آفتابنیوز : روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: بعضی از سران جناح اصولگرا در روزهای گذشته سخن از لزوم توقف بگومگوهای سیاسی میان جناحها و اعلام آتش بس در این زمینه به میان آوردند. این موضوع از نظر آنها چنان مهم جلوه کرده که یکی از آنها گفته حتی این آتش بس اگر یکطرفه باشد نیز خوب است اجرا شود.
این نگرش را باید به فال نیک گرفت و از تمام افراد وابسته به دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب باید خواست به این آتش بس پای بندی عملی نشان دهند و به الزامات آن متعهد باشند. فقط در این صورت است که این تصمیم به نتیجهای مثبت منجر خواهد شد.
اولین مورد از الزامات آتش بس در عرصه منازعات لفظی، رعایت حرمت طرف مقابل در بیان است.
کسی که گفته «امروز باید از جنجال پرهیز کرد و حتی آتش بس یکطرفه داد» متاسفانه در همان اولین سخن خود این الزام را رعایت نکرده است. وی بعد از این پیشنهاد، طرف مقابل را «مفتون و مرعوب غرب» دانسته و حتی به ایجاد «درگیریهای خودساخته» متهم کرده است.
همانطور که از این عبارات و تعبیرات بر میآید، پیشنهاد دهنده «آتش بس یکطرفه» در متن پیشنهاد خود به منازعه دامن زده و موارد جدیدی از اتهامات را به صحنه آورده است. از نظر این شخص، جناح مقابل، که البته مقصودش دولتمردان هستند، مفتون و مرعوب غربند و اصولاً درگیریها را آنها ایجاد میکنند تا جامعه را به تشنج بکشانند. با قطع نظر از اینکه این اتهامات، واقعی است یا تهمت، مطرح کردن چنین مطالبی با آتش بس منافات دارد و حتی در تضاد است.
چگونه میتوان پذیرفت کسی درصدد پیدا کردن راهی برای توقف درگیریهای لفظی و منازعات سیاسی باشد و در عین حال همزمان با اعلام این خواسته، طرف مقابل منازعه را متهم به مفتون و مرعوب غرب بودن و عامل اصلی منازعات بودن کند؟ کسانی که با حسن نیت وارد چنین مباحثی میشوند اگر واقعاً درصدد حل مشکل باشند باید خوددار هم باشند و حتی اگر نسبت به طرف مقابل نظراتی دارند آنها را در پیشنهاد آتش بس مطرح نکنند.
این نکته هنگامی اهمیت بیشتری پیدا میکند که توجه کنیم طرف مقابل، دولت است یا لااقل بخشی از افراد طرف مقابل، دولتمردانی هستند که خود را در معرض آراء مردم قرار دادهاند و قریب 60 درصد مردم آنها را تایید کردهاند. با توجه به این آراء یا باید گفت اکثریت مردم افرادی را میپسندند که مفتون و مرعوب غربند و یا اصولاً از نظر مردم این تهمتها پوچ هستند و کسانی که مردم ادامه حاکمیت آنها را تایید کردهاند پای بند به اصول و آرمانهای انقلابی و ارزشهای دینی هستند. قطعاً این فرض دوم درست است زیرا نمیتوان پذیرفت 60 درصد مردم جامعه اسلامی و انقلابی ما نسبت به اصول و آرمانهای انقلابی و ارزشهای دینی بیتفاوت هستند و مرعوب و مفتون غربند.
نکته دیگر به واقعیت این نسبتها مربوط میشود که اصولاً رئیسجمهور، حامیان وی و دولتمردانی که با وی همکاری میکنند مفتون و مرعوب غرب نیستند و آنچه به آنها نسبت داده میشود فقط یک تهمت است. واقعیت این است که در میان فعالان و جناحهای سیاسی جامعه در ظاهر دو نگاه به غرب وجود دارد یکی میگوید با غرب هم مثل شرق با حفظ اصول میتوان مذاکره و کار کرد و نگاه دیگر میگوید اصولاً با غرب نمیشود و نباید مذاکره و کار کرد. هر چند طرفداران نگاه اول را نمیتوان مفتون و مرعوب غرب دانست ولی در صداقت طرفداران نگاه دوم تردیدی جدی وجود دارد.
زیرا از عملکرد آنها اینطور فهمیده میشود که مشکل اصلی اصولاً مذاکره و کار کردن با غرب نیست، بلکه آنها میخواهند تصمیم گیرنده خودشان باشند و هنگامی که قدرت در اختیارشان باشد بسیار بیش از گروه اول به غرب نزدیک خواهند شد. به عبارت روشن تر، خواسته اصلی اصحاب نگاه دوم، قدرت است و بقیه مسائل بهانهاند.
از اینها مهم تر، اتهام ایجاد درگیری به طرف مقابل است که بعضی از اصولگرایان همراه با پیشنهاد آتش بس مطرح کردهاند. بعد از انتخابات ریاست جمهوری، شاهد وقایعی بودیم که همگی توسط جناح رقیب دولت رخ داده و اگر اصولگرایان معتقدند این اقدامات به آنها ربطی ندارد حداقل انتظار از آنها این بود که چنین رفتارهائی را محکوم کنند. اوج این اقدامات و رفتارهای تشنج آفرین، اهانت به رئیسجمهور در راه پیمائی روز قدس تهران و مداحی هتاکانه در نماز عید فطر علیه رئیسجمهور در حضور خود رئیسجمهور بود که به تصدیق تمام عقلای قوم اقداماتی وحدت شکنانه و دشمن شاد کن بودند. در کنار این واقعیتهای روشن، جای تعجب و تاسف شدید است که افرادی از اصولگرایان، طرف مقابل خود را به ایجاد درگیریهای ساختگی متهم میکنند.
علیرغم این واقعیتهای تلخ، اصل پیشنهاد آتش بس را باید به فال نیک گرفت و به اجرائی شدن آن باید کمک کرد. از طرفین منازعات این انتظار وجود دارد که پیشنهاد آتش بس را محور قرار دهند و با رعایت الزامات آن که خودداری از تهمت زدن، جلوگیری از تحرکات تشنج آفرین، خویشتنداری در برابر تحریکات، هوشیاری در مقابل فتنه انگیزیها و خنثی کردن تلاشهای تفرقه افکنانه است برای اجرائی شدن آن بکوشند. آنچه میتواند پشتوانه این الزامات باشد، استفاده از ادبیات مثبت توسط طرفین است، ادبیاتی که نشان دهنده رشد اخلاق سیاسی در جامعه انقلابی و اسلامی ما باشد.