قانون اعتبار ببخشد.
روحاني بايد كابينه را آسیب شناسی کند و وزرايي را كه كارآيي نداشتند تغییر دهد.
روحاني بايد وزير زن انتخاب كند.
بین اصلاحطلبان و اصولگرايان.
در این زمینه فرقی وجود ندارد یعنی هردو وقتی به موضوع زنان می رسند دارای یک تفکر هستند
تا کنون شورای نگهبان به آن وظیفه واقعی خودش عمل نکرده و با یک نگاه مردانه به تعريف واژه رجل سياسي مينگرد.
می توانم بگویم که مردم در اين سالها آگاه شدهاند و از خود اصلاحطلبان نيز جلوتر بودند
لیست اصلاح طلبان برای شورای شهر خوب بسته نشد ولی مردم با شعور و بلوغ به همان لیستی که خودشان نيز به آن اعتراض داشتند رای دادند.
آراي اصولگرایان مشخص است اما آرای اصلاح طلبان به حضور مردم بستگی دارد
تجربه نشان داده رای های خاکستری به سمت اصلاح طلبان می آید و در یک مشارکت بالا، زمینه ساز پیروزی این جریان خواهد بود.
این معضل را در تاریخ ديدم و تجربه كردم كه هر وقت جریان اصلاحات بدون رقیب شد کار را خراب کرد
ما زماني که رقیب داشتیم بهتر بودیم البته اصولگرایان نیز به همین شکل هستند
وقتی در شوراي شهر قدرت مطلق شویم به دليل آنكه رقيبي نداريم، خودمان به جان يكديگر میافتیم.
اشکالي ندارد اگر چند نفر اصولگرا در لیست شوراي شهر بیاید زیر این موضوع موجب خواهد شد اصلاحطلبان بهتر عمل کنند.
لیست شورايشهر، لیست خوبی نبود و یک جوری انحصار طلبی در آن وجود داشت.
تقسيم بندي انسان به مرد و زن و نسبتدادن برخي ويژگيهاي خاص به يك جنس، هميشه نيز قابل اثبات نيست. در طول تاريخ همواره زناني حضورداشته اند كه در برابر مردان از صلابت و وجاهت بيشتري برخوردار بودهاند. زناني كه سرد و گرم روزگار را چشيده و در اين آشفتهبازار، خم به ابرو نياوردهاند. شايد بتوان زنان خانواده آقاي هاشمي را از اين دست افراد دانست. آنها كه هم در زمان ستمشاهي مورد آزار و اذيت قرار گرفتند و هم بعد از انقلاب زير بار انتقادهاي فراوان رفتند.
به نظرميرسد بيش از عفتمرعشي و فاطمههاشمي، فائزههاشميرفسنجاني، بار اين انتقادها و فشارها را در اين سالها بيشتر به دوش كشيدهاست. البته بيشك دختر هاشمي بودن، دردسرهاي فراوان خود را دارد ولي شخص فائزه داراي عقايد و رويكردهايي است كه بارها براي او مشكل ايجاد كرده است. براي بررسي مسائل مختلف سياسي و اجتماعي حاكم بر فضاي اين روزهاي ايران، به سراغ فائزه هاشميرفسنجاني رفتيم.اين يادگار آيتا...، گفتنيهاي فراواني داشت كه آن را در گفتوگوي «قانون» با او ميخوانيد.
در دو انتخابات شوراهای شهر و همچنین انتخابات ریاستجمهوری، موضوع مشارکت زنان را چگونه ارزیابی می کنید؟
تا جایی که ذهن من یاری می کند در انتخابات ریاست جمهوری هر بار خانم اعظم طالقانی با این هدف که بتواند شورای نگهبان را ملزم کند تا تفسیر درستی در خصوص رجل سیاسی ارائه دهد و همچنین دلایل رد صلاحیت زنان را بیان کند، وارد صحنه میشود بنابراین، این موضوع یک پدیده جدیدی نبوده است. در انتخابات شوراها تعداد خانمهایی که ثبت نام کردند قابل توجه است اما اتفاق جدیدی که در این دوره شاهد آن بودیم، اختصاص سهمیه ویژه بانوان در لیست اصلاح طلبان بود. این سهمیه دفعه قبل 3 خانم بود که این بار به 6 نفر افزایش یافت. این افزایش هر چند راضی کننده نیست و آن آرماني که خانمها میخواستند کامل اتفاق نیفتاد ولی یک نقطه عطف است. شنیده ام دولت نيز دنبال وزرای خانم است که امیدوارم این موضوع تحقق پیدا کند. اگر این اتفاق بیفتد و خانم ها با یکدیگر به صورت جمعی کار کنند بيشك نتیجه می گیرند.
نگاهی که صد در صد لیست را متعلق به مردان می داند و حاضر است قسمتی از آن را در اختیار بانوان یا جوانان قرار دهد، قبول دارید؟
خانم ها به دليل ظلم تاریخی، از یک عقب ماندگی رنج می برند و البته آن هم دلیل دارد. آیا سهم خانم ها از لیست، از لحاظ توانایی و صلاحیتی که دارند از نظر حضور و مشارکتی که در جامعه از خود نشان ميدهند و تحصیلاتی که دارند در همین حد باید باشند؟ حدود 50 درصد جمعیت کشور را خانم تشکیل میدهند، چرا وقتی به سطوح مدیریت در سطح میانی و عالی میرسیم زنان بايد اینقدر سهم کمی داشته باشند. در ستادها، انتخاباتها و هر جايي که پیاده نظام میخواهند، خانم ها کمتر از مردان نیستند اما زمانی که نوبت به انتخاب ژنرال ها میرسد خانم ها را کنار می گذارند و می گویند زود است و باید یک کار دیگری کرد و بعد آقایان همه کاره می شوند. این نوع رفتار نمونه بی عدالتی است.حال بايد پرسيد، چرا خانم ها به طور طبیعی و بدون ليست رای نیاورند؟ پاسخ اين است كه در بيشتر جوامع نيز همين اتفاق افتاده است و حتی کشورهای پیشرفته که در حال حاضر جزو کشورهای توسعه یافته قرار دارند با احتساب سهمیه برای بانوان در لیستهای مختلف کار خود را شروع کردند تا جامعه فعلی آن ها امروزه به یک تعادل و توازنی رسیده است و بعداز آن، باور نسبت به خانم ها در جامعه شکل گرفته است. در حال حاضر کشورهای توسعه یافته سهمیه جداگانه برای بانوان ندارند اما می بینید تعداد خانم ها در مجلس بسیار زیاد است و تعداد وزراي زن در کابینهها کم نیست و بالای 30 الی 40 درصد از کابینه را زنان تشکیل داده اند. در کشوری مانند سوئد، کابینه زنانه شده یعنی تعداد خانم ها حتی از آقایان نيز در کابینه بیشتر شده است. تجربه نشان داده جامعه به فرد یا افرادی رای میدهد که اسم او را مرتب شنیده باشد، حال این شنیده و دیده شدن ممکن است در قامت یک ورزشکار و هنرمند باشد. گاهی اوقات برای جامعه اهمیتی ندارد که این فرد ورزشکار یا هنرمند چه نوع تفکر سیاسی و چه توانایی در حل معضلات شهری دارد. صرف اینکه نام او شنیده و تصویر وي را دیده اند و آن فرد را می شناسند به او رای میدهند. ولی ما می بینیم زن های متخصصي که کاندیدا شده اند کمترین اقبال نصیبشان شده و دلیلش نيز این است كه خانم های ما فرصت دیده شدن و عرضه تواناییهای خود را ندارند.
شما رسانهها را ورق بزنید، سایت ها را مرور کنید، وزیر و استاندار، معاون رییس جمهور، نماینده مجلس همگی آقا هستند. شما در هر سمتی، میبینید همه آقایان هستند که دارند سخن میگويند و رسانههای ما پر از آقايان است. پس زنان جامعه ما چگونه باور کنند که خانم ها می توانند به عنوان نماینده مجلس یا عضو شورای شهر تاثیرات مهمی در سطح سیاست کلان داشته باشند. اختصاص سهمیه برای زنان، در واقع آن کمبود خبر و حضور زنان در رسانه ها، کمبود شنیدهشدن نام خانم ها و بسیاری از مسائل دیگر را می تواند جبران کند. به نظرميرسد می توان به مرور زمان، بدون در نظر گرفتن سهمیه برای بانوان و با معیار صلاحیت و بدون در نظرگرفتن جنسیت، به طور عادی انتخابات را برگزار کنیم. من همیشه خودم را مثال می زنم و می گویم اگر من در دوره پنجم انتخابات مجلس آن رای بالا را آوردم به دليل این بود که در ورزش بانوان شهرت پیدا کرده بودم و دختر آقای هاشمی بودم و رسانه ها از من زیاد می نوشتند و مردم اسم من را می شنیدند و رای نيز دادند. ولی در مورد خانم ها به طور طبیعی این کار اتفاق نیفتاده است. به دليل انتصابات مردانه و با تفکر مرد سالارانه، سقفهای شیشه ای خانم ها را اتوماتیک حذف می کند. فرصت زیادی برای دیده شدن در اختیار خانم ها قرار نمی گیرد. البته بین اصلاح طلبان و اصولگرايان در این زمینه فرقی وجود ندارد یعنی هردو وقتی به موضوع زنان می رسند دارای یک تفکر هستند.
با توجه به حضور حداكثري زنان در ثبتنام برای انتخابات، احتمال می دهید در آینده نزدیک تحولی در تغيير تعريف رجل سياسي صورت گيرد؟
به نظر من همین حالا نيز برای ارائه تعریف مشخص از رجل سیاسی بسیار دیر شده و این یک ظلم است که تعریف صحیحی از رجل سیاسی ارائه نمی شود. تا کنون شورای نگهبان به آن وظیفه واقعی خودش عمل نکرده و با یک نگاه مردانه به این قضیه مينگرد. رجل تعریفش معروف است، شما به هر لغتنامهای مراجعه کنید برای رجل دو تعریف قايل می شوند، یکی به معنای مرد و دیگری به معنای بشر. در قرآن نیز رجل در برخی از آیات به معنی مرد استفاده شده که در مقابل زن قرار گرفته و در برخی از آیات به عنوان انسان آمده است و شامل زن و مرد ميشود. از همین رو می توان گفت شورای نگهبان با این قضیه، سیاسی برخورد می کند. حتی آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 اعلام کرد آن زمانی که مذاکرات مجلس خبرگان بود آقای بهشتی با هدفي مشخص، کلمه رجل را در قانون گذاشت. در آن زمان شرایط برای حضور زنان در عرصههای کلان مناسب نبوده و بسیاری از افراد با حضور زنان موافقت نمی کردند.قراربود با استفاده از واژه رجل هر موقع جامعه فضایش آماده شد و شرایط برای حضور زنان فراهم شد، رجل به معنای بشر که در برگیرنده زن نیز هست تفسیر شود. شورای نگهبان به نظر من بدون دلیل و منطق، زیر بار این قضیه نمیرود. در ایام نزدیک به انتخابات شایعه شد که قرار است شورای نگهبان روی این قضیه بحث کند و همه منتظر بودیم تا این شورا معنی واقعی رجل را تفسیر کند ولي خبري نشد. ما نفهمیدیم که چرا این موضوعات مطرح و دوباره قرار شد همان تفسیر قبل باقی بماند.
البته در آن برهه نيز بحث حضور خانم دستجردی در انتخابات مطرح شد تا با این نگاه، زنان اصلاحطلب یا زنهای جامعه، خانم دستجردی را به دليل زن بودنشان مورد حمایت قرار دهند و با این روش، شانس پیروزی کاندیدای اصولگرا را بالا ببرند.
برخي، محدوديتهاي شرعي را عاملي براي تحديد زنان ميخوانند، نظر شما در اينباره چيست؟
به نظر من این مسائلي که برخی به اسلام منتسب ميكنند در واقع اسلام را زير سوال ميبرند. اين در حالي است كه وقتی خود قرآن میآید از ملکه بلقیس در سوره سبا و حکومتداری او تعریف میکند، از صفاتش می گوید و مردم داری، منطق و نگاه شورایی در اداره امور حکومت او رابه عنوان یک حاکم و پادشاه زن تحسین می کند، پس دليلي ندارد برخي، اظهاراتي را به كار ببرند كه با اين نوع رويكرد همخواني نداشته باشد.
آقای بهشتی واژه رجل را در خبرگان مطرح کرد تا بحث سوء استفاده سلیقهای پیش نیاید ولی در شرایط فعلی به نظر میرسد میخواهند عکس این موضوع را در افکار عمومی جا بیندازند، اين موضوع را قبول داريد؟
من نيز موافق هستم. شاید در آن برهه آقای بهشتی احساس کردند زمینه و فهم چنین موضوعی در جامعه آماده نیست و از طرفی آن اعضایی که در خبرگان بودند تفکرات خاصی داشتند برای همین با استفاده از يك واژه، این امکان را ایجاد کردند تا هر وقت زمینه ها آماده شد به درستی مورد استفاده قرار گیرد. شاید آن موقع مجبور بود واژه مرد را بگذارند ولی با کمی تامل و زرنگی کلمه رجل را گذاشت. اما در حال حاضر به نظر من دارند از این قضیه سوء استفاده می کنند و حاضر نیستند تفسير مناسب کنند.
دیدگاه آیت ا... هاشمی برای ورود بانوان به عرصههای مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به چه شکل بود؟
ایشان موافق حضور زنان در سطح جامعه بودند. خودشان نیز در زمان ریاست جمهوریشان مشاور زن داشتند. در آن دوران جامعه آمادگی حضور زنان را نداشت. ایشان نيز مانند بقیه اعتقاد داشتند باید کمکم کار و فرهنگ سازی را آغاز کرد. موضوع زنان یکي از موضوعات فرهنگی است و هر موضوع سیاسی به تدریج اگر اتفاق نیفتد ماندگار و نهادینه نمی شود و پایدار نخواهد ماند. ایشان نظرشان این بود که فعاليتها به تدریج باشد، به همین دلیل نيز ایشان از همان ابتدا زن ها را مدام به درس خواندن و تحصیلات و به تقویت بنیه علمی و توانایی های خودشان تشویق می کردند تا زمینه حضور در عرصههای کلان پیدا شود. آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس دوره قبل بود که موضوع گذاشتن سهمیه برای خانمها در سیاستهای کلان را به مجمع بردند ولي رای نیاورد. یعنی نشان میداد که خود آقای هاشمی نيز موافق بود باید بیشتر از توانایی خانمها استفاده شود. این ظلم به خانمهاست که کارمند شوند و درس بخوانند، در همه صحنه های انقلابی و اجتماعی مشارکت داشته باشند ولی وقتی نوبت به پستهای عالی و میانی میرسد، خانم ها حذف شوند. مطرح شدن این پیشنهاد در مجمع برای اینکه سهمیه برای زنان ایجاد شود و در سیاستهای کلان انتخابات نوشته شود نشان دهنده این است که ایشان به حضور فعال زنان در عرصههای کلان اعتقاد داشتند. آيتا...هاشمي به زنان ميگفتند تقصیر خودتان است كه در مناصب مختلف حضور نداريد، اگر خود خانم ها بخواهند به همجنسهايشان رای بدهند مجلس زنانه می شود؛ چون خودتان به خودتان رای نمی دهید از حضور در بسیاری از عرصهها محروم هستید.
این حرف درست است و من پاسخ آن را به این شکل دادم چون خانم ها، خانم ها را نمی شناسند و در مدیریت ها و صداهایی که شنیده می شود حضور ندارند. البته این سهمیه فقط در لیست و شورای شهر و نهادهای انتخابی نیست، این سهمیه باید در همه سطوح مدیریتی جامعه اتفاق بیفتد. یعنی دولت نيز باید در کابینه اش اين روند را به وجود بیاورد. در معاونین وزرا، استاندار، روسای دانشگاه ها زنان حضور داشته باشند. در دانشگاه آزاد که آیت ا... هاشمی در شکل گیری آن نقش اساسی داشت وقتی در دوره جدید، آقای میرزاده مديريت را برعهده گرفت، پنج خانم را به عنوان روسای واحدهای دانشگاه آزاد منصوب کرد.
افزایش حضور زنان در این دوره از مجلس نیز دیده شد اما به نظر ما زنان مجلس نتوانستند اثر گذاری قابل قبول و چشم گیری را ارئه دهند،نظر شما چيست؟
با این حرف موافق نیستم. من چون موضوعات و فعالیت زنان را در مجلس دنبال می کنم، معتقدم آن ها فعاليت خوبي دارند. ولی به دليل تعداد بالاي آقايان در مجلس، صداي اين زنان كه در اقليت هستند شنیده نمیشود و تصور ميكنيد فعالیت زنان کمتر است. در این دوره خانم ها، سخنگوي کمیسیون ها، دبیر و نایب رییس شده اند. در کمیسیون های قبل خانم های ما این سمت ها را نداشتند. معتقدم خانمهاي این دوره با وجود اینکه تعداد قابل توجهی از آن ها دور اولي هستند ولی نسبت به اولین تجربهشان، فعاليت خوبي دارند و من فکر می کنم که روند آنها مناسب است.
در خصوص پیروزی دوباره لیست امید در تهران و اول شدن مقتدرانه محسن هاشمی برایمان توضیح دهید؟
این سیر صعودی جریان امید و اصلاحات از سالهاي قبل آغاز شد. آیت ا... هاشمی رفسنجانی قبل از رحلت، جمله ای مطرح کردند و گفتند:« به نظر میآید مردم بسيار آگاه شدهاند و من با خیال راحت میتوانم بروم» و ما در عمل دیدیم که این اتفاق افتاده است. حتی می توانم بگویم که مردم از خود اصلاحطلبان نيز جلوتر بودند. لیست اصلاحطلبان برای شورای شهر خوب بسته نشد ولی مردم با شعور و بلوغ به همان لیستی که خودشان نيز به آن اعتراض داشتند رای دادند. اگر تفرقه ایجاد و شرایط به گونهاي شود که هر فرد معترضی به یکی از افراد لیست رای ندهد، نتیجه این می شود که رای ها شکسته و یکی دیگر جایگزین اعضای لیست شده و در نتیجه باعث شکست اصلاح طلبان میشوند. در خصوص اول شدن محسن نیز باید بگویم که چهار عامل مهم در رای او تاثیرگذار بود.نخست نام آقای هاشمی رفسنجانی بدون شک تاثیرداشت،دوم سابقه و تجربه او در مترویی که مردم به طور روز مره از آن استفاده می کنند و رضایت دارند، كمك كرد. سوابق محسن در قسمت های مختلف شهرداری نیز برای مردم روشن است و در لیست قرارگرفتن و سرلیست بودن و همچنین حضور و مشارکت بالای مردم نیز از دیگر دلایلی است که موجب شد اختلاف بارزی میان رای او و رای نفر دوم پدید آید.
نکته ای که نباید از آن غافل شد مشارکت مردم است، آراي اصولگرایان مشخص است اما آرای اصلاحطلبان به حضور مردم بستگی دارد. تجربه نشان داده رایهای خاکستری به سمت اصلاحطلبان می آید و در یک مشارکت بالا زمینهساز پیروزی این جریان خواهد بود.
محسن هاشمي راي بالايي در انتخابات از مردم كسب كرد، به نظر شما اگر اين راي را ناديده بگيرد،انصراف دهد و به شهرداري برود، اقدام صحيحي است؟
به نظر من موضوع شهردار تهران مسالهاي است که باید خود اعضای شورای شهر روی آن تصمیم بگیرند و جریان های بیرونی نباید بر آن تاثیر گذار باشند. ما نباید از بیرون ماجرا را به سمت خاصی هدایت کنیم یا منحرف کنیم و فشار بیاوریم. اعضاي شوراي شهر باید بنشینند و با اجماع، آن گزينهاي را که فکر میکنند برای شهر مناسب است انتخاب کنند و شهر را به دست فردی بسپارند که از بین کاندیداها، بیشترین توانایی و سابقه را داشته یا بیشترین نتیجه و عملکرد مثبت را در زمینه فعالیتهای شهری دارد.
بنابراین در اين عرصه ورود نميکنم ولی این نکته را می خواهم بگویم فارغ از اینکه محسن شهردار باشد یا فرد دیگری، باید خود شورای شهر تصمیم بگیرد و من خودم را در جایگاهی نمی بینم که اظهارنظر کنم. من این معضل را در تاریخ ديدم و تجربه كردم كه هر وقت جریان اصلاحات بدون رقیب شد کار را خراب کرد.
ما زماني که رقیب داشتیم بهتر بودیم البته اصولگرایان نیز به همین شکل هستند. شورای شهر یکدست 21 نفره را به صلاح اصلاح طلبان نمی دانم و معتقدم همین اعتراضاتی که روی لیست شورای شهر شد شروع همین قضیه بود. انسان وقتی قدرت پیدا می کند انحصارطلب می شود و همین موضوع زمینه ساز دیکتاتوری است. به طور مرتب خودتان را می خواهید به دیگران تحمیل کنید و اصول و آرمانها را فراموش می کنید. به خاطر همین بود كه در طول تاریخ، اصل تفکیک قوا به وجود آمده است. یعنی فیلسوفان و متفکران ارائه دهنده این نظریه به همین دليل سعی کردند که تمرکز قدرت در یک فرد نباشد و قوا از يكديگر مستقل باشند.وقتی در شوراي شهر، قدرت مطلق شویم به دليل آنكه رقيبي نداريم، خودمان به جان يكديگر میافتیم و دچار تفرقه میشویم، چون احساس نمی کنیم دشمن و رقیبی هست که باید متحد شویم و آن احساس نیاز به اتحاد کمرنگ می شود. به نظر من اشکالي ندارد اگر چند نفر اصولگرا در لیست بیاید زیرا این موضوع موجب خواهد شد اصلاح طلبان بهتر عمل كرده و با تفکر و عقلانیت بهتر تصمیمگیری کنند. متاسفانه لیست شورايشهر، لیست خوبی نبود و یک جوری انحصارطلبی در آن وجود داشت ولي نميخواهم دلایلش را بازگو کنم و به نظرم زمان مناسبی برای بازکردن این موضوع نیست. باید وحدت خودمان را حفظ کنیم.
برخی معتقدند محسنهاشمي با پشتوانه نام پدر به شهردار شدن ميانديشد و بعد از آن، سودای ریاست جمهوری را دارد. چنین موضوعاتی تا چه میزان در جمع های خصوصی مطرح بود؟
اين موضوع را رد ميكنم. در جمع ما اين مساله مطرح نبود. درست است که محسن نام پدر را همراه دارد ولی خود او نيز سابقه های خوبی داشته است. مگر بقیه آدم هایی که برای حضور در انتخابات شهرداری یا ریاست جمهوری کاندیدا می شوند چه فرقی با محسن دارند.
اقدامات خانم مولاوردی در حوزه زنان را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظرم خوب حركت ميكند ولي قصد ندارم در رابطه با اين موضوع و اشخاص سخن بگويم. دولت روحانی نقاط مثبت خوبی داشت، امیدواریم در این دوره جدید آقای روحانی چند کار انجام دهند،كه یکی از آنها انتخاب وزیر زن است و ما خانم ها طالب این قضیه هستیم که این کار انجام شودهرچند در دوره اول نیز این اتفاق نیفتاد و اشتباه بود. دوم اينكه روحاني بايد كابينه را آسیب شناسی کند و وزرايي را كه كارآيي نداشتند تغییر دهد. مردم با امید بیشتر و با وجود آنكه مشکلات را می دانستند رای دادند؛ نباید مردم را ناامید کرد. باید به مطالبات بحق مردم احترام گذاشت و به وعدهها عمل کرد.بايد میانگین سنی كابينه کاهش پیدا کند و افراد جوان با تجربه را به كار گيرد. البته جوان نيز در حد وزیر جواب نمیدهد.
تبعیض هایی که بین حقوق زن و مرد در قوانین ما وجوددارد، موضوع مهمی است. ما زنان، مطالبهگر این قضیه هستیم.باسياست بايد روي اين موضوع كار كرد زيرا بسياري از موضوعات ما به هيچ وجه مشکل فقهی ندارند و فقط برخي میگویند اسلام مخالف است ولی اگر کارشناسان روی این قضیه بحث و بررسی کنند، می بینند مشکل فقهی نيز ندارد.در صورتي هم كه برخي ايرادات وجود داشته باشد، مجتهدان ديني بايد آن را بروز و رفع كنند.رفتن دختران به استاديومها نيز بايد مشكلش حل شود و اگر اينگونه شود فضاي ورزشگاهها سالمتر ميشود. برخي علاقه دارند با خانواده به استاديوم بروند و این حق را از خانمها گرفتهاند.آقاي روحاني در اين دوره بايد از خود بيشتر مايه بگذارد و خود را درگیر مسائل کند و ما ببينيم كه تلاشش را كرده ولي به نتيجه نرسيدهاست. ولي متاسفانه در مورد موضوع حضور دختران در استادیوم ها تلاشی از جانب آنها ندیدم.براي مثال به وزیر ورزش گفته شده بود كه شما با حضور زنان در استاديوم مسئوليت اتفاقات را ميپذيريد، كه ايشان در پاسخ شانهخالي كرده بودند و مسئوليت را رد كردند.وزیر باید این مسئولیت را بپذیرد و نباید کوتاه بیايد. به هرحال در اين دوره آقاي روحاني بايد متفاوت عمل كند.درچهارسال اول درگيرمشكلات دولت قبل بود ولي در اين دوره بايد هرچه كاشته است، برداشت كند.
به نظر می رسید که یک جریان خاص با برخی کارشکنیها به ویژه در مسائل فرهنگی مانند کنسرتها به دنبال سهم خواهی است؟
اینهاسهم خواهی نیست، یک جریان خاصی میخواهد کارشکنی کند تا آقای روحانی به نتیجه نرسد و مردم ناامید شوند و پای صندوقهای رای نیایند و بگویند انتخابات به درد ما نخورد و حس كنند كه كسي كه به او راي دادند نتوانست برايشان اقدامي انجام دهد. در آن زمان وقتی مردم پای صندوقهای رای حاضر نشوند جريان مقابل پیروز خواهد شد. این کارشکنی نا امیدکردن مردم است و سهم خواهی نیست. آنها در موضوع خاص و در راستای سهم خواهی مذاکره نمیکنند. اگر منابع قدرت را بخواهیم تقسیمبندی کنیم و بگوییم مجموعه قدرت دست چه جرياني قراردارد، میتوان گفت نزدیک 70 درصد دست اصولگرایاناست و نهادهای انتخابی، قدرت آنچنانی ندارند و در سر راه آنها فیلترهایی وجود دارد که موانع خود را ایجاد کند.
بحث کنسرت که به آن اشاره کردید یکی از مهمترین مواردی است که روحانی باید تلاش کند تا موانع موجود برسر راه آن را بر طرف سازد. ما میدانیم موانع موجود زیاد است اما روحانی باید به جایگاه قانون اعتبار ببخشد، البته آقای روحانی اختیاری ندارد. درست است که در قانون اساسی ما مسئولیت اجرای قانون اساسی به عهده رییس جمهور گذاشته شده ولی شما اگر آییننامه را بخوانید می بینید ضمانت اجرایی برعهده رییس جمهور نیست.بنابراین دست آقای روحانی آنگونه كه بايد باز نیست. قانون مهم است و در مسائلي مانند كنسرتها يا ورود زنان به ورزشگاه، قوانين اجرا نميشود.با وجود آنكه روحاني ابزار بسياري از اقدامات را ندارد ولي بايد به گونه اي عمل كند كه همه در جایگاه قانونی خودشان قراربگيرند. وقتی مجوزی برای کنسرت صادر می شود، یک عده فراقانونی میروند کنسرت را برهم می زنند و باید تلاش كرد كه با این تفكر و جريان برخورد شود تا دیگر بسیاری اتفاقات رخ ندهد. البته مراکزی که باید به این تخلفات رسیدگی کند نيز در دست روحانی نیست.
در دوره احمدی نژاد چون دولت قانونی عمل نمی کرد، این بی قانونی جامعه را نابود کرد و بسيار سریع به اجتماع سرایت كرد و خلاف مقررات عملکردن به طور رسمی نهادینه شد. در حال حاضر مسئولان از مردم مهمتر هستند و باید به قانون عمل کنند. دولت روحانی باید تلاش کند و دستكم هرجا که نمیتواند اقدامی انجام دهد به درستی برای مردم گزارش بدهد به چه دلیلی، قانون سر جایش قرارندارد.
با وجود برخي شايبهها كه از رئيسي براي منصبهاي خاص نامبرده شده بود، چه شد که در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد و شکست خورد؟
پیش از هر چیز باید در نظر گرفت که رئیسی رای خیلی بالایی آورد و آن ميزان رای، کم نیست. اگر او برای جایگاه دیگری انتخاب شده بود نباید در عرصه انتخابات ریاست جمهوری شرکت میکرد. زیرا با شرایط فعلی، رئیسی برای ساير منصبها نيز سوخت. من معتقدم یک جریانی از اصولگرایان آقای رئیسی را وارد میدان کرد که ایشان را بسوزاند.
حضور رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری را می توان به نوعی معرفی او به جامعه تلقی کرد؟
در تبلیغات انتخاباتی به طور معمول افراد و شخصيتها تخریب می شوند. شناخت اگر با سابقه خوب باشد و تخریب صورت نگیرد، مناسب است و می توان گفت او برای جایگاه بالاتری آماده میشود. ولی ما شاهد بودیم که برای رای نیاوردن رئیسی بسياري رفتند به آقای روحانی رای دادند. در انتخابات ریاست جمهوری چهره خوبی از او برای مردم ارائه نشد. من نمیدانم چرا آقای رئیسی ورود به این رقابت را قبول کرد. صوتي که در دوران تبلیغات پخش شد و در آن اظهاراتی از آقای منتظری مطرح شد، ذهنیتی را در جامعه ایجاد کرد که به نفعش تمام نشد. این خودش یعنی اینکه پایه اولیه رای برای او وجود نداشت و چقدر تلاش باید می کرد تا آن ذهنیت را در جامعه از بین ببرد. از سوي ديگر سابقه قوه قضاییه رئيسي به ضرر او بود تا اينكه به نفعش. اگر ما فرض بگیریم که قوه قضاییه در این سالهای بعد از انقلاب به طور كامل عادلانه و درست عمل کرده و تمام حکمهایش درست بوده، باز همیشه نصف جمعیتی که به قوه قضاییه مراجعه میکنند، چه بهعنوان شاکی و چه بهعنوان متهم، ناراضیاند. زيرا رای به ضررشان صادر شده و هیچکس حاضر نیست قبول کند كه خلاف كرده و می گویند رای بد صادرشدهاست.آقای رئیسی اشتباه کرد در انتخابات رياستجمهوري وارد شد. رای بالایی که او آورد به دليل شعار یارانهها و وعدهها بود و همچنين براي تخريبهايي كه عليه دولت صورت گرفت و بسياري از آن نيز صحت نداشت.
تندروها و خودسرها، ديگر مزاحمتي براي شما ايجاد نميكنند؟
بعد از داستان سعيدتاجيك، ديگر از اين اتفاقها نيفتاد. ولي به دليل سخنرانيها و مواضعي كه گرفتم مرتب به دادگاه ميروم. در انتخابات در هيچ يك از شهرستانها به من اجازه سخنراني داده نشد و اين در حالي بود كه محكوميتقضايي من پنجساله بود و سال 95 به پايان رسيد.
به نظر شما مديريت دانشگاه آزاد دز زمان آقاي ولايتي بهتر خواهد شد؟
آقای ولایتی چند شغل دیگر نيز دارند، او دانشگاهي نيست.اگر آقای ولایتی شخص آزادی بود شاید گزينه خوبي به حساب ميآمد ولي وي را برخي جريانها هدايت ميكنند.
ارزیابی شما از سیاست های حاکم بر مجلس دهم چگونه است؟
به هر حال مجلس دهم را می توانیم یک مجلس اصلاح طلب بدانیم. شاید اصلاح طلبان اکثریت بالای 50 درصد را در مجلس ندارند ولی بي شک اکثریت قوی و تاثیرگذار در مجلس برای آنهاست و این اصلاحطلبان هستند که نقش تعیین کنندهای دارند. در زمان شروع به کار مجلس دهم، بسياري از نمایندگان، تازه وارد و کم تجربه بودند و سابقه کار سیاسی آنچنانی نداشتند ولی در شرایط کنونی خودشان را پیدا کردهاند و خوب کار می کنند. من جریان مجلس و به ویژه عملکرد زنان در مجلس را مثبت ارزیابی می کنم.