از نظر او کار در هشت هزار تایی ها دیگر به پایان رسیده است و حال به فکر فتح قلل مرتفع قارهها و قطب شمال و جنوب است. قیچی ساز با حضور در ایسنا در مورد افتخارات، کم توجهیها، دغدغهها و همچنین آیندهاش صحبت کرد. گفتگو با کوهنورد پرافتخار ایران را در ادامه میخوانید:
تنها 17 نفر در جهان توانستهاند تمام قلل بالای 8 هزار متر را فتح کنند
عظیم قیچیساز بعد از صعود به قله لوتسه بیان کرد: صعود اخیر بنده به قله لوتسه با ارتفاع 8 هزار و 516 متر به عنوان چهارمین قله مرتفع جهان بود که با این صعود توانستم مجموعه 14 قله بالای هشت هزار متر را فتح کنم و به عنوان نخستین فرد ایرانی و هفدهمین فرد در جهان بدون اکسیژن و شرپا این افتخار را برای ایران کسب کنم. صعود بدون اکسیژن دشواری ها و سختی های خاصی دارد و در حال حاضر در سطح جهان تنها 17 نفر توانستهاند این افتخار را کسب کنند. در کوهنوردی بحثی وجود دارد که هرچه صعود مستقلتر و بدون استفاده از کمکهای جانبی باشد، ارزش آن بیشتر است و به همین دلیل من نیز صعودهای خود را بدون اکسیژن و شرپا انجام میدهم تا صعود شاخصی باشد و در شان ملت و کشورمان باشد.
صعود به اورست 60 تا 70 هزار دلار هزینه دارد
او درباره هزینههای مالی درباره صعودهای خود بیان کرد: صعود
قلههای مختلف هزینههای مختلفی دارد. برای مثال کمترین هزینه برای صعود به
اورست، نزدیک به 30 هزار دلار هزینه دارد و اگر خدمات و شرایط بهتری انجام
گیرد، چیزی بالغ بر 60 تا 70 هزار دلار هزینه دارد. صعود با اکسیژن از
جمله خدماتی است که هزینه صعود را افزایش میدهد.
وی درباره انتظار خود به عنوان فردی که توانسته بدون اکسیژن و شرپا چنین
افتخار بزرگی را کسب کند اظهار کرد: طبیعی است که اگر از کسی انتظار داشتم
نمیتوانستم این افتخار بزرگ را کسب کنم. این 14 صعود را با هزینه شخصی و
اسپانسری بانک سامان توانستم انجام دهم و در 13 صعود اخیر، شهرداری و شورای
شهر تبریز حمایت و پشتیبانی کردند تا توانستم این دستاورد و افتخار ملی را
به دست آورم. انتظار من از مسئولان زیاد است اما تا به امروز هیچ نتیجهای
نداشته و چیزی را شاهد نبودیم. یک یا دو بار درخواستی را انجام میدهیم،
زمانی که نتیجهای نداشته باشد دیگر خسته میشویم و خواستهای نداریم.
فکر میکنم مسئولان ورزش اطلاعی از بازگشت من نداشتند!
قیچیساز درباره حمایتهای مالی از سوی مسئولان نیز بیان کرد: از سوی فدراسیون هیچ کمکی مالی دریافت نکردهام و تا این لحظه نیز از طرف وزارت ورزش و جوانان نیز هیچ عکسالعمل و بازخوردی را شاهد نبودم.
او درباره روز استقبال وی در فرودگاه نیز بیان کرد: در روز استقبال همنوردان، مسئولان بانک سامان، فدراسیون کوهنوردی، شورای شهر تبریز و آشنایان حضور داشتند که از آنها تشکر میکنم اما از مسئولان ذیربط، فردی را در روز استقبال ندیدم. فکر میکنم مسئولان وزارت ورزش اطلاعی از بازگشت من نداشتند.
وزارت ورزش سهمی در این افتخارات نداشت
قیچیساز درباره هدف خود از پیوستن به باشگاه 8 هزار متری کوهنوردی گفت: رشتههای ورزشی مختلف مانند فوتبال و والیبال یک بخش فعالیت ورزشی و جسمی دارند و بُعد دیگر آن کسب افتخارات است. افتخارات اشاره به این دارد که این کشور چقدر آمادگی دارد و به بحث ورزش و سلامتی اهمیت میدهد. به نظر من ورزش ارتباط مستقیم با سلامت جامعه دارد که در هر کشوری میتواند تاثیر خود را داشته باشد. متاسفانه در سیستم ورزشی کشور به غیر از چند رشته ورزشی خاص، در سایر رشتهها مانند سنگنوردی، کوهنوردی و رشتههای رزمی، افتخارات به صورت خودجوش کسب شده است و ورزشکاران با هزینههای شخصی و عرق ملی ورزشکاران توانستهاند برای کشور افتخار کسب کنند. متاسفانه هیچ ارگان خاص که نقش مستقیم در این ورزش دارد هیچ نقشی در کسب افتخارات نداشته است. درباره رشته من نیز بسیار روشن است و من مدعی هستم تا به امروز هیچ حرکتی از سوی وزارت ورزش نشده است و هیچ حقی در به ثمر رسیدن این افتخار ورزشی ندارد.
از هر سه نفری که به برخی قلهها صعود میکنند یک نفر برنمیگردد
کوهنورد پرافتخار ایرانی درباره سختترین کوههایی که تا به امروز فتح کرده بیان کرد: تمام قلهها خطرات خاص خود را دارد. اگر قرار بر این بود که ترسی وجود داشته باشد، هیچ وقت اقدام به فتح قلهها نمیکردم. قلههایی وجود دارند که از درجه سختی بالایی برخوردار هستند و آمار نشان میدهد یک سوم از نفرات صعود کننده جان خود را از دست میدهند، از جمله قلههای کی تو، آناپورنا و نانگاپاربات از قلههایی سنگین و خطرناک هستند که با دعای خیر مردم و والدین توانستیم این قلهها را فتح کنیم. تا به حال ترسی نداشتهام چرا که به کاری که انجام میدادم مسلط بودم.
قیچیساز با اشاره به اینکه هر فتح، خاطره خوبی است خاطرنشان کرد: موفقیت برای هر قله خاطره خوبی است و زمانی که نتیجه زحمات خود را شاهد هستیم طبیعی است که احساس شور و شعف و خوشحالی داریم و در حد توان خود دل یک ملت را شاد کردهایم.
او درباره آسیبهایی که ممکن است رشته کوهنوردی در صعودهای بدون اکسیژن و شرپا داشته باشد گفت: اگر کاری بدون آگاهی انجام شود، آسیبهای خاص خود را دارد. در ارتفاع بالای 8 هزار متر شرایط غلظت اکسیژن یک صدم شرایط عادی است. از نظر پزشکی کمبود اکسیژن غیر قابل قبول است و فرد نمیتواند زنده باشد ولی با تمرینهای خاص و تمرینهای هوازی و تجربیات خاص، توانستم موفق شوم. من به شخصه آسیب خاصی را تجربه نکردم.
سال 1953، آلمانها برای صعود به قله نانگاپاربات 17 کشته دادند
او درباره پشتوانه سایر کوهنوردان خارجی برای موفقیت در صعود افزود: برای مثال در سال 1953 آلمانها برای صعود به قله نانگاپاربات 17 کشته دادند. نه تنها دولت بلکه مردم نیز بسیج شده بودند تا صعود به قله را به اسم آلمانها و نام خود ثبت کنند و این نشان از اهمیت آن دارد. حتی در زمانی که بعد از جنگ جهانی آلمانها در شرایط ضعیفی بودند، مردم حمایت کردند تا هزینههای تیم را تامین کنند چرا که فتح قله، افتخار بزرگی برای آنها بود. در حال حاضر در سطح دنیا شرکتهای بزرگی هستند که از کوهنوردان حمایت میکنند. در ایران اکثر شرکتها دولتی هستند و اتفاقی که برای من افتاد و بانک سامان از من حمایت کرد. تنها بحث مالی مطرح نیست.
بسیاری کشورها در حسرت چنین افتخاری هستند/ وقتی برای صعود میرویم شاید برگشتی نباشد
وی ادامه داد: بسیاری از گلایهها برای این است که ارزشی قائل نمیشوند. اگر زحمتی کشیده شده است، برای کسب افتخار برای ایران است. بسیاری از کشورها در حسرت کسب چنین افتخاری هستند و بحث این است که از این افتخار بهترین استفاده در سطح ملی شود تا بتوانیم کشور را بهتر معرفی کنیم و این سوالی است که رسانهها باید از مسئولان بپرسند که چرا ارزشی قائل نیستند. اگر کسی به دنبال بحث مالی بود، هرگز چنین ریسک بزرگی را قبول نمیکرد بر روی قلههایی سرمایهگذاری کند که برگشت من 50-50 است. با هیچ هزینهای نمیتوان جان افراد را تقبل کرد. زمانی که برای یک صعود خداحافظی میکنیم، این حدس را میزنیم که شاید برگشتی وجود نداشته باشد و به این فکر میکنیم که برای جنگ میرویم.
او در ادامه افزود: در هیچ رشته ورزشی این شرایط وجود ندارد. در مقابل این زحمات و کاری که انجام شده است انتظار این است تا حداقل بحث معنوی این کار در سطح گستردهای انجام شود که متاسفانه اتفاقی نیفتاد. اگر بانک سامان این افتخار اخیر را در سطح تهران و کشور مطرح نمیکرد شاید هیچ فرد ایرانی متوجه این دستاورد نمیشد.
هیچ گاه از کوهنورد بودن پشیمان نشدم
این کوهنورد پرافتخار ایرانی درباره اینکه آیا تا به حال از کوهنورد شدن پشیمان است یا خیر تصریح کرد: هیچ گاه پشیمان نشدم. کوهنوردی یک کاری است که آگاهانه انجام میشود و هیچ مشوقی وجود ندارد و هیچ مبلغی نمیتواند خطرات موجود در این راه را جبران کند. تنها یک عرق ملی وجود دارد تا به فرد این انگیزه را میدهد تا یک دستاورد ملی را برای کشور به دست آورد.
در 15 سالگی به سبلان صعود کردم
قیچیساز درباره روی آوردن خود به سمت کوهنوردی بیان کرد: اهل تبریز هستم و آذربایجان یک منطقه کوهستانی است. با گذشت زمان با صعود سبلان، دماوند و همچنین مطالعه درباره صعودهایی که در سطح دنیا انجام شده بود، انگیزهای شد تا من نیز به سمت کوهنوردی کشیده شوم. نخستین قلهای که فتح کردم، قله سبلان بود که در آن زمان تنها 15 سال داشتم.
او در ادامه افزود: در سنین پایین نیز افرادی وجود دارند که توانستهاند قلل مختلف را صعود کنند. برای مثال افرادی داریم که با 13 سال سن، توانستهاند اورست را فتح کنند و اینها از جمله رکوردی هستند که در سطح جهان مطرح است. من در سطح خود توانستم کوهنوردی کنم و مرحله به مرحله صعودهای مختلفی انجام دهم. با گذشت زمان فرد به خودباوری میرسد. در ایران به دلیل اینکه زمینه سرمایهگذاری و کشف استعدادها وجود ندارد، هر فردی باید زحمت بکشد و اگر توانست، خود این موفقیتها را به دست میآورد چرا که در کشور به صورت سیستماتیک این کار انجام نمیشود.
با خوابیدن در مسافرخانه و استفاده از لوازم دسته دوم شروع کردم
قیچیساز درباره سختیهای ابتدای راه خود بیان کرد: همیشه مشکل هزینه وجود داشته است. من با کمترین صعودها، خوابیدن در مسافرخانهها و یا استفاده از لوازم دست دوم صعود کار را آغاز کردم. طبیعی است که در صعودهای اخیر این مشکلات وجود نداشته است.
وی درباره خطرات موجود در کوهنوردی اظهار کرد: قسمتی از خطرات موجود در کوهنوردی، انسانی است و قسمتی نیز طبیعی است. اگر در تشخیص مسیر و زمان بازگشت، اشتباه کنیم، خطای انسانی است اما گاهی مشکلات طبیعی است. برای مثال دو سال گذشته زلزلهای در نپال رخ داد و بهمن بزرگی به وجود آمد و 18 نفر جان خود را از دست دادند. یا در صعود قله ماناسلو، شب در چادر بودیم که بهمن آمد و 12 نفر نیز کشته شدند. اینها دست کوهنورد نیست و تقدیر و پیشامد است. در ارتفاعات بالا زمانی که کمبود اکسیژن است، احتمال یخ زدگی دست و پا و اِدِم مغزی و ریوی که منجر به مرگ میشود وجود دارد که میتوان با تجربه و تدبیر، بسیاری از این خطرات را به صفر رساند که ما نیز توانستهایم این کار را انجام داده و صعود خود را انجام دهیم.
او در پاسخ به این سوال که در صعودهای بدون اکسیژن آیا کپسول اکسیژن به همراه دارید تا در شرایط اضطراری استفاده کنید، گفت: کسی که بخواهد بدون اکسیژن صعود کند نباید اکسیژن با خود داشته باشد. اجباری در کار نیست اما هرچه صعود بکرتر باشد و فرد مدعی است در کار خود مسلط است، ارزشمندتر است. صعود بدون اکسیژن ریسک بزرگی است و به همین دلیل است که تنها 17 نفر در جهان توانستهاند این کار را انجام دهند.
او درباره اینکه چگونه مطمئن میشوند در این صعود اکسیژن مصرف نشده است بیان کرد: اکسیژن همراه نبوده است. هر کپسول اکسیژن نزدیک یک میلیون هزینه دارد و 5 کیلو وزن دارد و اگر کسی بخواهد از این کپسول استفاده کند باید ماسک آن را نیز به همراه داشته باشد و طبیعی است که یک کپسول 5 کیلویی را نمیتوان مخفی کرد. در صعودهای بدون اکسیژن، کسی فرد را ترغیب نمیکند و کوهنورد خود تصمیم به این گرفته تا بدون اکسیژن صعود داشته باشد و صعود بدون اکسیژن یک کار ارزشی است.
قیچیساز درباره مدت زمانی که پس از فتح قله، چه مدت زمانی بر روی قله است بیان کرد: در زمان صعود، 10 دقیقه بر روی قله بودم. اگر شرایط خوب باشد حداکثر 20 دقیقه نیز خواهیم ماند. تنها در حد استراحت و عکس گرفتن بر روی قله، چرا که باید به فکر برگشت نیز باشیم. معمولا یک پرچم نیز در دست داریم که تنها ملیت را نشان میدهد. البته کوهنوردان این طور فکر میکنند که تمام انسانها آزاد هستند و مرزها تنها مرز سیاسی هستند و این پرچم تنها نشان از آدرس کشور را دارد.
روی قله سطح هوشیاری پائین میآید/ ممکن است مسیر را فراموش کنیم
وی درباره سطح هوشیاری بیان کرد: سطح هوشیاری 80-70 است و بسیاری از چیزها را فراموش میکنیم و حتی ممکن است مسیر را فراموش کنیم. باید بسیار مراقب بود.
قیچیساز درباره خاطرات تلخ بیان کرد: یکی از خاطرات تلخ این است که نزدیک 15-14 تن از دوستان خود را در کوه از دست دادهام از جمله محمد اوراز در سال 82، لیلا اسفندیاری در سال 90 و سایر همنوردان مانند آیدین بزرگی که جان خود را از دست دادند.
کوهنورد پرافتخار ایرانی درباره اینکه آیا تا به حال جان کسی را نجات داده است گفت: حتما نباید در شرایطی کمک شود که خطری اتفاق افتاده باشد. تجربه این را نشان میدهد که قبل از به وقوع پیوستن خطر، راهنمایی و مدیریت کنیم تا خطر نزدیک نشود که نه یک بار، بلکه چندین بار این شرایط به وجود آمد و تجربه به داد ما رسیده که توانستهایم خطر را پیشبینی کنیم. تجربه حرف اول را میزند. برای مثال ممکن است در صعودهایی مانند هیمالیا 30 تا 50 درصد توان و استقامت مطرح باشد. 50 درصد باقی را تجربه کمک خواهد کرد.
فرد باهوش کسی است که از تجربه دیگران استفاده کند
او با اشاره به اینکه گذشتگان چراغ راه آینده هستند افزود: فرد باهوش کسی است که از تجربه دیگران استفاده کند و نیازی نیست که خود آن را تجربه کرده باشد. بهتر است فرد از تجربیات گذشته استفاده کند و یک گام جلوتر بردارد. مطالعه گزارش برنامه صعودها، دیدن خطای دیگران و تکرار نکردن آن، برای استفاده از تجربیات دیگران بهترین تاثیر را خواهد داشت. نقطه مهم دیگر که گواه بر این کار است، این است که در این 14 صعود من هیچ قلهای را در بار دوم صعود نکردم و توانستهام تنها در بار نخست قله را فتح کنم و این نشان از این دارد که من درباره گزارش برنامهها، تجربیات خطاهای انجام شده و نقاط قوت و ضعف همه را مطالعه کردهام و مسلط برای انجام کار رفتهام که توانستهام این موفقیت را به دست آورم. شاید یک یا دو بار فرد بتواند شانسی این کارها را انجام دهد ولی 14 بار نمیتواند شانسی باشد.
پروانه کاظمی میتواند انگیزهای برای زنان ایرانی باشد
قیچیساز با اشاره به اینکه در رشته تربیت بدنی تحصیل کرده است، خاطرنشان کرد: تحصیلات تربیت بدنی دارم و در این رشته هم تحصیلات علمی و هم تحصیلات عملی دارم. بحث سلامت جامعه و ورزش همگانی نباید در سطح شعار باشد، کسی که در راس کار قرار دارد اگر فرد موفقی باشد باعث انگیزه سایرین خواهد شد. برای مثال در شهر تبریز همیشه دوچرخهسواران و کوهنوردان خوبی بودند که باعث شدند من نیز تشویق شوم حال ببینیم که چنین دستاورد بزرگی در سطح جامعه چقدر میتواند مشوق جوانان برای ورزش و سالم زندگی کردن باشد. در حال حاضر در ایران پروانه کاظمی توانسته 5-6 قله 8 هزارتایی را فتح کند. امسال نیز توانست صعود داشته باشد. شاید در سطح دنیا این گونه تصور شود که زنان ایرانی خیلی فعال نیستند اما ما پروانه کاظمی را داریم. پروانه کاظمی میتواند انگیزهای برای زنان ایرانی شود تا از افسردگی و بیتحرکی نجات پیدا کنند. نیاز نیست که بانوان حرفهای ورزش کنند اما میتوانند از یک سلامت عمومی برخوردار باشند. پروانه کاظمی میتواند یک انگیزه باشد برای سایر زنان و باید به جامعه معرفی شود. هزاران نمونه مانند کاظمی وجود دارد و این به متولی ورزش مربوط میشود تا بتواند اینها را به جامعه معرفی کند و نباید روی یک رشته ورزشی خاص زوم کنند.
کارمان را کردیم، حال نوبت وزارت ورزش است
او در ادامه افزود: برای مثال رشته والیبال زمانی که یک افتخار بزرگ را در سطح جهان کسب میکند، در مدارس همه والیبال بازی میکنند. یا اینکه زمانی که تکواندو در المپیک افتخار کسب کرد، علاقهمندان بسیاری را به خود جذب کرد. ورزش همگانی نیز نیاز به الگو دارد که وزارت ورزش باید بحثهای فرهنگی را انجام دهد. ما ورزشکاران، بخش عملی آن را به نحو احسن انجام دادیم و حال نوبت وزارت ورزش است.
قیچیساز درباره همکاری خود با بانک سامان افزود: همیشه ورزشکاران دنبال اسپانسر هستند. این بار بانک سامان آمد و بیشتر فعالیت آن جنبه این را داشت تا این افتخار ورزشی در سطح جامعه مطرح شود. طبیعی است بانک سامان از بحث تبلیغات آن استفاده کند اما مهمتر از آن بحث مطرح کردن کوهنوردی بود که توانستیم این کار را انجام دهیم. نقش بانک سامان از وزارت ورزش و جوانان در کسب این موفقیت بیشتر بود.
قیچیساز درباره برنامههای آینده خود بیان کرد: همان طور که فرد نسبت به جامعه مسئولیت دارد جامعه نیز نسبت به فرد مسئول است. ما مسئولیت خود را انجام دادهایم و حال متولیان ورزش باید مسئولیت خود را نسبت به ورزشکاران انجام دهند تا بتوانند نیروها را جذب کنند. با تمام تجربیاتی که کسب شد اگر حمایت نباشد، تمام تجربیات کنار خواهد رفت و من نیز برای کسب یک لقمه نان و تامین زندگی خود به سراغ کار دیگری خواهم رفت و اگر این اتفاق بیفتد، تمام هزینهها و زحمتهایی که کشیده شده از بین خواهد رفت و این فرصت سوزی است. متاسفانه در ایران خیلی مواقع سرمایهها دیده نمیشوند و هدر میروند.
قیچیساز با اشاره به اینکه کارمند شهرداری تبریز است ادامه داد: حدود 10 سال است که کوهنوردی را آغاز کردهام و این زمان بسیاری را از من میگیرد. در شهرداری تبریز مشغول به کار هستم و آنها نیز از من حمایت کردند و قسمتی از دغدغههای من را برطرف کردند تا در این 10 سال بتوانم علاقه خود را دنبال کنم.
قیچیساز در پاسخ به این سوال که آیا به دنبال کسب مسئولیتهای بینالمللی نیز هست یا خیر، بیان کرد: به دنبال کسب مسئولیتهای بینالمللی هستم و سیستم ورزشی کشور باید ورزشکاران خود را به دنیا معرفی کند تا در مجامع بینالمللی دیده شود.
10 سال است بهار ایران را ندیدهام
او درباره سختیهای صعود و تحمل دوری از خانواده نیز بیان کرد: از سال 87 تا به امروز بهار ایران را ندیدهام. عیدها عازم صعود شدهایم و گاهی حدود 6 ماه در برنامه بودهایم. برای به دست آوردن هر موفقیت و ارزشی باید از بسیاری از چیزها گذشت تا به هدف خود دست یابیم.
روی قله، به فتح قله بعدی فکر میکنم
وی در پاسخ به این سوال که در زمان فتح قله نخستین چیزی که به ذهنش خطور میکند چیست گفت: برنامهریزی برای برنامه بعدی نخستین چیزی است که به آن فکر میکنم.
قیچیساز درباره غذاهایی که در مدت زمان حضور در کوهستان مصرف میکند بیان کرد: در بیسکمپ آشپزخانه داریم و غذاها تهیه میشود، مانند ماکارونی و برنج و چیز خاصی نیست که بگوییم رژیم غذایی خاصی وجود دارد. در ارتفاع به دلیل اینکه اکسیژن کمی وجود دارد اشتها کاهش مییابد و با غذاهای محدود طی میکنیم تا صعود را انجام دهیم.
قیچیساز درباره اینکه آیا فدراسیون جهانی در صعودها جوایزی را اهدا میکند یا خیر بیان کرد: از سوی فدراسیون جهانی هیچ جایزهای برای صعودها تعلق نمیگیرد و این افتخارها تنها یک افتخار معنوی است چرا که رقابتی در این رشته وجود ندارد و برد و باختی مطرح نیست. ممکن است یک فردی یک صعود را در مدت زمان 7 سال انجام دهد و یک فرد در 25 سال انجام دهد.
قیچیساز درباره بهترین ساعت برای صعود بیان کرد: در کوهنوردی قانون ساعت 12 وجود دارد که میگوید از ساعت 12 به بعد برای صعود کار را آغاز نکنید چرا که مسیر برگشت نیز وجود دارد و برای تداخل پیدا نکردن با تاریکی بهتر است که از آن ساعت به بعد حرکت آغاز نشود. نسبت قلهها نیز با یکدیگر متفاوت است. برای مثال برای صعود نهایی به قله ماکالو ساعت حدود 2 بعدازظهر حرکت کردیم و فردا صبح ساعت 10 به قله رسیدیم، یعنی چیزی حدود 20 ساعت. برای اینکه به بعد ازظهر نخوریم و 10 ساعت نیز مسیر برگشت را داشتیم 30 ساعت فعالیت در ارتفاع بالای 8 هزار متر داشتیم. صعود اخیر و حمله نهایی برای فتح قله نیز 8 ساعت طول کشید.
اولین ایرانی بودم که سه قله آناپورنا، کانچن چونگا و دائولاگیری را فتح کردم
قیچیساز درباره خاطره شیرین خود گفت: صعود به سه قله آناپورنا، کانچن چونگا و دائولاگیری به عنوان نخستین ایرانی که توانسته این سه قله را فتح کند، از خاطرات شیرین من است. ورود به باشگاه 8 هزارتاییها نیز از دیگر خاطرات شیرین من است.
او درباره اینکه زمانی که برای یک صعود حرکت میکند آیا امید به بازگشت دارد یا خیر گفت: بدون امید نمیتوان کاری را انجام داد. هیچ گاه کاری را با شک و تردید انجام ندادم. اینکه میگویم برای صعود به قله هیچ گاه دو بار حرکت نکردهام یعنی با تسلط کامل و 70-80 درصد انرژی استارت کار را زدهام و توانستهام با قدرت و بدون اکسیژن این موفقیت را به دست آورم.
صعود به قلل هشت هزار متری برای من کافی است
قیچیساز با بیان اینکه دیگر به فکر صعود به قلل 8 هزار متری نیست بیان کرد: فکر نمیکنم روی قلل 8 هزار متری بار دیگر فعالیتی داشته باشم چرا که بسیار خطرناک است و درصد ریسک آن بالاست. برای من کافی است. هدف من این بود که این افتخار را برای نام ایران کسب کنم نه برای عظیم قیچیساز. برای من افتخار برای کشور مهم بود که ریسک و خطر را به جان پذیرفتم. در آینده ممکن است در قالب سرپرست و همراه، دوستان و هموطنان را همراهی کنم و به صورت حرفهای دیگر این رشته را ادامه نخواهم داد.
به فتح قلل مرتفع قارهها و قطبهای شمال و جنوب فکر میکنم
وی ادامه داد: ممکن است روی قلل Seven Summit (قلل مرتفع هفت قاره جهان) یا اینکه روی قطبها کار کنم که بتوانیم افتخار آن را برای ایران کسب کنیم. نمیتوان گفت خداحافظی از قلل 8 هزار متری اما کارم تمام شده است و به قول دوستان، "در بام کوهنوردی جهان، دور افتخار زدیم".
قیچیساز درباره امدادرسانی او به همراه دکتر بهپور در زلزله دو سال قبل نپال گفت: جا دارد از زحمات دکتر بهپور در آن حادثه تشکر کنم که بعد از زلزله و بهمن، که بیس کمپ شرایط خوبی را نداشت و 18 تا 19 نفر جان خود را از دست دادند و 50 نفر نیز مجروح و زخمی وجود داشت در ساعات اولیه در کنترل مدیریت بحران و مداوای مجروحان نقش بسیار مهمی ایفا کرد و شرایط را تثبیت کرد. ممکن است در ایران بازتابی نداشت اما در سطح بینالملل از دکتر بهپور تقدیر و تشکر کردند که در آن شرایط بحرانی بدون هیچ لوازم و وسایلی که در چادرهای بیس کمپ نصب میشود، در آن دو روز بسیاری از کسانی که صدمه شدیدی دیده بودند را با هلیکوپتر به پایین فرستاد و خدا را شکر زنده ماندند.
به تنهایی نمیتوانم برای کوهنوردی فرهنگسازی کنم
قیچیساز درباره برنامه خود برای فرهنگسازی در کوهنوردی گفت: من دست خالی نمیتوانم کاری را انجام دهم. با دست خالی در سطح خودم و در سطح شهر خود میتوانم آموزش دهم. برای انجام کارهای فرهنگی در سطح کلان نیاز به کمکهای همه جانبه ارگانهای ذیربط دارم تا بتوانم تجربیات خود را منتقل کنم.
او درباره تعریف خود از کوه گفت: کوه یک سطح از زندگی است. من چیزهای بسیاری از کوه یاد گرفتم و از آنها استفاده کردم. کوه چیزهای بسیاری را به افراد یاد میدهد و چه بهتر است که افراد به همراه مربی و گروههای متشکل از افراد باتجربه، به کوه بروند تا بتوانند مسیر را بسیار راحتتر طی کنند.
قیچیساز رمز موفقیت خود را علاقه و پشتکار بیان کرد و ادامه داد: در 14 صعود خود که نتیجه 10 سال فعالیت است، علاقه و پشتکار نقش مهمی را دارد. 10 سال زمان کمی نیست و بهترین سالهای عمر یک فرد میتواند باشد که میتواند صبر کند و نتیجه کسب کند.
او درباره نقش کوهنوردی در حفاظت از محیط زیست بیان کرد: کوهنوردان نقش بسیار مهمی میتوانند داشته باشند و این به بحث فرهنگسازی مربوط میشود. در کشورهای دیگر بهای بیشتری به کوهنوردان داده میشود چرا که به ارزش این کار پی بردهاند. در ایران هم زنان، هم مردان، کودکان و افراد مسن میتوانند از کوه استفاده کنند و این را بارها شنیدهایم که کسی که به کوه میرود بهترین داروی سلامتی و افسردگی برای او است. بهتر است که کوهنوردی را به مردم بهتر معرفی کنیم.
بولدوزرها بیشتر از کوهنوردان به کوهستان لطمه میزنند
او درباره زمزمههای مربوط به ایجاد محدودیت برای صعود به دماوند برای بهبود شرایط محیط زیست اظهار کرد: این یک اقدام بسیار خوب است. به نظر من بیشتر از آن باید معدنهای اطراف دماوند که به صورت بیرویه این اثر ملی را تخریب میکنند، متوقف شوند. باید دید تاثیر یک بولدوزر بیشتر است یا فردی که به کوه میرود؟ اگر پله پله حرکت کنیم و به آن برسیم حرکت خوبی است. میتوانیم توریستهای بسیاری را جذب کنیم. در حال حاضر بولدوزرها و معدنها در منطقه الموت، سبلان، دماوند و الوند وجود دارند آیا جذب توریست مفیدتر است یا این معدنها؟ ما از دید سنتی هنوز خارج نشدهایم که بخواهیم وارد بحث جذب توریست به داخل کشور شویم. کوهنوردی میتواند بهترین معرف برای کشور باشد.
در کوهنوردی به راحتی میتوان توریست ورزشی داشت
قیچیساز همچنین گفت: ما بعد از هر صعود که از کشورها بازمیگردیم، سال بعد به چندین نفر از دوستان خود در سایر کشورها دعوتنامه ورزشی میفرستیم تا بیایند و از ایران بازدید کنند. با این دوستیها میتوانیم انتقال فرهنگ داشته باشیم و آنها را جذب کنیم. شاید در سایر رشتههای ورزشی این امکان وجود نداشته باشد ولی در کوهنوردی به راحتی میتوان توریست ورزشی داشت. همان طور که میدانید در حال حاضر جذب توریست ورزشی بهترین بحث مطرح در جهان است.
قیچیساز درباره زندگی شخصی خود و اینکه آیا به ازدواج فکر کرده یا نه گفت: به ازدواج فکر نکرده ام. هدف من در زندگی نیز، داشتن یک زندگی سالم است.