آفتابنیوز : به گزارش ایسنا و به نقل از فاکس نیوز، زیست شناسان سالها تلاش کردهاند تا بتوانند ژنتیک موجودات زنده را تغییر بدهند که در این مورد میتوان به موشها و مگس میوه اشاره کرد، اما به دلیل پیچیده بودن چرخه زندگی مورچهها، انجام این کار بر روی این موجودات تاکنون میسر نشده بود.
دو تیم تحقیقاتی به صورت مجزا بر روی حذف ژن مورچهها کار کردهاند و نتایج این دو پژوهش در مجله Cell منتشر شده است. در کنار این دو پژوهش همچنین یک مطالعه دیگر انجام شد که رفتار مورچهها را با استفاده از هورمون مغز حشرات تغییر دادند.
"کلود دسپلن"، متخصص زیست شناسی دانشگاه نیویورک و نویسنده یکی از مطالعات گفت: این مورچهها "اولین موجودات جهش یافته از حشرات اجتماعی" هستند.
هر دو گروه تحقیقاتی از یک روش مشابه برای تغییر ژنتیکی مورچههای مهاجم کلونال استفاده کردند. آنها با استفاده از تکنیک " کریسپر" CRISPR-Cas9) ) و با استفاده از مولکولهای باکتریایی که مانند قیچی عمل کرده و ژنها را جدا میکند، جزء مهمی از گیرندههای بوی مورچه را هدف قرار داده و از بین بردند.
حس بویایی در مورچهها یک ابزار بسیار مهم برای برقراری ارتباط بوده و به آنها کمک زیادی میکند. به همین دلیل هدف محققان این پژوهش این بود تا ببینند که با هدف قرار دادن این ویژگی مهم، چه اتفاقی برای این موجودات میافتد.
آنها در این پژوهش، یک ژن به نام orco) )را سرکوب کردند تا ببینند بدون وجود این گیرندهها و پس از اینکه این موجودات به کلونی خود وارد میشوند، چگونه به برقراری ارتباط میپردازند.
محققان مشاهده کردند که پس از ورود این مورچه ها به کلونی، رفتار آنها به طرز چشمگیری تغییر کرد و آنها به این طرف و آنطرف رفته و حتی غذا نمیخوردند.
این مورچههای مهاجم کلونال که تغییر ژنتیکی یافته بودند، در زمان ورود به کلونی خود دیگر توانایی تشخیص فرومونها را نداشته و به همین دلیل نمیتوانستند به اجتماع دوستان خود وارد شوند.
فِرومون(Pheromone) پیام دهندهای است که اعضای یک گروه خاص از گیاهان یا جانوران را تحریک میکنند. به طور معمول این فرومونها سبب تجمع این موجودات میشود و عدم تشخیص آنها، این موجودات را منزوی میکند و از آنجایی که این توانایی در آنها از بین رفته، آنها از جمع دور مانده و به تنهایی شروع به پرسه زدن میکنند.
اکنون که دانشمندان میدانند که میتوان رفتار این موجودات را با استفاده از طریق ژن هایشان تغییر دهند، قصد دارند تا در پژوهشهای آینده خود نحوه استفاده از این روش برای درمان رفتارهای ضد اجتماعی در انسانها مانند شیزوفرنی و افسردگی استفاده کنند.