آفتابنیوز : به گزارش ایسنا، به نقل از سایت النشرة، از آن زمان در محافل سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای مختلف بحثهایی آغاز شد مبنی بر اینکه محمد بن سلمان پس از پدرش سلمان بن عبد العزیز، پادشاه بعدی عربستان خواهد شد و سناریوهای مختلفی ارائه شد. این سناریوها در مورد راههایی بودند که محمد بن سلمان به دلیل ترسش از کودتای محمد بن نایف(ولیعهد نزدیک به آمریکا) علیهاش ممکن بود از طریق آنها بخواهد از دست وی خلاص شود.
محمد بن سلمان میترسید که در صورت به قدرت رسیدن بن نایف آنچه برای مقرن بن عبد العزیز و او رخ داد، تکرار شود، زیرا پادشاه با قدرت و نفوذی که دارد میتواند ولیعهد را برکنار کند به ویژه که کودتایی که محمد بن نایف در آن شرکت کرد توانسته بود به رهایی او از دست متعب بن عبدالله، پسر عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه سابق عربستان منجر شود بنابراین نقشه کشید تا با عزل او پیشدستی کند تا رسما ولیعهد شود، هر چند که او از زمانی که پدرش قدرت را در دست گرفت، با کنترل بر مهمترین مراکز نفوذ مالی و نظامی عربستان حاکم واقعی کشور بوده است.
بر این اساس چندین سوال درباره عواملی که امروز به محمد بن سلمان برای برداشتن این گام کمک کرد، مطرح میشود، حرکتی که کمتر چیزی که میتوان راجع به آن گفت "کودتا" است، هر چند که امروز شاهد مراسم بیعت محمد بن نایف با ولیعهد جدید بودیم، اما مهمترین سوالی که مطرح است درباره موضعگیری آمریکا نسبت به این تحولات است، زیرا پسر پادشاه فعلی عربستان زمانی که به قدرت رسید، هیچگونه ارتباطی با واشنگتن نداشت در حالی که ولیعهد قبلی مرد اول آمریکا محسوب میشد.
در این راستا میتوان اطمینان یافت که محمد بن سلمان از ارتباطی که محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی با آمریکا داشت استفاده کرد، به ویژه که بن زاید منافع مشترکی با محمد بن سلمان برای رهایی از دست محمد بن نایف به دلیل روابط متشنجش با او داشت، روابط بن زاید و بن نایف پس از افشای اسناد ویکیلیکس دچار تنش شد.
علاوه بر استفاده بن سلمان از ارتباطات بن زاید با آمریکا وی اخیرا در راستای ارائه چهرهای از خود به عنوان فردی قدرتمند که توان محقق کردن منافع آمریکا در منطقه را با در پیش گرفتن برخی اقدامات نظامی و اقتصادی دارد، تلاش کرد. اما باید به آنچه فردای برگزاری نشست سران کشورهای اسلامی و آمریکا در ریاض رخ داد، توجه کرد، در صبح آن روز قراردادهای مالی متعددی میان مسئولان عربستان و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در ریاض به امضا رسید و پس از آن برخی از کشورهای عربی منطقه و در راس آنها عربستان و امارات قطع روابط دیپلماتیک خود با قطر را اعلام کردند.
در نتیجه محمد بن سلمان در پایان دادن به درگیریها و اختلافات در داخل خاندان حاکم سعودی برای رسیدن به قدرت پیروز شد و این فتح باب بزرگی برای به دست گرفتن قدرت پس از پدرش سلمان بن عبد العزیز بود اما آنچه رخ داده را نمیتوان مسالهای عادی دانست به ویژه که این اتفاق پس از اصلاح بند ب ماده پنج قانون اساسی عربستان رخ داد. اکنون این سوال مطرح است که آیا واقعا درگیریها و اختلافات پایان یافتهاند یا این اقدامات موقتا تنشها را مخفی خواهد کرد و احتمال دارد اشکال جدیدی از آن را در مراحل آتی شاهد باشیم؟